به گزارش خبر۲۴، دادههای مرکز آمار ایران از ریزش حضور پسران در متوسطه دوم و پیشبینی کاهش جمعیت دانشآموزی به ۱۲.۷ میلیون نفر تا سال ۱۴۱۲ حکایت دارد.
اوج ناپایدار جمعیت دانشآموزی
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، جمعیت دانشآموزی کشور در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۳ به ۱۶,۵۰۶,۴۹۳ نفر رسیده است: ۸,۴۵۲,۶۱۲ پسر و ۸,۰۵۳,۸۸۱ دختر، با توزیع ۹.۲ میلیون نفر در دوره ابتدایی، ۳.۸ میلیون در متوسطه اول و ۲.۹ میلیون در متوسطه دوم. این رشد، که از کف ۱۳.۲ میلیون نفر در سال ۱۳۹۲-۱۳۹۱ آغاز شد، نتیجه سیاستهای جمعیتی گذشته است. اما پیشبینیها از تثبیت جمعیت تا سال ۱۴۰۸ و سپس سقوط به ۱۲.۷ میلیون نفر تا ۱۴۱۲ خبر میدهد. این کاهش ۳.۸ میلیون نفری، ناشی از افت نرخ باروری، چالشهایی نظیر مازاد فضاهای آموزشی و فشار بر بودجه آموزش را به دنبال خواهد داشت.
ریزش پسران در مقطع حساس
دادهها شکاف جنسیتی معناداری را نشان میدهند. برتری عددی پسران در دورههای ابتدایی و متوسطه اول، در متوسطه دوم بهطور چشمگیری کاهش مییابد. این ریزش، که میتواند ناشی از ترک تحصیل، فقر، مهاجرت یا جذب به بازار کار باشد، یک چالش اجتماعی-اقتصادی جدی است. این پدیده، سرمایه انسانی آینده را تهدید کرده و نابرابریهای جنسیتی در آموزش را تشدید میکند. مداخلات هدفمند برای حفظ پسران در نظام آموزشی، ضرورتی فوری برای تضمین توسعه انسانی است.
زیرساختها در برابر نیازهای واقعی
وزارت آموزشوپرورش از سال ۱۳۹۲ تاکنون ۲۴ هزار مدرسه با ۱۱۷ هزار کلاس درس احداث کرده است. این توسعه، پاسخی به رشد جمعیت دانشآموزی بوده، اما کیفیت، توزیع عادلانه و انطباق این زیرساختها با نیازهای منطقهای و اقلیمی محل سؤال است. فقدان شفافیت درباره همراستایی این امکانات با استانداردهای کیفی و دسترسی عادلانه در مناطق محروم، اعتماد عمومی را تهدید میکند و ضرورت بازنگری در الگوی توسعه زیرساختی را نشان میدهد.
پیامدهای راهبردی کاهش جمعیت دانشآموزی
کاهش پیشبینیشده جمعیت دانشآموزی تا سال ۱۴۱۲، چالشهایی چندلایه ایجاد میکند:
-تعطیلی یا مازاد مدارس و کلاسها: کاهش تقاضا، فضاهای آموزشی را بلااستفاده میکند.
-کسری بهرهوری در منابع انسانی: تخصیص ناکارآمد منابع، نظام آموزشی را تضعیف میکند.
-بحران اشتغال معلمان جوان: کاهش نیاز به معلمان، بیکاری گستردهای را رقم میزند.
-برهمخوردن توازن جمعیتی و فضایی: مناطق مختلف با عدم تعادل امکانات مواجه میشوند.
-کاهش اثربخشی سرمایهگذاریهای زیرساختی: منابع تخصیصیافته کارایی خود را از دست میدهند.این پیامدها، ضرورت بازطراحی نظام آموزشی با تمرکز بر دیجیتالیسازی و آموزشهای مهارتی را برجسته میکند.
در مجموع باید گفت، نظام آموزشی ایران وارد مرحلهای حساس از گذار جمعیتی شده است. ترک تحصیل پنهان پسران در مقاطع بالاتر، یک شکاف اجتماعی-اقتصادی جدی است که بیپاسخ مانده است. سیاستگذاری منابع انسانی، توزیع فضایی مدارس و ساختار برنامه درسی باید بازطراحی شوند. تنها رشد عددی مدارس کافی نیست؛ نظام آموزشی نیازمند چرخش راهبردی و رصد آیندهمحور است.