رسانه تصویری خبر۲۴

جمهوری آذربایجان در نقش پیاده نظام اسرائیل و ناتو در منطقه

جمهوری آذربایجان در نقش پیاده نظام اسرائیل و ناتو در منطقه

جمهوری آذربایجان طی سال‌های اخیر از یک بازیگر پیرامونی در قفقاز جنوبی به ابزاری فعال در راهبردهای آمریکا و رژیم صهیونیستی بدل شده است. تحول در سیاست خارجی باکو، به‌ویژه پس از جنگ دوم قره‌باغ، آن را به شریکی منطقه‌ای برای محور عبری‌غربی تبدیل کرده که مأموریت‌هایی چون فشار به…

- اندازه متن +

یادداشت اختصاصی خبر ۲۴؛ سامان کریمی،

در این چارچوب، جمهوری آذربایجان دیگر یک همسایه صرف نیست، بلکه به تهدیدی راهبردی تبدیل شده است که نیازمند رویکردی چندلایه، هوشمند و بلندمدت برای مدیریت آن است.

تقویت پیوندهای امنیتی با رژیم صهیونیستی

یکی از اصلی‌ترین شاخص‌های نقش‌آفرینی آذربایجان در راستای اهداف تل‌آویو، همکاری‌های اطلاعاتی، نظامی و لجستیکی فشرده با رژیم صهیونیستی است. انتقال تسلیحات سنگین اسرائیلی به باکو، حضور کارشناسان موساد در پایگاه‌های آذربایجان، و استفاده از خاک این کشور برای جاسوسی علیه ایران، ابعادی از این همکاری‌اند.

پرواز پهپادهای شناسایی و حتی عملیات سایبری و الکترونیکی اسرائیل علیه ایران از طریق زیرساخت‌های مستقر در جمهوری آذربایجان، خطری فوری برای امنیت ملی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.

نقش باکو در مهار ژئوپلتیکی ایران

جمهوری آذربایجان به‌عنوان یک ابزار ژئوپلتیک برای سدسازی در برابر طرح‌های اتصال ایران به اوراسیا و روسیه عمل می‌کند.

پروژه دالان زنگزور با حمایت تل‌آویو و آنکارا، تلاشی برای قطع ارتباط ایران با ارمنستان و برهم‌زدن موازنه راهبردی منطقه است. باکو در قالب این طرح، نه تنها دنبال دسترسی به نخجوان و ترکیه است، بلکه عملاً اتصال ژئواکونومیک ایران به قفقاز و اروپا را هدف قرار داده است. همچنین، تحریک قوم‌گرایی در شمال غرب ایران توسط رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی باکو، تلاشی برای ایجاد گسل قومی و تضعیف انسجام ملی کشور است.

 

همسویی با اهداف ناتو و آمریکا در قفقاز

آذربایجان با همکاری نزدیک با نهادهای نظامی و اطلاعاتی غربی، تبدیل به پادوی منطقه‌ای برای ناتو شده است. آموزش نیروهای ویژه، هماهنگی‌های امنیتی با ترکیه (عضو ناتو)، و باز کردن دروازه‌های اطلاعاتی برای غرب، بخشی از همین نقش است.

واشنگتن با استفاده از باکو، در حال مهندسی یک کمربند بی‌ثبات‌ساز در مرزهای شمالی ایران است تا راهبرد «جنگ ترکیبی» علیه جمهوری اسلامی را تکمیل کند. همچنین تلاش برای گسترش ناتو به قفقاز جنوبی، از کانال باکو-تفلیس، با هدف محاصره نرم روسیه و ایران انجام می‌شود.

 

حضور اسرائیل در قالب‌های اقتصادی، انرژی و دیپلماسی عمومی

تل‌آویو با استفاده از نیاز انرژی‌محور اروپایی‌ها به نفت و گاز آذربایجان، عملاً باکو را به کانالی برای مشروعیت‌بخشی به رژیم صهیونیستی در جهان اسلام و آسیای مرکزی تبدیل کرده است. افتتاح سفارت آذربایجان در تل‌آویو، اعزام دیپلمات‌های ارشد، و برگزاری نشست‌های فرهنگی و امنیتی مشترک، به‌معنای عبور آشکار باکو از خطوط قرمز جهان اسلام است. در حالی‌که ملت‌های مسلمان از فلسطین حمایت می‌کنند، باکو در حال تحکیم اتحاد خود با جنایت‌کاران جنگی اسرائیل است.

 

پروژه نفوذ فرهنگی، زبانی و تاریخی در مناطق شمالی ایران

باکو طی سال‌های اخیر در کنار همکاری‌های امنیتی با دشمنان ایران، به‌طور موازی پروژه‌ای فرهنگی با محوریت تحریف تاریخ، جعل هویت و تحریک قومی را دنبال کرده است. راه‌اندازی ده‌ها رسانه ترکی‌زبان، حمایت از گروهک‌های قوم‌گرای افراطی، و روایت‌سازی‌های تاریخی در موضوع «آذربایجان جنوبی»، بخشی از این نقشه است. هدف نهایی، تضعیف یکپارچگی فرهنگی و تاریخی ملت ایران و مهیا ساختن بستر اجتماعی برای فشارهای امنیتی در آینده است.

 

راهکارهای پیشنهادی برای مدیریت تهدیدات باکو

با توجه به پیچیدگی‌های نقش باکو در نظم جدید منطقه‌ای، کارشناسان معتقدند که جمهوری اسلامی ایران باید از سطح مواجهه واکنشی فراتر رفته و راهبردی جامع و کنش‌گر تدوین کند.

در همین راستا گسترش روابط نظامی، امنیتی و اقتصادی با ارمنستان، به‌عنوان توازن‌دهنده به باکو، امری راهبردی است. ایجاد کریدور جایگزین برای زنگزور، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های ارمنستان، و تقویت همکاری‌های انرژی و ترانزیتی می‌تواند نفوذ باکو را محدود سازد.

راهبرد دیگری که از سوی برخی کارشناسان مطرح می شود تشکیل جبهه مقاومت قفقازی، است. این کارشناسان معتقدند که در برابر محور عبری-ترکی-آذری، لازم است ایران با استفاده از ظرفیت شیعیان آذربایجان، گروه‌های مستقل، و روشنفکران منطقه، جریانی بومی و متکی به مردم برای مقابله با نفوذ اسرائیل و آمریکا در قفقاز ایجاد کند.

بهره‌گیری از قدرت نرم اسلامی و فرهنگی نیز راهکار دیگری است و جمهوری اسلامی ایران باید با افزایش تولیدات رسانه‌ای ترکی‌زبان، برگزاری کنفرانس‌های فکری-فرهنگی در موضوع قفقاز، و حمایت از هویت مشترک اسلامی، خط تحریف هویتی باکو را مهار کند.

موضوع دیگر اعمال فشارهای هدفمند سیاسی و امنیتی است. مقامات باکو باید هزینه اقدامات خود را پرداخت کنند. کاهش سطح روابط دیپلماتیک، هشدارهای مستقیم، افشاگری رسانه‌ای از همکاری با موساد، و حتی عملیات ایذایی در مرز در صورت ادامه تنش‌زایی، بخشی از گزینه‌های در دسترس‌اند.

از سوی دیگر با توجه به هم‌پوشانی منافع ایران و روسیه در مقابله با نفوذ ناتو و رژیم صهیونیستی، تقویت همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی با مسکو در حوزه قفقاز جنوبی و دریای خزر می‌تواند هزینه‌های باکو را به شدت افزایش دهد.

 

ضرورت اتخاذ یک دکترین فعال قفقازی

جمهوری آذربایجان دیگر شریک صرف نیست، بلکه به بازوی منطقه‌ای دشمنان انقلاب اسلامی بدل شده است. ادامه سیاست‌های فعلی باکو به بی‌ثباتی، درگیری و تهدید مستقیم منافع حیاتی ایران منجر می‌شود.

جمهوری اسلامی باید با نگاهی راهبردی، فعال و مبتنی بر بازدارندگی هوشمند، باکو را به مرزهای عقلانیت بازگرداند و در صورت لزوم، هزینه‌های سنگینی برای تداوم دشمنی بر آن تحمیل کند. تنها در این صورت است که می‌توان از تبدیل قفقاز جنوبی به پایگاه دشمنان ملت ایران جلوگیری کرد.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *