رسانه تصویری خبر۲۴

توهمی به نام «گنبد آهنین اروپا»

توهمی به نام «گنبد آهنین اروپا»

به گزارش خبر ۲۴ رضا رحمتی طی یادداشتی نوشت: تحولات اخیر حوزه دفاع موشکی اروپا بویژه تصمیم آلمان برای خرید سامانه پدافندی «آرو ۳» از رژیم صهیونی، فراتر از یک قرارداد تسلیحاتی صرف است. این تصمیم در بستر تغییرات ژئوپلیتیک پس از جنگ اوکراین، نگرانی‌های امنیتی اروپا و بازتعریف روابط…

- اندازه متن +

به گزارش خبر ۲۴ رضا رحمتی طی یادداشتی نوشت:

تحولات اخیر حوزه دفاع موشکی اروپا بویژه تصمیم آلمان برای خرید سامانه پدافندی «آرو ۳» از رژیم صهیونی، فراتر از یک قرارداد تسلیحاتی صرف است. این تصمیم در بستر تغییرات ژئوپلیتیک پس از جنگ اوکراین، نگرانی‌های امنیتی اروپا و بازتعریف روابط فراآتلانتیکی معنا می‌یابد. در عین حال، همزمانی این انتخاب با آشکار شدن ناکامی سامانه‌های دفاعی رژیم اشغالگر در برابر اشباع حملات ایران، پرسش‌هایی جدی درباره کارآمدی، منطق راهبردی و پیامدهای چنین تصمیم‌هایی ایجاد کرده است. از منظر منافع ملی ایران، این تحولات نه تهدید مطلق، بلکه نشانه‌ای از ورود اروپا به چرخه‌ای پیچیده‌تر از ناامنی، تسلیح و بازدارندگی ناقص است.
* ناکامی در برابر اشباع حملات ایران؛ واقعیتی که پنهان نماند
جنگ ۱۲ روزه و رویارویی مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی، نقطه عطفی در ارزیابی عملیاتی سامانه‌های پدافند موشکی بود. برای نخستین‌بار، شبکه چندلایه پدافندی رژیم شامل «گنبد آهنین»، «فلاخن داوود» و «آرو» با حملاتی مواجه شد که به‌ صورت ترکیبی، همزمان و اشباع‌کننده طراحی شده بود. نتیجه روشن بود: عبور بخشی از موشک‌ها و پهپادها از تمام لایه‌های دفاعی. این ناکامی نه به معنای بی‌فایده بودن سامانه‌ها، بلکه نشانه‌ای از یک واقعیت بنیادین است: هیچ سیستم دفاع موشکی در برابر اشباع سازمان‌یافته مصون نیست. ایران نشان داد با اتکا به تنوع برد، سرعت، مسیر پروازی و حجم حمله، می‌توان حتی پیشرفته‌ترین سامانه‌های پدافندی را به چالش کشید. این تجربه، از منظر منافع ملی ایران، یک دستاورد بازدارنده راهبردی است که پیام آن فراتر از غرب آسیا، تا اروپا امتداد یافت.
* تصمیم برلین؛ انتخابی سیاسی، نه نظامی – فنی
انتخاب «آرو ۳» توسط آلمان، بر خلاف تبلیغات رایج، بیش از آنکه مبتنی بر برتری فنی قاطع این سامانه نسبت به گزینه‌هایی مانند تاد آمریکا باشد، ریشه در ملاحظات سیاسی و راهبردی دارد. ژرمن‌ها در سال‌های اخیر، بویژه پس از جنگ اوکراین، به این جمع‌بندی رسیدند وابستگی کامل به چتر امنیتی آمریکا خود یک آسیب‌پذیری است. خرید سامانه اسرائیلی از سوی آلمان این امکان را به برلین می‌دهد که تنوع نسبی در منابع تسلیحاتی خود ایجاد کند؛ کنترل عملیاتی بیشتری نسبت به سامانه‌های کاملاً آمریکایی داشته باشد و در سطح داخلی و اروپایی، نشانه‌ای از «استقلال راهبردی» بروز دهد.
از این منظر، «آرو ۳» نه الزاماً بهترین سامانه ممکن، بلکه مناسب‌ترین گزینه سیاسی در شرایط فعلی اروپاست. این واقعیت، وزن تبلیغاتی ادعای «گنبد آهنین اروپایی» را کاهش داده و نشان می‌دهد اروپا بیش از آنکه به دنبال امنیت مطلق باشد، در پی مدیریت نگرانی‌های سیاسی خود است. به این موضوع باید ناکامی‌های سامانه‌های صهیونیستی در نبرد با ایران در جنگ ۱۲ روزه را هم اضافه کرد.
* پایان دوران «گنبد آهنین»؛ فروپاشی یک افسانه راهبردی
«گنبد آهنین» طی سال‌ها بیش از آنکه یک واقعیت فنی باشد، به یک اسطوره امنیتی تبدیل شده بود؛ اسطوره‌ای که قرار بود خیال امنیت کامل را به سیاستمداران بفروشد. تجربه‌های میدانی اخیر، بویژه در برابر ایران، نشان داد این دوران به پایان رسیده. در مقیاس اروپا بازتولید این مفهوم با عنوان «گنبد آهنین اروپایی» تکرار همان خطای راهبردی است. قاره‌ای با وسعت جغرافیایی بالا، تنوع تهدیدات و پیچیدگی سیاسی نمی‌تواند با الگویی که برای یک رژیم اشغالگر کوچک (رژیم صهیونیستی) با عرض ۵۳ کیلومتری طراحی شده، برابر تهدیدات ادعایی روسیه به امنیت برسد. از نگاه ایران هم فروپاشی این افسانه، فضای مانور راهبردی بیشتری ایجاد می‌کند، زیرا بازدارندگی ایران نه بر نفی پدافند، بلکه بر بی‌اعتبارسازی ادعای مصونیت مطلق دشمنان استوار است.
* کاهش ریسک، نه حذف آن؛ منطق واقعی پدافند موشکی
نکته کلیدی‌ای که اغلب در تحلیل‌های رسمی اروپا نادیده گرفته می‌شود، این است که سامانه‌های دفاع موشکی اساساً برای کاهش ریسک طراحی شده‌اند، نه حذف کامل تهدید؛ چه اروپا اساسا از مرحله کاهش ریسک عبور کرده و خود را درگیر بحران‌های «بسیار امنیتی» کرده است. حتی مقامات نظامی غرب نیز در سطوح کارشناسی اذعان دارند پدافند موشکی تنها می‌تواند احتمال خسارت را کاهش دهد. اروپا نیز در عمل، به همین منطق تن داده. خرید «آرو ۳» به معنای اطمینان از رهگیری کامل نیست، بلکه تلاشی برای افزایش هزینه حمله برای طرف مقابل؛ خرید زمان سیاسی در بحران و چیزی است که در فضای امنیتی اروپا تحت عنوان ایجاد آرامش روانی در افکار عمومی از آن یاد می‌شود. از منظر منافع ملی ایران، این نکته اهمیت ویژه دارد. بازدارندگی تهران همچنان معتبر باقی می‌ماند، زیرا طرف مقابل نیز می‌داند پدافند، جایگزین امنیت نیست. این آگاهی، خود عاملی برای احتیاط بیشتر اروپا در ورود به درگیری‌های مستقیم است.
* افزایش تسلیحات، واقع‌گرایی تهاجمی و معمای نامتناهی امنیت در اروپا
تصمیم آلمان و سایر کشورهای اروپا برای تقویت پدافند خود، بخشی از روند گسترده‌تر تسلیح مجدد اروپاست؛ روندی که در چارچوب نظریه «واقع‌گرایی تهاجمی» قابل فهم است. هر کشور برای افزایش امنیتش، به انباشت قدرت رو می‌آورد اما نتیجه نهایی چیزی جز معمای امنیت نامتناهی نیست. اروپا با تقویت پدافند، ناخواسته دیگر بازیگران را به توسعه ابزارهای نفوذپذیرتر، سریع‌تر و متنوع‌تر سوق می‌دهد. این چرخه، نه امنیت پایدار، بلکه مسابقه‌ای پرهزینه و بی‌پایان ایجاد می‌کند. تجربه ایران نشان داده پاسخ به چنین محیطی، اتکا به بازدارندگی هوشمند، ترکیبی و چندلایه است؛ نه ورود به رقابت پرهزینه پدافندمحور.
* ایران و پیامی که به روشنی منتقل شد
از منظر منافع ملی ایران، خرید «آرو ۳» اگرچه بیشتر اقدامی تبلیغاتی است تا پیامی واضح در روابط بین‌الملل و تهدیدی نوظهور، در عین حال بیانگر اضطراب راهبردی اروپا و پایان یک توهم امنیتی برای دستیابی قاره سبز به امنیت خودیار است. ناکامی پدافند رژیم در برابر اشباع حملات ایران، سیاسی بودن تصمیم آلمان، فروپاشی مفهوم گنبد آهنین، پذیرش کاهش ریسک به‌ جای حذف آن و ورود اروپا به چرخه معمای امنیت، همگی مؤید این واقعیت‌ است که بازدارندگی فعال ایران همچنان کارآمد است. در جهانی که امنیت مطلق وجود ندارد، آنکه قواعد بازی را بهتر بشناسد و هزینه‌ها را هوشمندانه مدیریت کند، دست بالا را خواهد داشت. تحولات اخیر نشان می‌دهد ایران دست‌کم در عرصه بازدارندگی موشکی و معادلات امنیتی، توانسته پیام خود را به‌ روشنی به بازیگران اصلی منتقل کند؛ پیامی که نه بر ادعای برتری مطلق، بلکه بر نفی «مصونیت» طرف مقابل استوار است. عبور بخش بزرگی از موشک‌های ایران از لایه‌های پدافندی پیشرفته، بیش از هر چیز این واقعیت را برجسته کرد که محاسبات امنیتی نمی‌تواند صرفاً بر فناوری‌های دفاعی تکیه کند. این پیام برای اروپا و متحدانش اهمیت مضاعف دارد، زیرا نشان می‌دهد هزینه نادیده‌ گرفتن ظرفیت‌های بازدارنده ایران، صرفاً نظری یا تبلیغاتی نیست، بلکه می‌تواند در میدان عمل خود را تحمیل کند. در چنین شرایطی، ایران توانسته معادله‌ای را تثبیت کند که در آن، هرگونه تصمیم امنیتی علیه منافعش با عدم قطعیت و ریسک واقعی همراه است. از سوی دیگر، شفافیت این پیام به معنای گرایش ایران به تشدید تنش نیست، بلکه نشانه‌ای از بلوغ راهبردی در استفاده از قدرت بازدارنده است. ایران با نمایش توان اشباع و ترکیب ابزارهای تهاجمی، این برداشت را تقویت کرد که امنیت یک‌سویه و مبتنی بر سپر دفاعی، توهمی بیش نیست. این درک، بویژه برای اروپا که در مسیر نظامی‌سازی تدریجی قرار گرفته، حامل هشداری ضمنی است؛ افزایش تسلیحات الزاماً به افزایش امنیت منجر نمی‌شود. به این معنا، ایران نه‌تنها پیام خود را منتقل کرد، بلکه چارچوبی واقع‌گرایانه برای فهم محدودیت‌های قدرت نظامی در نظم امنیتی جدید ارائه داد.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *