به گزارش خبر۲۴، در ماههای اخیر، مقامات و رسانههای آمریکایی بارها ادعاهایی را درباره روند مذاکرات هستهای با ایران مطرح کردهاند که با وجود فاصلههای چشمگیری وجود دارد. این گزارش کوشیده با تمرکز بر چهار محور کلیدی، صحت این ادعاها را بررسی کرده و نشان میدهد که چگونه «دروغپردازی» در بردارنده هدف فراتر از پوشش کمکاریها یا فشار بر طرف ایرانی است.
۱. طرح خیالی: ابزار جنگ روانی
ایالات متحده ادعا کرده طرح جامعی برای پیشبرد مذاکرات به ایران ارائه داده، اما منابع رسمی ایرانی و اسناد مذاکرات تأیید میکنند که هیچ طرح مکتوب یا مشخصی دریافت نشده است. این ادعای بیپایه، بخشی از استراتژی عملیات روانی برای القای پیشقدمی آمریکا و تحت فشار قرار دادن ایران است. فقدان جزئیات، نهتنها این ادعا را به ژستی رسانهای بدل کرده، بلکه شکافهای دیپلماتیک را نمایان ساخته است. هدف این فریبکاری، تضعیف اعتبار ایران در افکار عمومی جهانی، ایجاد فشار روانی برای امتیازدهی و تحریک شکافهای سیاسی داخلی در ایران است. دادههای مذاکرات نشان میدهد که این ترفند، به دلیل فقدان شواهد، در جلب اعتماد طرفهای دیگر ناکام مانده و به کاهش نفوذ دیپلماتیک آمریکا منجر شده است.
۲. کنسرسیوم، فریبی برای مشروعیتزدایی از حقوق هستهای
آمریکا پیشنهاد کنسرسیوم بینالمللی برای مدیریت فعالیتهای هستهای ایران را بهعنوان گزینهای عملی و جدی تبلیغ میکند، اما اسناد مذاکراتی نشان میدهد این پیشنهاد در مراحل اولیه، بهصورت مبهم و بدون جزئیات اجرایی مطرح شده است. برخلاف ادعاهای رسانهای، این پیشنهاد جایگزین حق قانونی ایران برای غنیسازی در خاک خود، طبق معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT)، نیست. این بزرگنمایی، تلاشی برای مشروعیتزدایی از برنامه هستهای ایران و جلب حمایت متحدان غربی، بهویژه اروپا، است. اما فقدان جدیت عملیاتی، این پیشنهاد را به ابزاری برای فشار دیپلماتیک تبدیل کرده است. تحلیل منابع دیپلماتیک نشان میدهد که این ترفند، با هدف تحمیل محدودیتهای غیرقانونی و تضعیف اهرمهای مذاکراتی ایران طراحی شده، اما مقاومت ایران اثر آن را خنثی کرده است.
۳. تناقضات رسانهای و مذاکراتی: تخریب اعتماد دیپلماتیک
شکاف فاحش بین مواضع مذاکراتی و رسانهای آمریکا، به پاشنه آشیل مذاکرات تبدیل شده است. در جلسات ، تیم مذاکرهکننده آمریکا لحنی محتاطانه و دیپلماتیک دارد و از امکان توافق با رعایت خطوط قرمز سخن میگوید. اما در رسانهها، مقامات ارشد، از جمله سخنگویان وزارت خارجه، با اظهارات تند، مانند القای بنبست مذاکرات یا بزرگنمایی تهدید برنامه هستهای ایران، روایتی متضاد ارائه میدهند. برای نمونه، تأکید بر خط قرمز غنیسازی در خاک ایران، در حالی که در جلسات رسمی چنین شرطی بهصورت قاطع مطرح نشده، نمونهای از این دوگانگی است. این تناقضات، ریشه در فشارهای داخلی کنگره، لابیهای ضدایرانی و نیاز دولت ترامپ به نمایش اقتدار برای افکار عمومی داخلی دارد. تحلیلگران دیپلماتیک معتقدند این استراتژی، اعتماد متقابل را ویران کرده و مذاکرات را به گردابی از سوءتفاهم کشانده است.
۴. حاشیهسازیهای ترامپ: آشوبساز دیپلماسی
اظهارات جنجالی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، درباره خط قرمزهای غنیسازی ایران، مذاکرات را به لبه پرتگاه برده است. این مصاحبههای پرهیاهو، فضای دیپلماتیک را به آشوب کشیدهاند.