به گزارش خبر۲۴، عملیات گسترده ایران در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، صرفاً یک پاسخ انتقامی نبود؛ بلکه آغازگر تحولی راهبردی در منظومه امنیتی منطقه بود. برای نخستینبار، تهران از فاز دفاع و هشدار خارج شد و وارد مرحلهای از قدرتنمایی هوشمند و هدفمند شد که نهتنها محاسبات اسرائیل، بلکه نظم مبتنی بر برتری دفاعی غرب در منطقه را به چالش کشید.
بازتعریف بازدارندگی: از واکنش مقطعی تا دکترین فعال
کارشناسان معتقدند حمله ایران، فراتر از واکنشی آنی به تجاوز اسرائیل، پاسخی راهبردی و دارای پیام ژئوپلیتیک بود. این عملیات چندسطحی، نشاندهنده تغییر نگاه جمهوری اسلامی به منطق قدرت در منطقه است. دیگر دوره تهدیدهای بیپاسخ و هشدارهای دیپلماتیک گذشته است؛ اکنون ایران خود زمان، محل و دامنه درگیری را تعیین میکند.
در این عملیات، ایران توانست اعتماد به قدرت نظامی خود را در عمل اثبات کند؛ آنهم با حملاتی که از کیلومترها دورتر، با دقت بالا، اهداف را در قلب سرزمینهای اشغالی مورد اصابت قرار دادند.
سقوط نماد قدرت نظامی اسرائیل؛ شکست گنبد آهنین
تحلیلگران اسرائیلی و منطقهای، با نگرانی از فروپاشی نمادهای دفاعی تلآویو سخن میگویند. سامانههایی مانند «گنبد آهنین»، «فلاخن داوود» و تجهیزات دفاعی آمریکایی، در برابر حجم و دقت حملات ایران، کارایی لازم را نداشتند.
بهگفته سمیر ابوصالح، کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی، این حمله نهفقط تلفات سختافزاری، بلکه یک زلزله راهبردی در اعتماد به دفاع هوایی اسرائیل بود. رسانههای اسرائیلی در حالی سعی در لاپوشانی شکستها داشتند که واقعیتهای میدانی و تصاویر مردمی، گویای حجم واقعی خسارات و ناکامیها بود.
هدفگیری نقاط حساس؛ انتقال جنگ به بطن اسرائیل
یکی از نقاط تمایز عملیات اخیر، تمرکز بر زیرساختهای حیاتی و حساس بود. ایران نشان داد که هم اطلاعات دقیقی از اهداف دارد و هم جرئت و توان حمله به نقاطی را که بیشترین تأثیر روانی و عملیاتی را ایجاد میکنند.
اهدافی نظیر:
– مراکز فرماندهی ارتش اسرائیل
– پالایشگاه حیفا
– انبارهای آمونیاک
– مراکز امنیتی در شمال سرزمینهای اشغالی
نشان میدهند که این حمله، نهفقط برای پاسخ، بلکه برای انتقال جنگ به «نقاط دردناک» اسرائیل طراحی شده بود.
فرار اسرائیل به پناهگاه جنگ روانی
پس از حمله، اسرائیل بلافاصله وارد فاز جنگ رسانهای و عملیات روانی شد. از قطع پخش زنده شبکههای خبری گرفته تا انتشار اخبار ناقص و متناقض، همه چیز برای کوچکنمایی حملات ایران بسیج شد.
اما در عصر ارتباطات، این تاکتیک دیگر کارایی گذشته را ندارد. انتشار گسترده تصاویر انفجارها، شنیده شدن آژیرهای ممتد در چندین شهر، اختلال در خدمات عمومی و پیامهای اضطراری، همگی نشاندهنده تأثیر واقعی این عملیات بر روح و روان جامعه اسرائیل بود.
ورود رسمی ایران به فاز بازدارندگی تهاجمی
عملیات ۲۳ خرداد را باید آغازی رسمی برای ورود ایران به مرحله جدیدی از دکترین دفاعی دانست. این مرحله، ویژگیهایی کاملاً متفاوت از گذشته دارد:
تغییر کیفی پاسخها: ایران از هشدارهای نمادین عبور کرده و به طراحی عملیاتهای واقعی، چندلایه و با اهداف راهبردی روی آورده است.
ابتکار عمل نظامی: اکنون ایران دیگر در جایگاه پاسخگو نیست، بلکه خود طراحیکننده زمان، مکان و ماهیت درگیریهاست.
اثبات بازدارندگی در عمل: تهدیدهای پیشین حالا به پاسخهای عملی بدل شدهاند؛ آنهم با دقت بالا و موفقیت عملیاتی.
افزایش اعتماد منطقهای: کشورهای مقاومت، افکار عمومی ایران و حتی ناظران بینالمللی اکنون با نگاهی تازه به قدرت ایران مینگرند؛ نه بهعنوان بازیگری منفعل، بلکه بهعنوان یک قدرت مؤثر و پیشرو در منطقه.
جمعبندی راهبردی
عملیات ایران در ۲۳ خرداد، صرفاً یک پاسخ نبود؛ بلکه نمایشی از تغییر پارادایم امنیتی در غرب آسیا بود.
نظم سنتی مبتنی بر برتری دفاعی اسرائیل، با شکست پدافندهایش، فروپاشید و توهم امنیت مطلق تلآویو از هم گسست.
ایران با این حمله نشان داد که توان طراحی و اجرای عملیاتهای راهبردی دارد و معادلات بازدارندگی را بازنویسی کرده است.
جهان دیگر نمیتواند ایران را صرفاً در جایگاه پاسخگو یا منزوی ببیند؛ اکنون تهران بازیگری است که قواعد بازی را تعیین میکند.