رسانه تصویری خبر۲۴

تنفس مصنوعی جلاد به جلاد

تنفس مصنوعی جلاد به جلاد

اخیرا دونالد ترامپ در گفت‌وگو با اکسیوس مدعی شده که مذاکرات بر سر طرح او برای پایان جنگ در غزه در مرحله نهایی قرار دارد و افزود که این توافق می‌تواند راه را برای صلح گسترده‌تر در خاورمیانه بگشاید. ادبیات استفاده‌شده توسط ترامپ در این برهه زمانی بسیار قابل‌تأمل است:«همه…

- اندازه متن +

به گزارش خبر۲۴،محمد کاظم انبارلویی.

اخیرا دونالد ترامپ در گفت‌وگو با اکسیوس مدعی شده که مذاکرات بر سر طرح او برای پایان جنگ در غزه در مرحله نهایی قرار دارد و افزود که این توافق می‌تواند راه را برای صلح گسترده‌تر در خاورمیانه بگشاید. ادبیات استفاده‌شده توسط ترامپ در این برهه زمانی بسیار قابل‌تأمل است:«همه در جریان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد  برای رسیدن به توافق گرد هم آمدند، اما هنوز باید آن را نهایی کنیم. کشورهای عربی همکاران فوق‌العاده‌ای در این روند بودند. حماس هم با آن‌ها وارد کار شده است. آن‌ها برای جهان عرب احترام زیادی قائل‌اند. جهان عرب صلح می‌خواهد، اسرائیل صلح می‌خواهد و بنیامین نتانیاهو صلح می‌خواهد.  اگر موفق به انجام این توافق شویم،
روز بزرگی برای اسرائیل و خاورمیانه خواهد بود. این نخستین بخت برای حصول صلح واقعی در خاورمیانه است. اما در اول باید آن را نهایی کنیم.»

در همین راستا ترامپ طرحی ۲۱ ماده‌ای ارائه نموده که ترجمانی از همان اهداف اعلامی نتانیاهو در روزهای نخستین جنگ غزه است. به عبارت بهتر، رئیس‌جمهور آمریکا درصدد
تئوریزه نمودن اهداف وقیحانه و غیرقابل دسترسی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و کابینه وی در نوار غزه برآمده است. خلع سلاح مقاومت فلسطین ، برون‌سپاری امنیت غزه به آنچه جامعه بین‌الملل خوانده می‌شود و سرمایه‌گذاری مستقیم آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن برای بازسازی نوار غزه بخش‌هایی از این طرح ۲۱ ماده‌ای به شمار می‌آید. حضور فردی معلوم‌الحال به نام تونی بلر، نخست‌وزیر اسبق انگلیس و یکی از نمادهای اشغالگری غرب در افغانستان و عراق نیز باهدف تنظیم استراتژی مهار حداکثری مقاومت فلسطین و ایجاد فضای باز برای صهیونیست‌ها در طرح ترامپ پیش‌بینی‌شده است. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی از آن‌ها عبور کرد:

سنخیت طرح ترامپ با اهداف نتانیاهو 
پس از وقوع عملیات طوفان الاقصی و شوکی که بر پیکره رژیم صهیونیستی وارد شد، نتانیاهو سه هدف کلان را سرلوحه اقدامات خونین و جنایت‌های مستمر خود در نوار غزه قرار داد: آزادی اسرای صهیونیست بدون امتیازدهی به مقاومت، اشغال کامل نوار غزه و نابودی حماس.این سه هدف ، از همان ابتدا مورد مناقشه تحلیلگران و استراتژیست‌های غربی و صهیونیستی قرار گرفت و بسیاری از آن‌ها معتقد بودند رژیم اشغالگر قدس در میدان جنگ قدرت دستیابی به آن را ندارد. اکنون دو سال از جنگ غزه سپری شده و نتانیاهو به هیچ‌یک از سه هدف ذکر شده دست پیدا نکرده است. تبدیل غزه به زمین سوخته تبدیل به استراتژی کلانی شده که ماحصل آن قطعا دستیابی تل‌آویو به اهداف تعیین شده توسط نتانیاهو و همراهانش در کابینه نیست. حماس باوجود شهادت هزاران نفر از اعضای خود، قدرت بازتعریف فوق‌العاده‌ای در امر سازماندهی و میدانی خود داشته و به قول اکثر اتاق‌های فکر و مؤسسات تحقیقاتی -امنیتی غرب ، نظام تصمیم سازی خود در نوار غزه را حفظ کرده است. وضعیت اسرای صهیونیست نیز نا به سامان بوده و خبری از آزادی آن‌ها ( بدون امتیاز دادن به حماس ) نیست.

استیصال مطلق صهیونیست‌ها در نوار غزه 
در چنین شرایطی اشغال نوار غزه نیز معلول وقوع عملیات میدانی و زمینی گسترده بوده  که عملا قدرت لجستیک و مهارت‌های میدانی رزمندگان مقاومت آن را ناکام گذاشته است. ضمن آنکه تاب‌آوری ساکنان اراضی اشغالی و نظامیان رژیم صهیونیستی نیز در این معادله به نقطه پایانی خود نزدیک شده و به لحاظ تئوریک و عملیاتی نیز دیگر جایی برای توجیه آن وجود ندارد.
در چنین شرایطی طرح ۲۱ ماده‌ای ترامپ را باید مصداق تنفس مصنوعی جلاد آمریکایی به جلاد صهیونیستی در نوار غزه قلمداد کرد. به عبارت بهتر، رئیس‌جمهور آمریکا درصدد است اهداف جنگ طلبانه  نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در جنگ غزه را تبدیل به یک مانیفست صلح نماید! آزادی اسرای صهیونیست در این معادله از یک  شرط تبدیل به یک  پیش‌شرط شده است: به این معنا که ترامپ پیشبرد طرح ادعایی خود را مشروط به آزادی اسرای صهیونیست و خالی شدن دست مقاومت در میدان نبرد با دشمن صهیونیستی قلمداد می‌کند.
بی‌دلیل نیست که مقامات فلسطینی مخالفت خود را با طرح ترامپ اعلام نموده و اجرای آن را امکان‌ناپذیر خوانده‌اند. از سوی دیگر، ترامپ قصد دارد به بهانه استقرار نیروهای حافظ صلح بین‌المللی و مشارکت کشورهای عربی در بازسازی نوار غزه، این منطقه را تبدیل به حیاط‌خلوت مشترک واشنگتن-تل آویو در غرب آسیا سازد.
همگان به یاد دارند که در سال ۲۰۰۳ میلادی ، زمانی که عراق به اشغال نیروهای آمریکایی در آمد، برای پل برمر حاکم آمریکایی بغداد نیز چنین کارویژه ای تعریف شد. او وظیفه داشت زیرساخت‌ها و مناسبات بنیادین قدرت در عراق را به‌گونه‌ای بچیند که تسلط واشنگتن بر خاک عراق در طولانی‌مدت تضمین شود. حتی زیرساخت‌های اقتصادی عراق امروز نیز در زمان پل برمر چیده شده که متعاقب آن، وزارت خزانه‌داری آمریکا خود را محیط بر معادلات و مناسبات اعتباری بانک‌های عراقی در داخل و خارج از این کشور می‌بیند.

صلح بزرگ یا همان اشغالگری ؟!
پراکنده‌سازی ساکنان غزه به بهانه«صلح بزرگ»نیز کلیدواژه‌ای ظاهرا جذاب باهدف «رسمیت بخشی به اشغال غزه»به شمار می‌آید. بقیه بندهای مطرح شده در طرح موهوم ترامپ نیز منبعث از همان دغدغه‌ها و اهداف کلان ترسیم شده از سوی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در ابتدای جنگ غزه است. در چنین شرایطی باید تصریح کرد که طرح ترامپ راه به‌جایی نخواهد برد. استقبال خاص نتانیاهو از طرح ترامپ از یک‌سو بیانگر استیصال وی در رسیدن به اهداف میدانی در جنگ غزه و از سوی دیگر، تأیید کننده تلاش مشترک نخست‌وزیر رژیم کودک کش صهیونیستی و آمریکا جهت خلق مدالیته ای برای دربرگیری اهداف اعلامی در این آوردگاه است.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *