گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ پنج سال از راهاندازی رسمی شبکه آموزشی دانشآموزی (شاد) میگذرد؛ پلتفرمی که نخستین تجربه متمرکز و ملی ایران در عرصه آموزش الکترونیکی عمومی به شمار میآید. اکنون اما این پلتفرم در آستانه پنجسالگی، همچنان درگیر چالشهای بنیادین فنی، پداگوژیک و مدیریتی است. بررسی وضعیت موجود و مطالعات پژوهشی انجامشده، حکایت از شکافی عمیق میان «انتظارات از یک سیستم آموزش مجازی کارآمد» و «واقعیت عملکردی شاد» دارد. این گزارش با رویکردی تحلیلی-راهبردی، درصدد است تا فراتر از گزارههای سطحی و خبری، لایههای پنهان این شکاف را واکاوی کرده و نقشه راهی برای خروج از وضعیت موجود ترسیم نماید.
تحلیل وضعیت موجود: چهارگانه بحرانساز
ارزیابی عملکرد شاد در این بازه پنجساله، نشاندهنده تمرکز و انباشت چالشها در چهار محور کلیدی است که در صورت تداوم، نه تنها امکان تحقق اهداف «عدالت آموزشی» را تضعیف میکند، بلکه ممکن است به تثبیت یک ناکارآمدی ساختاری در نظام آموزش دیجیتال کشور بینجامد.
۱. ضعف در مهندسی و معماری فنی: مسئله زیرساخت یا مدیریت زیرساخت؟
اگرچه مسئولان از تخصیص اعتبار و افزودن سرورهای جدید خبر میدهند، اما مساله اصلی تنها «کمیت» منابع نیست، بلکه «مدیریت بهینه و معماری فنی» سامانه است. مطالعاتی همچون تحلیل «مطابقت شاد با استانداردهای یادگیری الکترونیکی» نشان میدهد مشکلاتی در «رهیابی»، «سرعت اجرا» و «تفکیک نامناسب فضای عملکردی» از جمله موانع پایدار هستند. این موارد به «عدم حضور مؤثر متخصصان فناوری آموزشی و مهندسی نرمافزار در فرآیند طراحی و توسعه اولیه» بازمیگردد. راهحل، صرفاً خرید سختافزار بیشتر نیست، بلکه نیازمند «بازمهندسی فرآیندها و بهروزرسانی معماری نرمافزاری» شاد بر پایه استانداردهای روز و متناسب با مقیاس کاربران ایرانی است.
۲. غیاب طراحی آموزشی؛ از انتقال اطلاعات تا ایجاد تعامل
بحران اصلی شاد، فنی صرف نیست؛ بحران «غیاب پداگوژیک» است. این پلتفرم عمدتاً به عنوان یک «کانال یکسویه انتقال محتوای متنی و گفتاری» عمل کرده و فاقد مکانیسمهای غنی برای «تعامل دوسویه، بازخورد مستمر، ارزشیابی فرآیندمحور و نمایش پیشرفت یادگیرنده» است. پژوهشهای میدانی از جمله مطالعه «بازنمایی مشکلات آموزش در فضای مجازی با استفاده از برنامه شاد» به وضوح بر این نکته تأکید دارند که معلمان با «روش تدریس نامناسب در فضای مجازی» دست به گریبانند. این امر ناشی از طراحی نشدن شاد بر اساس «اصول یادگیری الکترونیکی مؤثر» و «عدم آموزش معلمان در «روشتدریس مجازی»» است. شاد نیازمند تحولی است که آن را از یک «پیامرسان آموزشی» به یک «پلتفرم یادگیری تعاملی» تبدیل کند.
۳. شکاف دیجیتالی دووجهی: دسترسی و توانمندی
گفتمان رسمی غالباً «شکاف دیجیتال» را معادل «دسترسی به اینترنت و گوشی هوشمند» تعریف میکند. در حالی که پژوهشها نشان میدهد شکاف عمیقتر، «شکاف در توانمندی استفاده مؤثر» است. این شکاف دو لایه دارد:
– شکاف میان معلمان و دانشآموزان در مهارتهای دیجیتال
– شکاف میان مناطق برخوردار و غیربرخوردار در کیفیت دسترسی و پشتیبانی
حتی با فرض دسترسی برابر، «عدم توانمندی معلمان در تولید محتوای دیجیتال تعاملی و مدیریت کلاس مجازی»، و «عدم آشنایی دانشآموزان با یادگیری خودراهبر»، بهرهوری سیستم را به شدت کاهش میدهد. بنابراین، برنامه «عدالت آموزشی» باید همزمان بر «توسعه زیرساخت» و «توانمندسازی کاربران» متمرکز شود.
۴. ناهماهنگی در حکمرانی و مدیریت کلان
موازیکاری، فقدان برنامه راهبردی یکپارچه و ناهماهنگی میان نهادهای مؤثر (آموزش و پرورش، ارتباطات، معاونت علمی ریاست جمهوری) یکی از ریشههای اصلی تداوم مشکلات است. مصوبات متعدد و تفاهمنامههای جداگانه، در غیاب «مدیریت یکپارچه و مسئولیتپذیر پروژه»، نتوانسته خروجی کارآمدی ایجاد کند. شاد نیازمند یک «ستاد فرماندهی واحد» با اختیار تام، بودجه شفاف و پاسخگویی در قبال زمانبندی و خروجیهای مشخص است.
راهبردهای پیشنهادی
برای عبور از وضعیت موجود و تحول شاد به یک بازوی قدرتمند عدالت آموزشی، چهار راهبرد کلان پیشنهاد میشود:
– راهبرد اول: بازمهندسی فنی-پداگوژیک با رویکرد کاربرمحور
تشکیل کنسرسیومی متشکل از «شرکتهای دانشبنیان دارای تجربه واقعی در تولید پلتفرمهای پرمقیاس، متخصصان فناوری آموزشی و معلمان مجرب» برای بازطراحی اساسی شاد. هدف، خروج از چرخه وصلهپینی و ایجاد نسخه جدیدی مبتنی بر استانداردهای جهانی و متناسب با فرهنگ آموزشی ایران باشد.
– راهبرد دوم: اجرای برنامه ملی توانمندسازی دیجیتال معلمان
تدوین و اجرای یک «برنامه اجباری و عملیاتی مهارتآموزی دیجیتال» برای همه معلمان، با دوری از دورههای نظری و غیرکاربردی. این برنامه باید بر تولید محتوای تعاملی، مدیریت کلاس مجازی و روشهای ارزشیابی کیفی در فضای دیجیتال متمرکز باشد.
– راهبرد سوم: توسعه مدل حکمرانی یکپارچه و شفاف
انتقال مالکیت و مدیریت شاد به یک «شرکت ویژه دولتی-خصوصی» با هیأت مدیره متشکل از نمایندگان ذینفعان (وزارتخانههای مربوطه، جامعه معلمان، بخش خصوصی فناوری). این ساختار باید با «شفافیت مالی، برنامه عملیاتی زمانبندیشده و سیستم نظارتی قوی» همراه شود.
– راهبرد چهارم: حرکت به سوم پلتفرم بومی و اکوسیستم آموزشی
تعریف شاد نه به عنوان یک نرمافزار، بلکه به عنوان «یک پلتفرم ملی و استاندارد». این پلتفرم باید امکان «اتصال و بهرهبرداری تولیدکنندگان محتوای آموزشی بخش خصوصی و غیردولتی» را فراهم کند تا یک «اکوسیستم زنده و رقابتی» حول شاد شکل گیرد و انحصار و رکود کنونی شکسته شود.
در مجموع باید گفت، شبکه شاد در پنج سال گذشته، اگرچه خدمات قابل توجهی ارائه داده، اما در یک «وضعیت بینابینی» خطرناک قرار دارد: نه به اندازه کافی کارآمد است که بتواند تکیهگاه مطمئنی برای عدالت آموزشی دیجیتال باشد، و نه آنقدر ناکارآمد است که موجب اتخاذ تصمیمات قاطع و ساختارشکن برای جایگزینی شود. این وضعیت «تعادل ناکارآمد»، با مصرف منابع ملی، بیشترین آسیب را به دانشآموزان مناطق محروم و معلمان فداکار میزند.
تحول شاد از یک «پروژه ضربتی» به یک «ساختار پایدار و پیشرو»، نیازمند ارادهای فراتر از تعارفهای اداری و وصلهکاریهای مقطعی است. آینده آموزش و پرورش در عصر دیجیتال، در گرو تصمیمی است که امروز برای «معماری جدید آموزشی» گرفته میشود. شاد میتواند سنگ بنای این معماری باشد، مشروط بر آنکه نگاه به آن، از «مسکن موقت» به «ساختمان اصلی» تغییر یابد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟