به گزارش خبر ۲۴؛ مهردادبذرپاش طی یادداشتی نوشت:
جهان امروز در آستانه دگرگونی فناورانهای ایستاده که ابعاد و پیامدهای آن قابل تقلیل به فناوری نیست. آنچه امروز به واسطه فناوری در حال تحول است، از جنس تمدنی است و از این منظر موجی از تحولات دیجیتال در حال درهم شکستن الگوهای سنتی تولید و اشتغال است. طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد (WEF) که نمونه آماری آن از میان ۶۷۳ میلیون شغل انتخاب شده است، دنیا تا سال ۲۰۳۰ با بزرگترین بازتوزیع مهارت و شغل در تاریخ معاصر روبهرو خواهد شد؛ تغییری که هم تهدید است و هم فرصت، برای کشورهایی که هوشمندانه با آن برخورد کرده و با عزم راسخ به میدان بیایند.
* عصر جدید کار؛ پایان مشاغل تکراری و آغاز دوران مهارتهای پیچیده
براساس گزارش مذکور، ۸۶ درصد بنگاههای جهانی معتقدند هوش مصنوعی و استفاده از آن در پردازش دادهها اصلیترین عامل تغییر بازار کار تا سال ۲۰۳۰ خواهد بود. به این معنا جهانِ کار در ۳ لایه در حال تغییر است: اول کاهش شدید مشاغل تکراری و قابل تبدیل به اتوماسیون، دوم افزایش تقاضا برای مهارتهای پیچیده و شناختی و سوم تبدیل جایگاه فناوری از ابزار کار به شریک کاری انسان. قابل توجه آنکه نسبت انجام کار میان انسان، فناوری و همکاری انسان/ ماشین تا سال ۲۰۳۰ تقریبا برابر خواهد بود. از این منظر جهان به سوی اقتصاد نیمهخودکار در حرکت است و در چنین میدانی، داشتن «مهارت» بویژه مهارتهای نرم مهمترین دارایی افراد برای تداوم حضور در عرصه اشتغال است؛ موضوعی که توسط کارفرمایان نیز تایید شده و طبق نظرسنجی WEF آنها پیشبینی میکنند تا ۲۰۳۰، حدود ۴۰ درصد مهارتهایی که امروز رایجند، منسوخ شده یا نیاز به بازآموزی خواهند داشت. همچنین ۶۳ درصد کارفرمایان، شکاف مهارتی را بزرگترین مانع سازگاری با تغییرات دانستهاند. حال پرسش اصلی این است: کدام مهارتها لازم است در دستور کار سیاستگذاریهای کلان آموزش برای تربیت نسل آینده و ورود آنان به بازارِ کار در حال تحول در دستور کار قرار گیرد؟ تحلیل دادههای جهانی نشان میدهد مهمترین مهارتهای مورد نیاز طی ۵ سال آینده شامل مهارتهایی از قبیل تفکر تحلیلی، تابآوری و انعطافپذیری، قدرت رهبری و نفوذ اجتماعی، تفکر خلاقانه و تلاش برای یادگیری مادامالعمر است. لذا میتوان گفت به صورت ویژه نیازمند توجه و سرمایهگذاری بر مهارتهای نرم و شناختی نسبت به مهارتهای سخت هستیم؛ در تحولات نوظهور بازار کار، اگرچه سهم عمدهای از کارها را ماشینها انجام میدهند (سهم اتوماسیون در وظایف کاری در ۲۰۲۳ حدود ۳۴ درصد بود که پیشبینی میشود این عدد در ۲۰۲۷ به ۴۲ درصد افزایش یابد) اما این انسانها هستند که ارزش و معنا را تولید میکنند و بر همین اساس کسب مهارتهای شناختی از ارزش فوقالعادهای برخوردار خواهد بود.
WEF پیشبینی میکند تغییرات ساختاری در بازار کار، حدود ۲۲ درصد مشاغل فعلی جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد و تا سال ۲۰۳۰ همزمان که ۹۲ میلیون شغل به واسطه تغییرات فناورانه در عرصه کار حذف خواهند شد، جهان شاهد خلق ۱۷۰ میلیون شغل جدید خواهد بود؛ نکته حائز اهمیت این آمار برای حکمرانی در عرصههای آموزش و اشتغال آن است که بزودی شاهد تولید ۷۸ میلیون شغل بیش از تعداد مشاغل موجود خواهیم بود و از این حیث مساله آینده کار در جهان، نه بر سر جایگزینی انسان با ماشین، بلکه بر سر آموزش نسلی است که توانمندی لازم برای کسب مهارتهای مورد نیاز و منطبق با پیچیدگیهای دنیای کار فناورانه را داشته باشند. تاکید بر این پیچیدگیها از آن رو است که مشاغل دفتری و اداری که از سطوح کمتری از پیچیدگی برخوردارند، بیش از دیگر مشاغل در خطر افول و حذف هستند و از قضا همین مشاغل نیز بخش بزرگی از بدنه اشتغال دولتی را بویژه در کشور ما تشکیل میدهند.
موقعیت ایران در بازار نوظهور کار؛ فرصتها و چالشها
در این میان، ایران از طرفی ظرفیتهای قابل توجهی به جهت داشتن جمعیت جوان، تحصیلکرده و علاقهمند به فناوری دارد و از طرف دیگر از مزیتهای ژئواقتصادی کمنظیری برخوردار است که همگی زمینه را برای استفاده از این موج فناورانه و تبدیل آن به جهش ملی فراهم میکنند. آنچه ضروری است، تدوین الزامات راهبردی برای همراهی با تحولات فناورانه در عرصه اشتغال در جهان پیش رو است و بر همین اساس میتوان ۳ ساحت کلی برای این مهم در نظر گرفت: بازطراحی نظام آموزش عالی و فنی – حرفهای، ایجاد ائتلاف ملی میان دولت، صنعت و دانشگاه و البته تبدیل فناوری به ابزار حکمرانی کارآمد. در ترسیم این نقشه، دولت فراتر از تنظیمگری لازم است پیشران فناوری باشد و در سطوح کلان، موج ایجاد مشاغل جدید و تربیت نیروی مورد نیاز را هدایت کرده و همزمان ساختار اداری کشور را چابک و شفاف کند.
در نهایت آنچه روشن و واضح است، اهمیت شناخت تحولات پیش رو در عرصه اشتغال و سرعت در اجرای تغییرات اساسی در حکمرانی آموزشی برای انطباق با آن تحولات است، تا از این فرصت تاریخی بتوان بیشترین بهره را برد. تحولات فناورانه و جهانی بازار کار را نمیتوان صرفا یک تغییر شغلی قلمداد کرد، بلکه باید آن را نوعی تغییر ساختار در کار و تولید در نظر گرفت که میتواند ابعاد مختلف سبک زندگی را نیز دگرگون کند. از همین رو میتوان گفت آینده متعلق به کشورهایی است که زودتر و شجاعانهتر تصمیم بگیرند و کنشگرانه در این میدان نقشآفرینی کنند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟