به گزارش خبر۲۴، مذاکره موفق در سطح بینالمللی—بهویژه با قدرتهای جهانی—نیازمند پیشزمینههای دقیق در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی است.در غیر این صورت، حتی بهترین توافقات به سرعت فرسوده یا به ضرر طرف ضعیفتر مصادره میشوند.
در این چارچوب، ده پیشنیاز کلیدی عبارتند از:
۱. گفتوگو با مردم و جامعه و ساختن اجماع داخلی؛
دیپلماسی بدون پشتوانه اجتماعی، محکوم به شکست است. باید روایت ملی از چرایی مذاکره و اهداف آن به شکلی شفاف و اقناعی برای جامعه توضیح داده شود تا «انسجام جبهه داخلی» شکل گیرد.
۲. بهکارگیری نخبگان در سطوح مختلف؛
سیاست بینالملل نیازمند تحلیلهای چندسطحی (سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، فنی و غیره) است. استفاده از نخبگان دانشگاهی، دیپلماتهای مجرب و کارشناسان حوزههای تخصصی، کیفیت و ابتکار در تصمیمسازی را بالا میبرد.
۳. گشودن فضای نقد و گفتوگوی سیاسی:
فضای باز سیاسی، ظرفیت شناسایی نقاط ضعف، اصلاح خطاها و تولید ابتکار عمل را فراهم میکند. در غیاب این فضا، سیاست خارجی در انزوای خودساخته گرفتار میشود.
۴. همراهسازی کشورهای منطقهای و پیرامونی:
در نظم منطقهای، هر مذاکرهای با بازیگران بزرگ، بر امنیت کشورهای همسایه تأثیر میگذارد. دیپلماسی چندجانبه فعال برای اقناع یا همراهسازی این کشورها، بخشی از جنگ پیشامذاکره است.
۵. مدیریت انتظارات و تثبیت واقعبینی عمومی:
باید تصویر دقیقی از روند پرچالش مذاکرات، امکان شکست یا طولانی شدن آن، و هزینه-فایده توافقات برای افکار عمومی ترسیم شود. امیدهای واهی، زمینه سرخوردگی و بیثباتی را فراهم میکند.
۶. تشکیل تیم مذاکره چندلایه و هماهنگ:
مذاکره موفق نیازمند ستادی هماهنگ از دیپلماتها، کارشناسان امنیتی، اقتصاددانان، حقوقدانان بینالملل، متخصصان رسانه و جنگ روانی است. یکپارچگی تیم مذاکره، مؤلفه حیاتی قدرت نرم در میز چانهزنی است.
۷. آمادگی برای دیپلماسی عمومی و نبرد روایتها:
در عصر رسانههای جهانی، مذاکره در انزوا انجام نمیشود. هر مذاکره بخشی از جنگ روایتها و دیپلماسی عمومی است. دفاع مؤثر از مواضع ملی در سطح افکار عمومی جهانی، ضریب نفوذ طرف مذاکرهکننده را افزایش میدهد.
۸. تعیین دقیق خطوط قرمز، اهداف انعطافپذیر و تاکتیکهای جایگزین:
بر پایه نظریه بازیها و هنر دیپلماسی، مذاکره موفق باید بر اساس خطوط قرمز غیرقابل عبور و حوزههای انعطافپذیرِ مدون برنامهریزی شود. بدون این چارچوب، مذاکرات به امتیازدهی بیهدف ختم میشود.
۹. تدوین سناریوهای جایگزین برای بنبست یا شکست:
اصل بنیادین «آمادگی برای عدم توافق» یکی از مؤلفههای قدرت در سیاست بینالملل است. طرفی که برای شکست برنامه دارد، در مذاکره واقعیتر، انعطافپذیرتر و قدرتمندتر ظاهر میشود.
۱۰. بازسازی منابع قدرت مشروعیت داخلی و اعتبار خارجی:
قدرت در سیاست جهانی از مشروعیت داخلی و اعتبار بینالمللی تغذیه میشود. مذاکرهکنندهای که پشتوانه اجتماعی قوی و شبکههای منطقهای یا جهانی حمایتگر داشته باشد، شانس موفقیت بالاتری خواهد داشت.
مذاکره در سیاست بینالملل، ادامهی رقابت قدرت با ابزارهای غیرنظامی است.
مذاکره موفق، محصول مدیریت راهبردی چندلایه است: مدیریت افکار عمومی داخلی، روابط منطقهای، توان دیپلماتیک حرفهای و آمادگی برای جنگ روایتها.
قدرتی که این پیشنیازها را فراهم کند، میتواند از میز مذاکره، نهتنها توافقی، بلکه نظم مطلوب خود را نیز به دست آورد.یادداشت راهبردی
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟