درآمدی تحلیلی بر فضای مذاکرات
فضای حاکم بر مذاکرات ایران و آمریکا در عمان را میتوان همچون صفحه شطرنجی پیچیده تصور کرد که هر حرکت دیپلماتیک نیازمند درکی عمیق از ابعاد مختلف است. در این میان، سه محور اساسی به عنوان پایههای فهم این پویایی مذاکراتی عمل میکنند که هر یک نیازمند واکاوی دقیق و همهجانبه است. در ادامه هریک از این سه محور اساسی رار مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اول. ساختارشکنی قدرت در آمریکا
هیئت حاکمه آمریکا در حال حاضر با چالشهای ساختاری عمیقی روبهرو شده که بر کلیه تصمیمات سیاست خارجی این کشور سایه افکنده است. در لایههای زیرین این ساختار قدرت، شاهد تقابل نهادهای مختلف با منافع متضاد هستیم. از یک سو کاخ سفید با محدودیتهای ناشی از تقسیم قدرت در سیستم آمریکا مواجه است و از سوی دیگر، کنگره به عنوان نهاد قانونگذار گاه مسیری کاملاً متفاوت را در پیش میگیرد.
در این میان، نقش گروههای ذینفوذ و لابیهای قدرتمند به عنوان بازیگران پشت پرده، معادلات را پیچیدهتر میکند. این گروهها با استفاده از مکانیزمهای مختلف از جمله تأمین مالی کمپینهای انتخاباتی، اعمال نفوذ در رسانهها و شبکهسازی در بدنه حکومتی، سعی در جهتدهی به سیاستهای خارجی آمریکا دارند.
دوم. گفتمان خلع سلاح منطقهای
موضوع برنامه هستهای ایران در مذاکرات بینالمللی همواره با چالش دوگانگی معیارها روبهرو بوده است. در این زمینه، رویکرد ایران مبتنی بر ایجاد توازن در گفتمان امنیت منطقهای است. این نگاه استراتژیک بر این اصل استوار است که بحث درباره فعالیتهای هستهای ایران نمیتواند جدای از وضعیت تسلیحاتی کل منطقه مورد بررسی قرار گیرد.
در این چارچوب، پرسشهای بنیادینی مطرح میشود: چرا برخی برنامههای هستهای مورد بازخواست قرار میگیرد در حالی که برنامههای مشابه دیگر کشورهای منطقه بدون هیچ نظارتی ادامه مییابد؟ این نگاه گزینشی به مقوله خلع سلاح چگونه میتواند به ایجاد امنیت پایدار در منطقه منجر شود؟
سوم. فهم مطالبات در چارچوب حقوق بینالملل
مطالبات مطرح شده در مذاکرات بینالمللی میبایست در چارچوب قواعد پذیرفته شده حقوق بینالملل مورد ارزیابی قرار گیرد. در این زمینه، تجربه تاریخی نشان داده است که گاه برخی خواستهها فراتر از چارچوبهای متعارف بینالمللی مطرح میشوند. اینگونه مطالبات معمولاً دارای ویژگیهای خاصی هستند که آنها را از درخواستهای استاندارد متمایز میکند.
روابط متقابل محورهای سهگانه
این سه محور به ظاهر مستقل، در عمل ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. اختلافات درونی ساختار قدرت آمریکا میتواند منجر به طرح مطالباتی شود که بیشتر جنبه نمایشی داشته باشد تا واقعی. از سوی دیگر، اصرار بر گفتمان خلع سلاح یکجانبه میتواند نشانهای از عدم جدیت در مذاکرات باشد.
راهبردهای پیشنهادی
در مواجهه با این پیچیدگیها، نیازمند راهبردهایی هوشمندانه هستیم که بتواند همزمان چندین هدف را دنبال کند. این راهبردها باید قادر باشند هم در سطح دیپلماتیک و هم در عرصه رسانهای عمل کنند. در این زمینه، ایجاد هماهنگی بین نهادهای مختلف و استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود ضروری به نظر میرسد.
تحلیل عمیق این سه محور اساسی نشان میدهد که مذاکرات پیشرو در عمان را نمیتوان رویدادی مجزا و منفک از زمینههای تاریخی، ساختاری و حقوقی آن در نظر گرفت. درک این پیچیدگیها برای شکلدهی به راهبردی جامع که بتواند منافع ملی را در این مذاکرات به بهترین شکل ممکن تأمین کند، ضروری است. این گزارش سعی کرده است با نگاهی تحلیلی و همهجانبه، چارچوبی برای این درک فراهم آورد.
انتهای پیام/