به گزارش خبر۲۴،در روزهای اخیرا این جمله عراقچی که «مشکلات اقتصادی کشور تنها ناشی از تحریمها نیست»، باعث برآشفتن برخی جریانهای سیاسی شد. انتقادها که آدرس گره زدن رفع مشکلات کشور به مذاکره با آمریکا را در خود دارد، این پرسش را پیش آورد که آیا آمریکا حاضر است در صورت هر مذاکرهای امتیازی به ایران بدهد که باعث انتفاع کشورمان شود؟ در میدان عمل، شروط سه گانه ترامپ برای مذاکره با ایران دوگانه «مذاکره» یا «تسلیم» را در سپهر سیاسی کشور پدید آورده است. ترامپ از ایران میخواهد که در کنار غنی سازی صفر درصد، در داخل و خارج از کشور نیز خلع سلاح شود. برد موشکهایش را به زیر ۵۰۰ کیلومتر برساند و حمایت از گروههای مقاومت را کنار بگذارد.این شروط که به معنای تسلیم ایران است، واکنشهای متعددی را از سوی مسئولان کشورمان درپی داشت. هفته گذشته، نمایندگی ایران در سازمان ملل در نیویورک گفته بود: «آمریکا نمیتواند در حالی که از غنیسازی صفر سخن می گوید و اولتیماتوم میدهد از دیپلماسی و مذاکره حرف بزند، هدف آنها تسلیم شدن است نه توافق.»
-
اندازه متن
+
وقتی مدافعان مذاکره برآشفته میشوند
اواخر هفته گذشته سخنان سید عباس عراقچی وزیر امورخارجه کشورمان در جمع کارآفرینان اصفهان، باعث انتقادهای تندی از او خصوصا در بین برخی از چهرهها و رسانههای اصلاح طلب شد. عراقچی گفته بود: «مشکلات اقتصادی تنها ناشی از توطئه و تحریم خارجی نیست؛ مشکلاتی از جمله فساد، مافیای قدرت، ناکارآمدیها و جهل در آنها مؤثر است که باید به آن پرداخت؛ اما تحریمهای خارجی و یک تلاش سازمانیافته برای بدتر نشان دادن اوضاع کشور نیز وجود دارد.»این سخنان و خصوصا آن بخش از اظهارات عراقچی که گفته بود «میدانم تحریمها برکاتی دارد» بهانه انتقادهای تند از وی را فراهم آورد. اما جان کلام منتقدان این بود که چرا وزیر امور خارجه میگوید مشکلات کنونی کشور فقط از تحریمها نیست.خط فکری که این جریانها مدتهاست در صدد القای آن هستند، این است که ایران راهی جز مذاکره با آمریکا و پذیرش شروط ترامپ را ندارد. در همین خصوص صادق زیبا کلام گفته است: «ایران شروط ترامپ را میپذیرد. چون چاره دیگری ندارد!»در چنین شرایطی، وقتی شخصی در مقام عراقچی که مسئول مذاکرات با آمریکاییها بود میگوید مشکلات کشور تنها در تحریمها خلاصه نمیشود، خط بطلانی بر خط فکری این جریانها میکشد.
ایران قوی مطلوب آمریکا نیست
ترامپ هم در دوره اول ریاست جمهوری خود و هم در طول دوران ریاست جمهوری بایدن، بارها از دموکراتها انتقاد کرده بود که چرا با پذیرش برجام، بخشی از تحریمهای ایران را تعلیق و باعث قدرت گیری کشورمان شدهاند. هرچند تجربه سالهای پس از اجرای برجام و خلف وعدههای پیدرپی کشورهای غربی و خصوصا آمریکا نشان داد که استراتژی تضعیف ایران، سیاست کلی در ایالات متحده است و ربطی به جناحهای سیاسی این کشور ندارد. پس از دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، مذاکرات دو جانبه آمریکا و ایران برای اولین بار در تاریخ انقلاب رخ داد و تا پنج دور نیز ادامه یافت. اما وقتی اسرائیل قبل از دور ششم مذاکرات به ایران حمله کرد و دستهای پشت پرده آمریکا در این واقعه رو شد، مشخص شد که ایران ضعیف و شکست خورده مطلوب نظر آمریکاییها است و آنها حتی از مذاکره نیز برای ضربه زدن به کشورمان بهره میبرند. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی به تازگی گفته است: «برخی میگویند با ترامپ مذاکره کنیم این فرد معاملهگر است و موضوع حل میشود. این یک جادۀ انحرافی است، همۀ کارهایی که باید انجام بشود شد، آنها ایران قوی نمیخواهند، ایرانی میخواهند که در چارچوب هژمونی آنها حرکت کند.»
آمریکا و سیاست تضعیف تدریجی ایران
انقلاب اسلامی ایران در طول تاریخ ۴۷ ساله خود، بارها و بارها شاهد عهدشکنیها و خلف وعدههای کشورهای غربی و خصوصا آمریکا بوده است. اما حتی تجربیاتی چون خروج یک طرفه آمریکا از برجام و جنگ در میان مذاکرات نیز نتوانست غربگرایان را از وسوسه مذاکره برحذر بدارد. گزارش نشریه فرایدی تایمز نشان میدهد آمریکا حتی با پذیرش شروط تسلیم ترامپ از سوی ایران نیز به دنبال تضعیف ایران است و آنچه دولتمردان این کشور دنبال میکنند، همان هدفی است که اسرائیل در پی آن است!این نشریه مینویسد: «آنچه در جریان است، صرفاً مهار برنامه هستهای ایران نیست، بلکه پروژهای عمیقتر برای تهیکردن مفهوم «دولت مستقل» در مورد ایران است. در این معادله، آمریکا و اسرائیل «ساعت سیاسی» متفاوتی دارند. اسرائیل شتابزده و فوری عمل میکند، در حالی که آمریکا به بازی بلندمدت باور دارد و ترجیح میدهد فشارها بهتدریج اثر بگذارند».
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟