به گزارش خبر۲۴، صنعت غذا در ایران از جمله بخشهایی است که هم به لحاظ سهم در تولید ناخالص داخلی و هم به لحاظ اشتغالزایی و تأثیرگذاری بر امنیت غذایی کشور، جایگاهی کلیدی دارد. این صنعت نهتنها پس از صنعت پتروشیمی از نظر گردش مالی در رتبه دوم قرار دارد، بلکه به دلیل سرمایهبر نبودن و ظرفیت بالای ایجاد اشتغال، به عنوان یک راهکار موثر برای توسعه متوازن اقتصادی شناخته میشود.
براساس گزارشها، گردش مالی صنعت غذا در ایران سالانه حدود 100 میلیارد دلار تخمین زده میشود و ایران محصولات غذایی خود را به بیش از 70 کشور صادر میکند. با این حال، این صنعت با چالشهای عمدهای از جمله کمبود منابع انرژی، مشکلات حملونقل، نرخ بالای تورم، و اختلال در زنجیره تأمین مواجه است. بحرانهایی که مستقیماً بر هزینههای تولید، کیفیت محصولات و میزان ضایعات تأثیر گذاشتهاند.
قطعی مکرر برق و گاز، باعث توقف خطوط تولید و فساد مواد اولیه میشود و هزینههای سربار تولید را به شدت افزایش میدهد. از سوی دیگر، کمبود آب و کاهش سطح تولیدات کشاورزی، قیمت مواد اولیه را بالا برده و فشار مضاعفی بر تولیدکنندگان وارد کرده است. این مسائل در کنار ناکارآمدی در سیستم توزیع و نگهداری، منجر به افزایش چشمگیر ضایعات غذایی شده است؛ بهطوریکه طبق برآوردها، حدود 30 تا 35 درصد از محصولات غذایی کشور پیش از رسیدن به مصرفکننده از بین میروند.
در چنین شرایطی، حمایت هدفمند دولت، سرمایهگذاری در زیرساختها و اصلاح سیاستهای کلان، از الزامات حیاتی برای حفظ و تقویت این صنعت استراتژیک در کشور به شمار میرود.
در این زمینه مصاحبهای داشتیم با مهدی کریمی تفرشی، ریاست هیات مدیره تعاونی تولید کنندگان محصولات غذایی کشور، رئیس هیات مدیره انجمن دارندگان نشان استاندارد ایران، نائب رئیس هیات مدیره انجمن علوم و فناوری غلات ایران، نائب رئیس هیات مدیره انجمن افزودنی های صنایع غذایی ایران ، کارآفرین برتر جهان اسلام، نائب رئیس هیات مدیره انجمن علوم و فناوری غلات ایران، نائب رئیس هیات مدیره انجمن افزودنی های صنایع غذایی ایران ، کارآفرین برتر جهان اسلام مصاحبهای داشتیم که در ادامه میخوانیم:
تسنیم: جایگاه صنایع غذایی در اقتصاد ایران چیست وگردش مالی آن چقدر است؟
بطور کلی و براساس دادههای موجود صنعت غذا در ایران یکی از صنایع مهم و حیاتی است که نقش پررنگی در اقتصاد کشور ایفا میکند. این اهمیت اگرچه در نگاه اول بابت تامین امنیت غذایی دیده میشود اما این صنعت از نظر گردش مالی، اشتغالزایی و صادرات غیرنفتی نیز دارای اهمیت قابل توجهی است تاجایی که اگر بگوییم صنایع غذایی به عنوان اشتغالزاترین صنعت ایران شناخته میشود دور از واقعیت نیست.
از سوی دیگر صنایع غذایی کشور، بعد از صنعت پتروشیمی، در مقام دوم گردش مالی در کشور قرار دارد و اگرچه برآوردهای مختلفی درباره گردش مالی صنعت غذا در ایران وجود دارد، اما آنچه به واقعیت نزدیک است نشان میدهد حدود 100میلیارد دلار درآمد سالانه به خود اختصاص داده که البته برخی گزارشها، گردش مالی کلی صنعت غذا 8هزار میلیارد دلار برآورد اعلام میکنند که این رقم احتمالا شامل بخشهای وسیعتری از زنجیره ارزش افزوده صنعت غذا میشود.
تسنیم: به موضوع صادرات غیرنفتی و جایگاه صنعت غذا اشاره کردید در این زمینه آمارها چه مواردی را نشان میدهند؟
ببینید همانطور که قبلا اشاره شد صنایع غذایی یکی از بخشهای مهم در صادرات غیرنفتی ایران است و از آنجایی که تاکید بر دوری از وابستگی اقتصاد به دلارهای نفتی است این جایگاه بیشتر خودنمایی خواهد کرد. خوب حالا اگر بخواهیم مقاصد صادراتی صنایع غذایی ایران را بررسی کنیم با حدود 70 مقصد صادراتی روبرو میشیم که در بخش ریزتر آمارهای گمرکی میبینیم سال 1402 چیزی نزدیک به 6.5 درصد وزنی و 12.8 درصد ارزش مالی صادرات کشورمان در اختیار این صنعت بوده است.
اجازه بدهید که دوباره بااستفاده از همین ارقام تاکید کنم که به طور کلی، صنعت غذا با توجه به مزیتهای نسبی ایران در تولید محصولات کشاورزی، پتانسیل بالایی برای ایجاد ارزش افزوده، اشتغالزایی و افزایش صادرات غیرنفتی دارد و نقش مهمی در امنیت غذایی و توسعه اقتصادی کشور ایفا میکند.
تسنیم: به موضوع مزیتهای صنایع غذایی اشاره کردید، حالا اگر بخواهیم این صنعت را با برخی صنایع مادر مثل فولاد، پتروشیمی یا موارد مشابه مقایسه کنیم بازهم معتقد هستید که این صنعت مزیت اقتصادی دارد؟
به نکته خوبی اشاره کردید؛ پاسخ کوتاه من به سئوال شما بله است. اما اجازه دهید یک سئوال بپرسم آیا تاکنون به این موضوع توجه کردید که برای ساخت یک پالایشگاه چقدر سرمایهگذاری ریالی و ارزی لازم داریم؟ اما مثلا برای یک کارخانه رب یا کنسروسازی چقدر باید سرمایه اختصاص دهیم؟ پاسخ این سئوال اگرچه از حوصله بحث ما خارج است اما واقعیت اینجاست که صنایع غذایی به دلیل ماهیت تبدیل مواد اولیه کشاورزی به محصولات با ارزش افزوده بالاتر، از پتانسیل خوبی در این زمینه برخوردار است.
اما نباید اشتباه کنیم که برای مقایسه این صنایع تنها یک بخش را درنظر بگیریم بلکه باید کل زنجیره ارزش بخش صنایع غذایی را درنظر داشته باشیم. برخی مطالعات نشان میدهد بازده کل دارایی در صنایع غذایی با نرخ 8.1 در مقایسه با صنایعی چون تولید قطعات خودرو با 4.2 و موسسات اعتباری با 2.4 در وضعیت بهتری قرار دارد. همچنین حاشیه سود عملیاتی در صنایع غذایی نسبت به بسیاری از صنایع دیگر بالاتر است.
خوب حالا به این نکته میرسیم که تنها یکی مزیتهای عمده صنایع غذایی، نیاز به سرمایهگذاری کمتر برای ایجاد فرصتهای شغلی نسبت به صنایع سنگین است.
تسنیم: خوب حالا از موضوع دودوتای اقتصادی صنعت غذا بگذریم موضوع اشتغالزایی هم به همین روند در صنایع غذایی دارای جایگاه مناسبی است؟
خوب ببینید صنایع غذایی، به خصوص در بخشهای کوچک و متوسط، به سرمایه اولیه کمتری نسبت به صنایع بزرگ نیاز دارند و از آنجا که این صنایع به دلیل تنوع محصولات و امکان ایجاد کسبوکارهای کوچک و خانگی، فرصتهای شغلی بیشتری را با سرمایه کمتر فراهم میکنند.
اجازه بدین درباره میزان سرمایه مورد نیاز ایجاد یک فرصت شغلی در صنایع مختلف مواردی مطرح کنم با این توضیح که در اعداد اعلام شده باید مقداری نوسان را مدنظر داشته باشیم اما واقعیت اینجاست که تفاوت میان ارقام در صنایع مختلف کاملا منطقی و قابل دفاع است.
ببینید آمارها نشان میدهد اکنون برای ایجاد یک فرصت شغلی در صنایع فولادی 8 تا 15 میلیارد تومان و در صنایع نفت و گاز این رقم به 10 تا 40 میلیارد تومان میرسد اما یک فرصت شغلی در صنایع غذایی بین 0.5 تا 1.5 میلیارد تومان سرمایه لازم دارد.
از سوی دیگر صنایع غذایی از نظر نرخ بازگشت دارایی و حاشیه سود عملیاتی در وضعیت مناسبی قرار دارند و از پتانسیل خوبی برای خلق ارزش افزوده برخوردارند. اما مهمترین مزیت رقابتی صنایع غذایی در مقایسه با صنایع مادر مانند فولاد و پتروشیمی، نیاز به سرمایهگذاری کمتر برای ایجاد هر فرصت شغلی است.
این ویژگی باعث میشود که صنایع غذایی نقش حیاتی در اشتغالزایی و توسعه متوازن کشور ایفا کنند، به خصوص در شرایطی که منابع سرمایهای محدود هستند. در مقابل، صنایع پتروشیمی و فولاد، با وجود ارزش افزوده بسیار بالا و نقش راهبردی در اقتصاد، به دلیل سرمایهبر بودن، توانایی کمتری در ایجاد گسترده فرصتهای شغلی با همان میزان سرمایه دارند.
تسنیم: حالا با توجه به این امتیازات اگر بخواهیم بحران انرژی را در این صنعت مدنظر داشته باشیم زیان چقدر محاسبه میشود؟ برخی از صنایع غذایی مورد نظر جزو صنایع کوچک و متوسط هستند که تحمل این حجم از زیان را ندارند و ناچار به تعطیلی خواهند بود.
در این زمینه لازم است توجه داشته باشیم که اگرچه صنایع کوچک و متوسط در زمینه مقابله با بحرانها انعطافپذیری بیشتری دارند اما موضوع کمبود نقدینگی در سنوات اخیر این مورد را مختل کرده است. پس بحرانهای اخیر در زمینه تأمین آب، گاز، برق و همچنین مشکلات حمل و نقل، تأثیرات عمیق و چندجانبهای بر صنعت غذای ایران گذاشته و هزینههای سربار قابل توجهی را به این صنعت تحمیل کرده است. این چالشها در مجموع به کاهش تولید، افزایش قیمت تمام شده محصولات، کاهش کیفیت و حتی به خطر افتادن امنیت غذایی منجر میشوند.
ببنید صنعت غذا به شدت به آب وابسته است، هم برای کشاورزی که مواد اولیه را تأمین میکند و هم برای فرآیندهای تولید در کارخانجات. کمبود آب و خشکسالیهای مداوم، تولید محصولات کشاورزی را کاهش داده و قیمت مواد اولیه را افزایش میدهد. این موضوع به خصوص برای محصولاتی که نیاز آبی بالایی دارند (مانند برنج، گندم و برخی میوهها و سبزیجات) بسیار حادتر است.
از سوی دیگر گاز طبیعی به عنوان سوخت اصلی در بسیاری از کورهها، بویلرها و سیستمهای گرمایشی در صنایع غذایی استفاده میشود. قطع یا کاهش فشار گاز، فعالیت این واحدها را مختل میکند و میتواند منجر به توقف تولید، فساد مواد اولیه و محصولات در حال فرآوری شود که این روند اکنون در برخی از کارخانهها متاسفانه تجربه میشود که عاملی در افزایش میزان هدررفت غذا در کشورمان است.
قطع برق منجر به توقف ناگهانی خطوط تولید در کارخانجات میشود. این توقفها نه تنها باعث کاهش تولید و از دست رفتن زمان کار میشوند، بلکه میتوانند به تجهیزات حساس آسیب برسانند. بسیاری از واحدهای تولیدی مجبور به استفاده از ژنراتورهای دیزلی میشوند که هزینه سوخت، نگهداری و استهلاک بالایی دارند. این هزینهها به صورت مستقیم به هزینه سربار تولید اضافه میشوند. همچنین، خسارت ناشی از فساد مواد اولیه و محصولات، از دست دادن مشتری و جبران خسارت به آنان نیز جزو هزینههای سربار غیرمستقیم محسوب میشود.
تسنیم: از این میزان خسارت شما آمار یا اعداد و ارقامی دارید که به آن اشاره کنید؟ منظور میزان خسارت ایجاد شده در هر ساعت خاموشی است.
اجازه دهید به این نکته اشاره کنم که تخمین و برآورد برای این موضوع کار بسیار دشوار است که در بخشهای تولیدی مختلف و البته محصولات مختلف کاملا متفاوت است، اما میتوان محدودهای را برای آن محاسبه کرد. البته قبل از اینکه به شما پاسخ بدهم باید تاکید کنم که این خسارتها بخشی مستقیم و بخشی غیر مستقیم به واحد تولید تحمیل میشود که در بخش مستقیم آسیب دیدن قطعات و تجهیزات و فساد مواد است و در بخش غیر مستقیم از دست دادن بازار و البته پرداخت برخی جرایم بدلیل ناتوانی در تحویل به موقع سفارشات و قراردادها است و از آنجا که صنایع غذایی به شدت به زنجیره سرد و پیوستگی تولید وابسته هستند.
توقف یک ساعته میتواند باعث فساد سریع مواد اولیه (مثل شیر، گوشت، تخممرغ، بستنی، لبنیات، کنسروها و غیره) شود، که همه اینها باعث افزایش هزینههای تولید و در نهایت غیر اقتصادی شدن فعالیت خواهد شد.
گزارشهای سالهای 1399–1402 از انجمنهای صنایع غذایی (مثل انجمن بیسکویت، لبنیات و فرآوردههای گوشتی) حاکی از این بود که در سال 1401، هزینه یک ساعت قطعی برق حدود 300 تا 600 میلیون تومان تخمین زده میشد که با افزایش 40 تا 50 درصدی هزینههای تولید در سال 1403 و 1404 (به دلیل تورم، افزایش نرخ ارز، افزایش قیمت مواد اولیه و سوخت)، این اعداد حداقل 2 تا 3 برابر شدهاند.
اما به هرحال برآورد کلی برآورد برای واحدهای متوسط و بزرگ (کارخانجات با خط تولید پیوسته):
هزینه مستقیم (توقف تولید، خرابی مواد اولیه، افت بهرهوری): تقریباً 500 میلیون تا 1.5 میلیارد تومان در هر ساعت
هزینه غیرمستقیم (افزایش ضایعات، از دست رفتن بازار، آسیب تجهیزات): 200 تا 500 میلیون تومان در هر ساعت
که این ارقام را اگر با هم جمع ببندیم میزان زیان حدود 700 میلیون تا 2 میلیارد تومان برای هر ساعت قطعی برق در یک کارخانه غذایی متوسط تا بزرگ در سال 1404 برآورد میشود البته بازهم تاکید میکنم نمیتوان رقم دقیق اعلام کرد اما این ارقام همگی برآوردهای نزدیک به واقعیت و براساس تجارب متخصصان و فعالان صنفی است، اما نسخه واحدی ندارد که آن را به همه بخشهای صنایع غذایی مرتبط بدانیم.
تسنیم: این روند به خروج سرمایه از صنعت نمیشود؟
اتفاقاً قصد داشتم در ادامه صحبت به همین نکته اشاره کنم، بحران انرژی باعث افزایش چشمگیر قیمت تمام شده محصولات غذایی، کاهش حاشیه سود تولیدکنندگان، کاهش توان رقابتی در بازارهای داخلی و خارجی و در نهایت، تضعیف توان تولیدکننده میشود اما نیمه پنهان اینجاست که میتواند حتی امنیت غذایی کشور را هم با مخاطره جدی روبرو کند.
که البته بسیاری از تولیدکنندگان مجبورهستند بخشی از این هزینهها را به مصرفکننده منتقل کنند که منجر به افزایش قیمتها میشود. برخی نیز برای جبران زیان، مجبور به کاهش کیفیت محصول یا توقف فعالیت میشوند که هر دو موضوع میشود کاهش تقاضا و نهایتاً زیان تولیدکننده.
تسنیم: در بخشی از موارد مطرح شده به موضوع افزایش هدررفت غذا اشاره کردید، ایران در حالت عادی در این بخش جایگاه مناسبی ندارد حالا اگر این هدر رفت را هم بهش اضافه کنیم نگران کننده نیست؟
خوب یکی از مهمترین و دردناکترین تبعات بحرانهای زیرساختی نظیر قطعی برق و گاز و مشکلات حمل و نقل، افزایش چشمگیر هدررفت محصولات غذایی در ایران است. این مسئله نه تنها به اقتصاد کشور و تولیدکنندگان ضربه میزند، بلکه امنیت غذایی را نیز به خطر میاندازد.
همانطور که اشاره کردید آمارهای کلی ضایعات غذایی در ایران حتی بدون در نظر گرفتن تأثیر مستقیم قطعی برق و گاز، بسیار بالاست و ایران در این زمینه وضعیت نگرانکنندهای دارد. به صورتی که حدود 30 تا 35 درصد از کل محصولات کشاورزی و غذایی تولید شده در ایران، از مزرعه تا سفره، به هدر میرود. این رقم در برخی محصولات خاص مانند میوهها و سبزیجات حتی به بالای 40 درصد نیز میرسد. سهم ایران از کل غذایی که هر سال در جهان به هدر میرود، حدود 2.7 درصد اعلام شده است.
حالا اگر فرض کنیم تنها فقط یک درصد به دلیل بحران انرژی به این میزان افزوده شود، ببینید برآوردها حکایت از تولید سالانه 130 میلیون تن مواد غذایی (مواد غذایی قابل مصرف) در کشور است که از این میزان حدود 40 میلیون تن محصول فرآوری شده در 8300 واحد صنفی به بازار در سال 1402 عرضه شده است. خوب حالا اگر فرض کنیم 35 درصد از این میزان هدر رفت میشود برآورد میزان خسارت ناشی از این موضوع واقعا کار دشواری است، پس نتیجه میگیریم که برای جلوگیری از این زیان گسترده بخصوص در شرایطی که به نوعی پای امنیت غذایی کشور در میان است باید برنامهریزی جدی و دقیقی داشته باشیم و نباید در این زمینه دچار رخوت و بیتوجهی باشیم.