بررسی ها نشان می دهد که اصلاح طلبان ساختاری پس از بیانیه جبهه اصلاحات در خصوص لزوم شیفت پارادایمی جمهوری اسلامی و تعلیق فعالیت های هسته ای و تعطیلی جبهه مقاومت حالا به شکل آشکارتری به دنبال بیان صریح منویات و مطالبات و کانونی سازی آن در سطح عمومی هستند.
رادیکال های جریان اصلاحات با بیان محورهای مورد تاکید خود به عنوان «نجات ایران» گرچه این محورها را بهعنوان نسخهای اصلاحگرایانه و نجاتبخش معرفی می کنند اما این محورها در واقع بازتابی از راهبردهای غرب و رژیم صهیونیستی برای تغییر ژئوپلیتیک ایران از درون است.
این جریان با انتشار طرح «ده گام نجات ایران»، تلاش میکند ظاهری مردممحور و خیرخواهانه به برنامههای خود بدهد، اما در باطن، این گامها در راستای اهداف مهار ایران توسط آمریکا و اسرائیل و کاهش نفوذ منطقهای کشور طراحی شدهاند. تحلیل دقیق این ده محور نشان میدهد که هدف اصلی، تضعیف هویت انقلابی، کاهش قدرت بازدارندگی و تغییر ساختار سیاسی کشور است.
تحلیل کلان نقشه راه
جریان اصلاحطلب ساختاری با تکیه بر کلیدواژههایی چون «نجات ایران»، «آشتی ملی» و «اصلاحات فوری»، در تلاش است این طرح را در افکار عمومی اجتماعیسازی کند. نقشه راه آنها دو سطح دارد:
- ظاهر: ارائه پیشنهادها به عنوان اقدامات ملی، اقتصادی و سیاسی برای نجات کشور.
- باطن: همسویی با پروژه مهار ایران توسط آمریکا و اسرائیل، کاهش عمق استراتژیک، تضعیف محور مقاومت و تغییر پارادایم جمهوری اسلامی.
تحلیل ۱۰ محور کلیدی
بررسی ها نشان می دهد که اصلاح طلبان ساختاری بر اساس پلن اصلی خود ۱۰ راهکار برای آنچه نجات ایران می خوانند، طرح بیان می کنند؛
محور ۱ – تعطیلی برنامه هستهای و پذیرش بازرسیها
- ظاهر: کاهش تنشهای بینالمللی و جلوگیری از تحریمهای شدیدتر.
- باطن: محدودسازی قدرت هستهای ایران، تقویت دست غرب برای فشار اقتصادی و سیاسی.
- پیامد: کاهش بازدارندگی، افزایش آسیبپذیری ایران در برابر تحریم و تهدید نظامی.
محور ۲ – برقراری روابط دیپلماتیک با آمریکا
- ظاهر: مذاکره برای چارچوب توافق پایدار و کاهش تنش.
- باطن: ایجاد زمینه برای هضم ایران در نظم تحمیلی غرب.
- پیامد: کاهش استقلال سیاست خارجی و همسویی پنهان با پروژه مهار منطقهای آمریکا.
محور ۳ – انحلال واحد سپاه قدس
- ظاهر: پایان مداخلات منطقهای پرهزینه و تمرکز بر مسائل ملی.
- باطن: تضعیف توان مقاومت منطقهای ایران و کاهش عمق استراتژیک در مقابله با دشمن.
- پیامد: کاهش توان بازدارندگی ایران و همسویی با اهداف اسرائیل.
محور ۴ – توافق ترک تخاصم با اسرائیل
- ظاهر: کاهش خطر درگیری مستقیم و ایجاد صلح منطقهای.
- باطن: حذف یکی از مهمترین عوامل فشار دفاعی بر اسرائیل و تضعیف محور مقاومت.
- پیامد: افزایش امنیت نسبی اسرائیل و کاهش قدرت ایران در منطقه.
محور ۵ – توافق جامع برای لغو تحریمها
- ظاهر: بازگرداندن ایران به اقتصاد جهانی و جذب سرمایهگذاری.
- باطن: ایجاد وابستگی اقتصادی به غرب و کاهش استقلال تصمیمگیری.
- پیامد: نفوذ اقتصادی دشمن و محدودیت آزادی عمل در سیاستهای داخلی و منطقهای.
محور ۶ – بازگشت سپاه به پادگانها
- ظاهر: خروج نیروهای نظامی از سیاست و اقتصاد.
- باطن: خلع سلاح عملی مقاومت و کاهش نقش ایران در صحنههای منطقهای.
- پیامد: تضعیف توان دفاعی و افزایش آسیبپذیری در مقابل تهدیدات خارجی.
محور ۷ – آزادی رسانهها
- ظاهر: افزایش شفافیت و اعتماد عمومی.
- باطن: بهرهبرداری جریانها برای عملیات روانی و فشار بر حاکمیت با رسانههای داخلی و شبکههای اجتماعی.
- پیامد: تقویت گفتمان اصلاحات تحمیلی و ایجاد شکافهای اجتماعی.
محور ۸ – عفو عمومی و آزادی زندانیان سیاسی
- ظاهر: آشتی ملی و بازسازی اعتماد اجتماعی.
- باطن: فعالسازی اپوزیسیون داخلی و آمادهسازی فضای فشار بر نهادهای انقلابی.
- پیامد: تسهیل نفوذ پروژه دشمن و افزایش احتمال بیثباتی.
محور ۹ – واگذاری نهادهای اقتصادی حاکمیتی به عموم
- ظاهر: پایان اقتصاد رانتی و ایجاد عدالت.
- باطن: کاهش کنترل دولت بر اقتصاد و ایجاد وابستگی به جریانهای غربمحور و سرمایهگذاران خارجی.
- پیامد: محدودیت استقلال اقتصادی و افزایش فشار برای اصلاحات تحمیلی.
محور ۱۰ – برگزاری انتخابات آزاد مجلس و ریاستجمهوری
- ظاهر: بازسازی مشروعیت سیاسی و مشارکت واقعی مردم.
- باطن: ایجاد پوشش برای تغییر ساختار قدرت، فشار بر نهادهای انقلابی و همسویی با اهداف آمریکا و اسرائیل.
- پیامد: تضعیف بازدارندگی داخلی، قطبیسازی، ایجاد گسست میان مردم و نهادهای انقلابی و زمینهسازی برای نفوذ دشمن.
در مجموع باید گفت، ده محور فوق، در ظاهر خیرخواهانه، در باطن یک نقشه راه هماهنگ با اهداف مهار ایران توسط آمریکا و اسرائیل را دنبال میکند. این جریان با استفاده از بحرانهای داخلی، عملیات روانی، رسانهای و کلیدواژههای ملی، تلاش میکند:
- استقلال و قدرت دفاعی ایران را کاهش دهد.
- مشروعیت داخلی و نفوذ منطقهای را محدود کند.
- اپوزیسیون داخلی را فعال کرده و گفتمانهای دشمن را اجتماعی کند.
- تغییر پارادایم سیاسی و اقتصادی ایران را به نفع غرب و اسرائیل پیش ببرد.
این گزارش نشان میدهد که ظاهر خیرخواهانه و ملیگرایانه اصلاحطلبان ساختاری، در باطن ابزاری برای تحقق پروژههای خارجی و فشار بر حاکمیت ایران است و بدون آگاهی و واکنش مناسب، میتواند زمینهساز بیثباتی داخلی و کاهش نفوذ منطقهای کشور شود.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟