به گزارش خبر ۲۴؛ در سالهای اخیر، نامهنگاریهای جمعی اقتصاددانان به یکی از ابزارهای ثابت مواجهه نخبگانی با سیاستگذاری اقتصادی تبدیل شده است. فهرست امضاها هر بار بلندتر میشود و ادبیات هشداردهندهتر؛ اما پرسش اصلی پابرجاست؛ چرا در مهمترین نقطه تماس اقتصاد با زندگی مردم، یعنی بازار ارز، طلا و سکه، این متون عملاً ساکتاند؟ سکوتی که نه از کماهمیتی موضوع، بلکه از دشواری پاسخدادن به آن خبر میدهد.
نقدهای کمهزینه، سکوتهای پرهزینه
ورود به نقد بودجه، کسری مالی یا ساختار یارانهها، سالهاست به بخشی از گفتمان تثبیتشده اقتصاد ایران بدل شده؛ نقدهایی که اغلب بدون ارائه سناریوی اجرایی مطرح میشوند و هزینه سیاسی محدودی دارند. اما بازار ارز زمین متفاوتی است؛ جایی که تحلیل بدون عدد، نسخه بدون زمانبندی و توصیه بدون پذیرش مسئولیت، بهسرعت عیان میشود. همین تفاوت، مرز پررنگ میان «هشدار دادن» و «راهکار دادن» را مشخص میکند.
ارز؛ متغیر محذوف در روایتهای نخبگانی
در حالی که نوسان نرخ دلار و جهش قیمت سکه به دغدغه روزمره خانوارها تبدیل شده، در بسیاری از بیانیههای اقتصادی، ارز یا غایب است یا به حاشیه رانده میشود. نه توضیح روشنی درباره نقش سیاستگذار پولی ارائه میشود و نه تحلیلی از نسبت انتظارات، سیاست ارزی و واقعیتهای بازار. این حذف آگاهانه، بیش از آنکه ناشی از غفلت باشد، به یک الگوی تکرارشونده شباهت دارد.
معیشت؛ مسئلهای که در حاشیه میماند
برای بخش بزرگی از جامعه، اقتصاد در قیمتها معنا پیدا میکند؛ در سفره، اجارهخانه و قدرت خرید. با این حال، در بسیاری از متون نخبگانی، معیشت به مفهومی ثانویه تقلیل مییابد و امید به متغیرهای بیرونی جای سیاستگذاری داخلی را میگیرد. تمرکز بیشازحد بر «سیگنالهای خارجی»، ناخواسته مسئولیت تصمیمهای داخلی را به حاشیه میبرد.
هشدار بدون نسخه، سیاست بدون اثر
مسئله اصلی نه اصل هشدار، بلکه جایگزینشدن هشدار بهجای تحلیل عملی است. بازار با نامه آرام نمیشود؛ با سیاست روشن، پیام واحد و اقدام بهموقع واکنش نشان میدهد. وقتی از کنترل ارز سخن گفته نمیشود، عملاً مهمترین ابزار مدیریت انتظارات رها میماند.
اقتصاد ایران و نیاز فوری به شفافیت
تعدد امضاها اگر به تعدد راهکار منجر نشود، کمکی به حل مسئله نمیکند. اقتصاد ایران امروز بیش از هر چیز به شفافیت تحلیلی و مسئولیتپذیری نخبگانی نیاز دارد؛ به ورود صریح به بازارهایی که مستقیماً زندگی مردم را تحتتأثیر قرار میدهند. سکوت در این نقطه، پرمعناتر از هر نقد کلی به بودجه است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟