گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ روزنامه واشنگتن پست در یادداشتی تحلیلی، این سند را «بیشتر نمایی از خلقوخوی ترامپ تا یک استراتژی واقعی» توصیف کرده و تأکید دارد که هیچکس انتظار ندارد ترامپ در بحرانهای جهانی به آن رجوع کند، اما این متن، بینشهای کلیدی از جهانبینی «آمریکا اول» ارائه میدهد.
چارچوب یک پارادوکس؛ عملگرایی بدون عملگرایی
هسته مرکزی نقد واشنگتنپست بر تناقضات ذاتی این سند استوار است. زبان به کار رفته در استراتژی، مدعی پایبندی به اصولی است که بلافاصله با تعریف متعارف آنها در سیاست خارجی در تضاد قرار میگیرد:
-سیاست «عملگرا» بدون «عملگرایی»: دولت ترامپ ادعای پرهیز از ایدئولوژی دارد، اما در عمل، با خروج از پیمانهای چندجانبه (از پاریس تا برجام) و توسل به تنهاگرایی افراطی، خود را در چارچوبی ایدئولوژیک محبوس کرده است.
-واقعگرایی بدون «واقعگرایی»: اگرچه این سند بر رقابت با قدرتهایی مانند چین و روسیه تأکید دارد، اما با تضعیف سیستمهای اتحاد قدیمی (مانند ناتو) و ایجاد بیاعتمادی در متحدان، عملاً توان جمعی آمریکا برای مقابله با این رقبا را تحلیل برده است.
– بدون «آرمانگرایی»: ادعای ترویج ارزشها، همزمان با خودداری از «تحمیل ارزشها بر جوامع استبدادی» و حتی «متعهد شدن به دخالت در امور داخلی سایر دموکراسیها»، نوعی دوگانگی آشکار را نشان میدهد که بیش از هر چیز بر منافع کوتاهمدت و گاه شخصی استوار است.
این پارادوکسهای زبانی، صرفاً بازی با کلمات نیست؛ بلکه نشاندهنده شکاف عمیق میان ادعا و واقعیت در حکمرانی جهانی ترامپ است. سند راهبردی، بیش از آنکه چراغ راه دیپلماسی باشد، توجیهنامهای برای رویههای غیرمتعارفی است که پیش از این نیز اجرا شدهاند.
از منظر راهبردی، ضعف اصلی این سند—و به طور کلی رویکرد ترامپ— قربانی کردن ثبات بلندمدت و سرمایه سیاسی آمریکا در پای منافع کوتاهمدت و نمایشهای سیاسی است:
-تسریع در بازتنظیم نظم جهانی: سیاستهای «قلدرمآبانه» آمریکا تحت ترامپ، فرآیند کمرنگ شدن رهبری سنتی این کشور و جستوجوی بازیگران جهانی برای اتحادهای جایگزین را سریعتر کرده است. نزدیکی هند به روسیه، نمونهای گویا از این پیامد است.
-استراتژی به مثابه بیانیه انتخاباتی: به نظر میرسد این سند، بیش از آنکه خطمشی نهاد ریاست جمهوری باشد، بیانیهای برای پایگاه انتخاباتی ترامپ است. تأکید بر موضوعات احساسبرانگیز مانند مهاجرت و شکاف تجاری، هدفی فراتر از تحریک احساسات هوادارانش ندارد.
-کمبود عمق اجرایی: همانگونه که واشنگتنپست اشاره میکند، «کارهای زیادی برای انجام گرفتن روی این مجموعه از ایدهها وجود دارد». فقدان جزئیات و سازوکارهای مشخص، این سند را به یک بیانیه آرمانی تقلیل میدهد که دستگاه دیپلماسی و امنیت ملی آمریکا را با سردرگمی در مسیر اجرا رها میکند.
بازتابی از آشفتگی در عصر ترامپ
سند استراتژی امنیت ملی ترامپ در نهایت، تصویری گویا از آشفتگی و تناقض در سیاست خارجی آمریکا در عصر حاضر ارائه میدهد. این سند نه به عنوان چراغ راهی برای حل چالشهای پیچیده جهانی، که به مثابه مانیفستی برای رویکردی تهاجمی، غیرمتعارف و عمیقاً شخصیشده عمل میکند که اصل ثابت آن، تنها تأکید بر «اول آمریکا» به هر قیمتی است. همانگونه که واشنگتنپست نتیجهگیری میکند، این اثر بیش از آنکه یک «استراتژی» باشد، نمایشی است از خلق و خوی رئیسجمهوری که سیاست جهان را به صحنه نمایش شخصی خود تبدیل کرده است. پیامد این نمایش، اما نه افزایش امنیت آمریکا، که بیثباتی بیشتر نظام بینالملل و فرسایش تدریجی جایگاه سنتی این کشور در رهبری جهان است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟