به گزارش خبر۲۴، در روزهایی که با سالگرد شهادت آیتالله رئیسی، شهید امیرعبداللهیان و سایر شهدای پرواز اردیبهشت همزمان است با علی باقری، معاون سیاسی وزارت امور خارجه در دولت سیزدهم که اکنون دبیر شورای راهبردی روابط خارجی است به گفتوگو نشستهایم تا هم ویژگیهای مدیریتی آیتالله رئیسی و شهید امیرعبداللهیان را از زبان او بشنویم و هم به ریزهکاریهای مذاکرات غیرمستقیم با آمریکاییها بپردازیم. دکتر باقری در این گفتوگو از تفکرات مدیریتی شهید آیتالله رئیسی بهویژه در عرصه سیاست خارجی گفته، پیوندهای عمیق شهید دکتر امیرعبداللهیان با چهرههای مقاومت و نقش و اهمیت مقاومت در الگوی سیاستورزی این شهید را بررسی کرده و گریزی هم به بحث مذاکرات هستهای و رفتار آمریکا و اروپا در مذاکرات زده است. او که در روزهای پایانی دولت شهید رئیسی در حال انجام گفتوگوهای غیرمستقیم با طرف آمریکایی در عمان بود، درباره آن مذاکرات هم صحبت کرده است؛مذاکراتی که بهدلیل حادثه تلخ اردیبهشت و شهادت دکتر امیرعبداللهیان، دیگر هیچ گاه امکان ارائه گزارش آن به وزیرامورخارجه شهید فراهم نشد.
مشروح این گفت وگو را بخوانید.
با توجه به اینکه این روزها در سالگرد شهادت شهدای خدمت قرار داریم، مهمترین مؤلفههای دولت رئیسی در حوزه سیاست خارجی از نظر شما چیست؟
در این ارتباط باید بر دو نکته مهم تأکید داشته باشم. نخست اینکه در این دولت، موضوع سیاست خارجی مسألهای جدی و در دستور کار اصلی دولت و شخص رئیسجمهور قرار داشته است. این موضوع را میتوان در عرصهها و مصادیق مختلف مشاهده و به آن استناد کرد.آیتالله رئیسی در دوران ریاستجمهوری خود به دیپلماسی در سطح سران اعتقاد زیادی داشتند و این موضوع را با جدیت پیگیری میکردند.
تماسهای تلفنی ایشان با رؤسای جمهور و مقامات کشورهای دیگر، همچنین پاسخ به درخواستهای مکالمات تلفنی، سفرها و میزبانیهایی که ایشان در دوران ریاستجمهوری خود داشتند، نشاندهنده اهتمام دولت آیتالله رئیسی به عرصه سیاست خارجی و بهرهگیری از ظرفیتهای آن برای تأمین منافع کشور و تحقق اهداف عالی آن بود.این یک بُعد از ماجرا بود؛ از سوی دیگر، دولت آیتالله رئیسی صرفا متکی به ظرفیتهای سیاست خارجی نبود. به این معنا که برنامههای دولت، تلاش مسئولان دولت و مأموریت دستگاههای دولتی صرفا مشروط به نتیجهبخش بودن اقدامات در عرصه سیاست خارجی نشده بود. به عبارت دیگر، اگر بههردلیلی وقفهای در عرصه سیاست خارجی ایجاد میشد، مأموریت و مسئولیت دستگاههای مربوطه معطل نمیماند.
دو رویکرد دولت آیتالله رئیسی در سیاست خارجی، یعنی استفاده حداکثری از ظرفیتها و عدم تعلیق برنامههای دولت و موکولکردنشان به سیاست خارجی برای پیشبرد برنامههای کشور، چه منافعی را برای کشورمان در پی داشت؟
بهدلیل اینکه طرفهای خارجی میدانستند برنامههای دولت متکی به اراده و تصمیم آنها نیست از خود همکاری بیشتری نشان میدادند و به این ترتیب روند تعاملات تسهیل میشد. بنابراین اگر همراهی لازم صورت نمیگرفت، فعالیتهای کشور دچار وقفه نمیشد و از دیگر ظرفیتها چه در عرصه خارجی و چه ظرفیتهای جانبی استفاده میشد.این مسأله نکته بسیار مهمی بود که در این حوزه وجود داشت.
نکته قابل توجه این است که در عرصه خارجی، با سه سطح مواجه هستیم: سطح سیاست خارجی، سطح روابط خارجی و سطح دیپلماسی.
سیاست خارجی در سطح عالی نظام، یعنی توسط رهبری انقلاب یا از طریق شورای عالی امنیت ملی تعیین میشود و وزارت امور خارجه مأموریت اجرا، تحقق و پیگیری این سیاستها را برعهده دارد.
روابط خارجی، تنظیم مناسبات با بازیگران خارجی اعم از کشورها، بلوکها، پیمانها، سازوکارهای بینالمللی مانند معاهدات و سازمانهای بینالمللی و همچنین بازیگران غیردولتی را عهدهدار است. از این رو دستگاه سیاست خارجی باید برای مواجهه با هر یک از این پدیدهها، برنامه و طراحی داشته باشد.
روابط خارجی عرصه گستردهای است که وزارت امور خارجه ذیل سیاست خارجی آن را دنبال میکند. دیپلماسی نیز هنر، فن و تکنیکهایی است که دستگاه سیاست خارجی بهطور عام و دیپلماتها بهطور خاص بهکار میبرند تا روابط خارجی را مدیریت واهداف سیاست خارجی راپیگیری ومحقق کنند.بهاعتقاد بنده، وزارت امورخارجه دردوره مدیریت شهید امیرعبداللهیان درهر سه سطح بهخوبی ایفای نقش کرد،به مسئولیتهای خود آگاه بود ودستاوردهای مناسبی نیز کسب کرد.
ویژگی پُرهمسایگی برای کشورهای برخوردار از آن، هم فرصتساز است و هم چالشآفرین. این موضوع موجب میشود همسایگی لاجرم به یکی از جهتگیریهای اصلی سیاست خارجی کشورهای پرهمسایه تبدیل شود.
ایران با داشتن ۱۵ همسایه هممرز در دسته کشورهای پُرهمسایه جهان قرار دارد. در این راستا سیاست همسایگی از رویکردهای اصلی دولت شهید رئیسی بود، چنین رویکردی چه نتایجی برای جمهوری اسلامی بههمراه داشته و چه ظرفیتهایی برای کشور ایجاد کرده است؟
موضوع توجه به ظرفیت همسایگان نیز مسأله بسیار مهمی است. کشور ما از نظر تعداد همسایگان، در میان چند کشور اول جهان قرار دارد واین تنوع همسایگان، ظرفیتهای بسیار گوناگونی برای ما ایجاد کرده و از سوی دیگر، مسئولیتهای جدی را نیز متوجه ما کرده است. این موضوع برای دستگاه سیاست خارجی و رویکرد خارجی نظام اهمیت ایجاد میکند، زیرا هنگامی که به کشورهای همسایه مانند ترکیه یا عراق نگاه میکنیم، با ویژگیهای ملی و داخلی خاص هر یک مواجه میشویم. بهطور مثال، عراق سالها با معضل تروریسم دستوپنجه نرم کرده است. همچنین کشوری مانند افغانستان نیز دارای ویژگیهای خاص خود است. هر یک از این کشورها شرایط و الزاماتی دارند که نحوه تعامل با آنها را متمایز میسازد.توانایی اجرای سیاست همسایگی(بسیارحائز اهمیت است)تاجایی که کشورهایی که دردوره قبل از ریاستجمهوری آیتالله رئیسی با ایران دچار کدورت بودند، امروز دیگر کدورتهایشان رفع شده است. به عنوان نمونه، در مورد ترکمنستان یا تاجیکستان که البته تاجیکستان همسایه بلافصل ایران نیست، اما درحوزه پیرامونی و از نظر فرهنگی و تمدنی میتوان آن را در حلقه دوم همسایگان قرار داد، در همان اوایل دولت آیتالله رئیسی، کدورتهای موجود رفع شد. هنوز مدت زیادی از آغاز بهکار دولت ایشان نگذشته بود که دعوتنامهای برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، برای ایشان ارسال شد و دیدار و گفتوگو با رئیسجمهور تاجیکستان باب جدیدی در مناسبات دو کشور گشود. پس از آن نیز مذاکرات و گفتوگوهایی با مقامات ترکمنستان شکل گرفت.
ایجاد و تقویت اعتماد متقابل سیاسی و تحکیم پیوندها و همکاری اقتصادی در دولت سیزدهم که دارای اهمیت ویژهای بود، چه نتایجی برای کشور به همراه داشت؟
این رویکرد موجب شد سطح تبادلات اقتصادی با برخی کشورهای همسایه، از جمله کشورهای جنوبی حوزه خلیجفارس نظیر عمان و نیز کشورهای شرقی مانند پاکستان و سایر کشورها از جمله عراق، به طور قابلتوجهی رشد یابد. توسعه مناسبات اقتصادی در کنار تقویت اعتماد متقابل سیاسی، میتوانست زمینهساز استقرار ثبات، آرامش، صلح و امنیت دستهجمعی منطقهای باشد. اعتماد متقابل سیاسی در کنار تحکیم پیوندهای اقتصادی، بستر لازم را برای ثبات و امنیت منطقهای درونزا فراهم میسازد که جمهوری اسلامی سالها به دنبال آن بود و جزو رهنمودها و تعالیم بلندی بود که مقام معظم رهبری بهعنوان راهبر اصلی سیاست خارجی بیان فرموده بودند، اینکه امنیت منطقه باید به دست کشورهای منطقه باشد. زیرساخت برقراری امنیت توسط کشورهای منطقه، این است که اعتماد متقابل سیاسی و تحکیم مناسبات اقتصادی شکل بگیرد. زمانی که این دو مؤلفه تحقق پیدا کند، به خودی خود بستری مناسب فراهم میشود و میتوانیم این دستاورد عالی را داشته باشیم. این امر خود زمینهساز یک اقناع جمعی و اجماع منطقهای برای دستیابی به امنیت درونزا میشود. البته تحقق این موضوع زمانبر خواهد بود و با این حال، بستر بسیار خوبی در دولت آیتالله رئیسی در سیاست خارجی برای این مبنا شکل گرفت و فراهم شد.
با توجه به صحبتهایی که درخصوص آثار و نتایج توجه به سیاست همسایگی در دولت سیزدهم شد، این موضوع تا چه میزان در استقبال کشورهای منطقه از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا تاثیر داشته، در حالی که در گذشته شاهد چنین رویکردی نبودیم؟
به هر حال، مناسبات ایران در دولت آیتالله رئیسی با کشورهای همسایه، وارد فصل جدیدی شد؛ سیاست همسایگی عملا اجازه نداد که جای خالی یا حفره و شکافی بین ایران و این کشورهای منطقه باقی بماند تا دشمنان یا بیگانگان بتوانند در آن رخنه کرده و از این طریق میان همسایگان در سطح منطقه فاصله ایجاد کنند. به اعتقاد بنده در این دوره، ما با شرایط بسیار جدیدی مواجه هستیم و این وضعیت بسیار امیدوارکننده است؛ بهرغم اینکه دشمنان ما در این مقطع تلاش زیادی کردند تا مجددا این فاصله و شکاف را میان ایران و همسایگان ایجاد کنند اما با فضاسازیهای دروغینی که انجام میدهند، موفق نشدند و این پیوند، همسویی و همافزایی بین کشورهای منطقه بهخوبی رو به جلو در حرکت است. استقبال کشورهای منطقه از نقش منطقهای ایران را باید نشانه اثر بخشی سیاست همسایگی دانست. به هر حال، کشورهای همسایه ما مناسبات مختلف و متفاوتی با کشورهای خارج از منطقه دارند و برخی کشورها صرفا اهداف خود را در سطح منطقه دنبال میکنند که در برخی موارد، مغایر منافع جمعی کشورهای منطقه است. بحث من این است که رویکرد جمهوری اسلامی ایران برای تحکیم سیاست همسایگی، دیگر کشورها را به این جمعبندی رسانده که باید نگاه جدیدی به مناسبات منطقهای داشته باشند و تحکیم مناسبات منطقه میتواند بستر تأمین و تضمین منافع ملی باشد.
سیاست همسایگی دولت سیزدهم و احیای روابط با عربستان
در سال ۱۴۰۱ موضوع احیای روابط باعربستان مطرح شد.عربستان کشوری مهم درحاشیهجنوبی خلیجفارساست و مناسبات ایران و عربستان طی دهههای گذشته همواره دستخوش فراز و نشیب بوده است. اینکه دو کشور به این جمعبندی رسیدند که وارد فصل جدیدی از مناسبات شوند، واقعیتی است که در دوران دولت آیتالله رئیسی تحقق یافت. هرچند مذاکراتی در دولت قبل، طی چند دور در عمان و بغداد انجام شده بود، اما نتیجه نهایی در دولت آیتالله رئیسی حاصل شد.
نکته قابل تأکید اینکه سیاست همسایگی دولت سیزدهم چنان تأثیرگذار بود که کشوری مانند بحرین نیز – با وجود اینکه هنوز مناسبات سیاسی میان دو کشور احیا نشده – در طول یک دوره دو ماهه در تابستان سال گذشته، وزیر خارجه خود را سه بار راهی ایران کرد؛ یک بار بهمنظور ادای احترام به پیکر مطهر آیتالله رئیسی، بار دیگر برای شرکت در مراسم آیین ادای سوگند رئیسجمهور جدید و همچنین شرکت در نشست وزرای خارجه مجمع گفتوگوی آسیایی.این نشان میدهد که طرف بحرینی زمینه و ظرفیت مستعدی را ملاحظه کرده که وارد این نوع تعامل با ایران میشود.
سرفصل اصلی عرصه سیاسی، سیاست همسایگی دولت آیتالله رئیسی، ایجاد بسط و تحکیم اعتماد متقابل سیاسی بود و این حلقه اولیه بود، اعتماد متقابل سیاسی از همان لحظات آغازین ریاست جمهوری آیتالله رئیسی کلید خورد و در نخستین دیدارهای آیتالله رئیسی با مهمانان مراسم تحلیف ریاست جمهوری جلوهگر شد و این امر برای طرفهای خارجی بسیار محسوس بود.
عرصه دوم در سیاست همسایگی، رویکرد تحکیم پیوندها و همکاریهای اقتصادی میان ایران و کشورهای همسایه بود.