یادداشت اختصاصی خبر ۲۴، رضا دهقانی؛
اظهارات تام باراک، فرستاده آمریکا به سوریه، که چند هفته پیش مطرح شد، به روشنی نشان میدهد که دولتش تصمیم دارد از قسد عبور کند؛ گروهی که مدتها در رؤیای ایجاد حکومتی خودمختار و کنفدرالی شبیه اقلیم کردستان عراق بود. او تأکید کرد که قسد باید خیلی زود درک کند که سوریه یک کشور واحد است و خطاب به آنها گفت: «راه مذاکره به دمشق ختم میشود». وی همچنین افزود: «مذاکرات برای رسیدن به سوریهای واحد باید با سرعت و انعطاف بیشتری پیش برود» و با کنایه به آرمانهای قسد اظهار داشت: «نمیتوان درون یک کشور مستقل، موجودیتی جداگانه یا غیرملی داشت. همه ما باید امتیازاتی بدهیم تا به آن هدف نهایی برسیم: یک ملت، یک مردم، یک ارتش و یک سوریه».
به نظر میرسد این تغییر رویکرد آمریکا، باعث چرخش نسبی در لحن قسد نسبت به دولت انتقالی به رهبری الجولانی شده است. پس از چند روز حملات تند قسد که بر محکوم کردن کشتارهای السویداء، حفظ سلاح و پافشاری بر ورود یکپارچه به «ارتش جدید سوریه» تمرکز داشت ـ امری که با مطالبات الجولانی و ترکیه در تضاد است ـ اکنون نشانههایی از نرمش دیده میشود.
این تغییر لحن شاید بخشی از مقدمات برای دور جدیدی از مذاکرات در پاریس باشد، با هدف جلوگیری از سناریوهای نظامی ویرانگر برای هر دو طرف و جلوگیری از هرجومرج در سوریه. در عین حال، قسد تلاش دارد فشارهای آمریکا را دور بزند؛ فشارهایی که در جهت تسریع روند ادغام این گروه در ساختارهای حکومتی دمشق اعمال میشود.
مظلوم عبدی و درخواست کمک از عربستان
از سوی دیگر، مظلوم عبدی، فرمانده قسد، در تلاش است تا عربستان را بهعنوان میانجی در مذاکرات با دمشق وارد کند، بهویژه پس از آنکه نقشآفرینی آمریکا و فرانسه در این زمینه با شکست روبهرو شد.
عبدی در مصاحبهای اختصاصی با دو شبکه سعودی «العربیه» و «الحدث» گفت که عربستان میتواند نقش مثبتی ایفا کند، بهخصوص پس از نقش برجستهاش در لغو تحریمها علیه سوریه. او همچنین تأکید کرد که نگرانیهایی از سوی کردها درباره پیوستن به ارتش دمشق بدون تضمینهای قانون اساسی وجود دارد و اذعان کرد که توافق ۱۰ مارس به کندی پیش میرود، زیرا هر دو طرف با مشکلاتی مواجه هستند. وی اتفاقات اخیر در السویداء را دلیلی بر ضرورت مذاکرات و دستیابی به توافق دانست.
در مورد اجرا نشدن مفاد توافق توسط قسد تاکنون، الهام احمد، رئیس مشترک اداره روابط خارجی اداره خودگردان (روژآوا)، این مسئله را ناشی از تفاوت در تفسیر مفاهیم توافق و نبود اجرای واقعی «تکامل» عنوان کرد. وی گفت که دو طرف بر مفاهیمی چون مشارکت و وحدت توافق دارند، اما هر یک تعریف متفاوتی از آن دارند. از نظر قسد، تکامل باید «دوطرفه» باشد؛ یعنی هم دولت دمشق آنها را به رسمیت بشناسد و هم آنها دولت دمشق را به رسمیت بشناسند.
الهام احمد همچنین اعلام کرد که قسد در شرایط کنونی آشفته سوریه حاضر به کنار گذاشتن سلاح نیست و این کار را معادل مرگ تلقی میکند. او تأکید کرد که تفاهمهای موجود با دمشق موقتی هستند و به معنای مذاکرات نهایی نیستند و ادغام واقعی را مستلزم شناسایی متقابل و احترام به اراده ملت و حق دفاع از خود دانست. وی اشاره کرد که ساختار سیاسی مورد نظر اداره خودگردان، یک نظام غیرمتمرکز است که اختیارات را میان مرکز و مناطق تقسیم میکند.
در مجموع، این تحولات حاکی از آن است که حلوفصل این پرونده همچنان پیچیده است؛ چرا که ترکیه ـ و به تبع آن الجولانی ـ خواستار انحلال کامل قسد هستند، در حالی که این گروه همچنان بر خودمختاری اصرار میورزد.
کاملاً روشن است که تجربه کردهای سوریه از سال ۲۰۱۲ تاکنون، یک نمونه بارز از خیانتهای پیدرپی آمریکا به متحدانش است؛ بهویژه زمانی که پای منافع ژئوپولیتیکی بزرگتری در میان باشد. در این زمینه، میتوان به موارد مهمی اشاره کرد که نشان میدهد اتکا به آمریکا برای رسیدن به اهداف بلندمدت، نهتنها اشتباه، بلکه در نهایت منجر به رها شدن و شکست است.
نمونههای عینی از ناامیدسازی آمریکا برای کردهای سوریه (۲۰۱۲ تا ۲۰۲۵)
۱. حمایت مشروط و ابزاری در جنگ با داعش (۲۰۱۴–۲۰۱۹)
آمریکا در اوج گسترش داعش، به حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از نیروهای کرد پرداخت، اما این حمایت صرفاً در چارچوب نیاز آمریکا به یک نیروی زمینی مؤثر بود که بتواند بدون اعزام سرباز آمریکایی، با داعش بجنگد. در واقع کردها ابزاری برای تحقق سیاستهای واشنگتن شدند، نه شریک راهبردی آن.
۲. سکوت در برابر حمله ترکیه به عفرین (۲۰۱۸)
در ژانویه ۲۰۱۸، ترکیه با چراغ سبز روسیه و سکوت معنادار آمریکا به عفرین حمله کرد و این منطقه را از کنترل نیروهای کرد خارج کرد. با وجود آنکه آمریکا پیشتر روابط نزدیکی با نیروهای کرد برقرار کرده بود، هیچگونه حمایت یا حتی محکومیتی از این عملیات صورت نداد.
۳. خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی از شمال سوریه (۲۰۱۹)
در اکتبر ۲۰۱۹، دولت ترامپ بهطور ناگهانی اعلام کرد که نیروهای آمریکایی از شمال سوریه خارج خواهند شد. این تصمیم راه را برای حمله ترکیه به مناطق تحت کنترل کردها هموار کرد. بسیاری از کردها این اقدام را «خیانت» توصیف کردند و آن را نقطه عطفی در از دست دادن اعتماد به واشنگتن دانستند.
۴. مخالفت واشنگتن با خودمختاری کردها
در طول سالهای گذشته، کردها بارها تلاش کردند الگوی خودمختاری شبیه به اقلیم کردستان عراق را در شمال سوریه پیاده کنند، اما آمریکا هیچگاه از این پروژه پشتیبانی سیاسی نکرد. حتی در مذاکرات بینالمللی، موضوع کردها همواره در حاشیه باقی ماند و واشنگتن اولویت را به «تمامیت ارضی سوریه» داد.
۵. نادیده گرفتن کردها در روندهای دیپلماتیک
کردهای سوریه در مذاکرات رسمی مانند ژنو، آستانه یا سوچی هیچگاه جایگاه مستقل و رسمی نیافتند، زیرا آمریکا حاضر نشد برای به رسمیت شناختن آنها فشار سیاسی لازم را وارد کند. در واقع کردها نه در معادلات میدانی قدرت کافی داشتند و نه در معادلات سیاسی، پشتیبان وفاداری.
۶. فشار برای ادغام در ساختار دولت دمشق بدون تضمین
در ماههای اخیر نیز آمریکا با تغییر سیاست خود، قسد را به ادغام در ساختار دولت مرکزی سوریه تشویق میکند، بدون آنکه هیچ تضمین سیاسی یا قانونی برای حقوق کردها فراهم کند. این موضوع عملاً به معنای تسلیم شدن یکطرفه و نابودی آرمان خودگردانی است که آمریکا سالها از آن حمایت نمادین کرده بود.
۷. ترجیح ترکیه بر کردها در تمامی معادلات منطقهای
در تمامی تعاملات منطقهای، آمریکا در عمل ترجیح داده است روابط راهبردی خود با ترکیه را حفظ کند؛ حتی به قیمت رها کردن کردها. چه در معامله تسلیحاتی، چه در موضوعات مربوط به ناتو و چه در مناسبات با روسیه، منافع ترکیه همواره بر منافع نیروهای کرد مقدم دانسته شدهاند.
در پایان باید گفت، تجربه کردهای سوریه از سال ۲۰۱۲ تا امروز، مثالی زنده از این واقعیت تلخ است که امید بستن به آمریکا نهتنها به تحقق رؤیاها نمیانجامد، بلکه به نابودی تدریجی دستاوردهای میدانی نیز ختم میشود. آمریکا همواره متحدی مقطعی و مصلحتگرا بوده و در بزنگاهها، منافع ژئوپولیتیک و امنیتی خود را بر هر نوع وفاداری یا تعهدی ترجیح داده است.
سیاست واشنگتن در قبال قسد نشان میدهد که تکرار این اشتباه از سوی هر جنبش یا نیروی سیاسی دیگر در منطقه، تنها به تکرار همان سرنوشت خواهد انجامید: استفاده، رهاسازی و در نهایت حذف از صحنه معادلات.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟