رسانه تصویری خبر۲۴

گفتمان توسعه‌ای یا ژست روشنفکری؟

گفتمان توسعه‌ای یا ژست روشنفکری؟

در فضای پیچیده تحلیلی ایران، همواره جریان‌های فکری متعددی مدعی ارائه «راه نجات» و «نسخه توسعه» بوده‌اند. در این میان، ادعای «توسعه‌گرایی» و «ترسیم جامعه پیشرو» توسط برخی چهره‌های شاخص جریان موسوم به اصلاحات، جایگاهی ویژه دارد.

- اندازه متن +

گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ این ادعا عموماً در قالب سخنرانی‌ها، یادداشت‌ها و توصیه‌های رفتاری ارائه می‌شود که ظاهری علمی و اندیشمندانه دارد. اما پرسش بنیادین این است؛ آیا این گفتمان، واقعاً معطوف به توانمندسازی جامعه و پیشرفت درون‌زاست، یا صرفاً نقابی است برای پنهان‌کردن رویکردهایی که در نهایت، تضعیف سرمایه اجتماعی، تحقیر توان ملی و ترویج یک غرب‌گرایی سطحی را در پی دارد؟ گزارش پیش رو، با واکاوی مصادیق عینی این گفتمان، در پی کشف منطق درونی و نتایج عملی آن است.

تحلیل دوگانه ادعا و عمل؛ نمونه‌های عینی یک پارادوکس
تمایز بنیادین یک نظریه پردازی سازنده از یک گفتمان زیستی، در آزمون عملی و نتایج اجتماعی آن نهفته است. آنجا که سخن از «ویژگی‌های انسان مدنی» و «جامعه توسعه‌یافته» به میان می‌آید، اما در مقام عمل، گزاره‌هایی کاملاً متضاد ارائه می‌شود، با یک «تناقض گفتمانی» روبه‌رو هستیم.
-مورد اول: توسعه‌ای با دروازه‌های بسته: یکی از محورهای کلیدی توسعه فراگیر، «برابری در فرصت‌ها» و «توانمندسازی همه اقشار» است. ادعاهای مرتبط با ضرورت آموزش، ارتقای سواد رسانه‌ای و مشارکت مدنی، ذیل این اصل قرار می‌گیرند. اما وقتی از زبان یکی از همین چهره‌های توسعه‌گرا چنین استنباط می‌شود که «فقرا نباید در سیاست و اقتصاد وارد شوند» زیرا «فاقد ظرفیت‌های ذهنی لازم» هستند، در واقع شالوده اخلاقی و اجتماعی توسعه ویران می‌گردد. این گزاره، نه‌تنها فاقد پشتوانه علمی است، بلکه عمیقاً تبعیض‌آمیز و ضد توسعه است. چنین نگاهی، توسعه را انحصاری برای طبقه‌ای خاص تعریف می‌کند و عملاً راه را بر اصلی‌ترین موتور محرک توسعه، یعنی «ظرفیت و استعداد توده مردم» می‌بندد. این سخن، یک خط بطلان روشن بر تمامی ادعاهای توسعه‌گرایانه مرتبط با آموزش و توانمندسازی عمومی است.
-مورد دوم: تئوری‌پردازی‌های شبه‌علمی و نژادگرایانه: وجه دیگر این گفتمان، تلاش برای توضیح عقب‌ماندگی یا پیشرفت با مقولاتی کاملاً غیرعلمی و ذات‌باورانه است. ادعای اخیر یکی دیگر از این چهره‌ها مبنی بر «ضخیم‌تر بودن کورتکس مغزی اروپایی‌ها نسبت به آسیایی‌ها» و ربط دادن آن به توسعه، نمونه آشکار این رویکرد است. چنین ادعایی، فاقد هرگونه استناد پژوهشی معتبر بوده و به سادگی در حوزه «شبه‌علم» یا حتی «نژادگرایی علمی نما» جای می‌گیرد. اینگونه تبیین‌ها، چند پیامد ویرانگر دارد؛ نخست، ملت ایران و سایر ملل شرقی را از نظر زیست‌شناختی فاقد استعداد توسعه معرفی می‌کند. دوم، مسیر تفکر را از تحلیل واقعی موانع ساختاری، تاریخی و سیاسی توسعه منحرف کرده و آن را به تقدیر بیولوژیک گره می‌زند. سوم، ذهنیت خودکم‌بینی و ناامیدی را در نسل جوان تزریق می‌کند.

ساخت‌شکنی گفتمان؛ از شعار تا واقعیت
با کنار هم قرار دادن این مصادیق و سایر مواضع مشابه، می‌توان به الگویی در این گفتمان موسوم به توسعه‌گرا دست یافت:
1. توسعه به مثابه تقلید و دنباله‌روی: در این نگاه، توسعه نه یک فرآیند درون‌زا و مبتنی بر اقتضائات تاریخی-فرهنگی هر تمدن، که معادل «غربی‌شدن» صرف تعریف می‌شود. پیچیدگی‌های مدرنیته غربی نادیده گرفته شده و صرفاً ظواهر و نتایج آن توصیه می‌گردد.
2. نقش مردم؛ منفعل یا ناتوان: مردم ایران در این روایت، یا «شیفته سنت‌های غلط» تصویر می‌شوند یا از نظر «ذاتی و زیست‌شناختی» ناتوان از درک مدرنیته. بنابراین، نقش آنان در توسعه، نقشی منفعل و دریافت‌کننده توصیه‌های «خواص» فرهیخته است.
3. کارکرد اجتماعی؛ تخریب امید و اعتماد: نتیجه نهایی این گفتمان، نه ایجاد انرژی و اراده جمعی برای پیشرفت، که «تخریب اعتماد به نفس ملی» و «تضعیف سرمایه اجتماعی» است. وقتی نخبگان فکری یک جامعه، آن جامعه را فاقد ظرفیت ذاتی بدانند، عمیق‌ترین زخم را بر پیکره روان جمعی وارد می‌کنند.

توسعه‌گرایی حقیقی در گرو عبور از این گفتمان
توسعه‌گرایی واقعی، ریشه در «اعتماد به ظرفیت مردم»، «توجه به زمینه فرهنگی» و «نقد ساختارهای بازدارنده» دارد. توسعه‌گرایی واقعی، به دنبال کشف موانع واقعی پیشرفت است، نه تحقیر ملت. گفتمانی که با ادعای روشنفکری، مردم را ناتوان از فهم اقتصاد و سیاست می‌داند یا پیشرفت را در گرو تفاوت‌های بیولوژیک می‌پندارد، در بهترین حالت دچار «ازخودبیگانگی فکری» و در بدترین حالت، در خدمت «بازتولید نابرابری و عقب‌ماندگی» است.
راه برون‌رفت از این دور باطل، عبور از اینگونه گفتمان‌های شبه‌علمی و تقلیدی و روی آوردن به یک «توسعه‌گرایی انتقادی و امیدوار» است؛ توسعه‌گرایی که نه در تحقیر که در کشف توانمندی‌های نهفته این سرزمین، و نه در تقلید سطحی که در خلق الگویی اصیل و پیشرو برای پیشرفت ایرانی-اسلامی می‌اندیشد. آینده توسعه ایران، در گرو کنار گذاشتن این «ژست روشنفکری» و در آغوش کشیدن «عزم ملی» است.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *