به گزارش خبر ۲۴ «رابرت مالی» نماینده ویژه پیشین آمریکا در امور غرب آسیا که در دولتهای «بیل کلینتون»، «باراک اوباما» و «جو بایدن» در مذاکرات صلح فلسطین و رژیم صهیونیستی مشارکت داشته است، در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که چه دیدگاهی درباره طرح صلح «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای غزه دارد، گفت: طرح ترامپ ایجاد یک قیمومت جدید بینالمللی را در نظر دارد که بار دیگر تحت فرماندهی بریتانیا خواهد بود و مانند گذشته بدون مشورت با جمعیت فلسطینی تدوین شده است.
طرح بحثبرانگیز صلح ترامپ که به گفته تحلیلگران تجارتگونه و به دنبال زدودن تاریخ، هویت و زیست فلسطینی از نوار غزه است در ۹ سپتامبر در جریان سفر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کاخ سفید ارائه شد.
روزنامه وال استریت ژورنال به نقل از مقامات رسمی نوشته بود که این طرح با کمک رژیم صهیونیستی تدوین شده و این رژیم برای انجام شدن برخی اصلاحات در پیشنویس نهایی پافشاری کرده است.
رابرت مالی در گفتوگویی با روزنامه فرانسوی لوموند در این باره گفت: این طرح که در واقع به معنای تسلیم شدن حماس است، بیش از آنکه پاسخهای روشنی داشته باشد، در بردارنده ابهامات و تلههای بالقوه، به ویژه در مورد شرایط خروج نیروهای اسرائیلی است. باید منتظر ماند و دید اما با وجود موج تشویقهای بینالمللی این طرح جدید خطر آن را دارد که به سرنوشت طرحهای بیاثر پیش از خود دچار شود.
به رسمیت شناختن فلسطین تنها برای آسوده کردن وجدان کسانی است که کاری برای نسلکشی در غزه نکردند
مالی در ادامه در پاسخ به این که چه نظری درباره جنبش به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی کشورهای مختلف دارد، تشریح کرد: این انتقاد که این (به رسمیت شناختن) یک هدیه به حماس است، قطعا جدی نیست. اما سوال این است که آیا این به رسمیت شناسی گامی به سوی صلح محسوب میشود یا خیر. در این مورد، من بسیار تردید دارم و حتی کمی بدبین هستم. به رسمیت شناختن کشور فلسطین باعث به وجود آمدن آن نمیشود. این کار وجدان کسانی که آن را به رسمیت میشناسند را آسوده میسازد اما چیزی را در واقعیت تغییر نمیدهد. این کار نه کشتارها در غزه را متوقف میکند، نه گسترش شهرکها در کرانه باختری را متوقف میسازد و نه ایجاد یک دولت فلسطینی واقعی با حاکمیت ملی، پایدار و مسلط بر سرنوشت خود را باورپذیرتر میکند.
مالی با اشاره به اینکه اکنون نسبت به پیمان اسلو در سال ۱۹۳۳ با وضعیت پیچیدهتری در زمینه مسئله فلسطین مواجهیم، بیان کرد: چگونه شرایط امروز امیدوارکنندهتر است؟ در حالی که مردمانی فقط هفتم اکتبر (عملیات طوفانالاقصی) را به یاد میآورند، دیگری بر نسلکشی پس از آن متمرکز است. علاوه بر این، اسرائیل در حال گسترش شهرکهاست و احزاب صهیونیست به طور یکپارچه ایجاد یک دولت فلسطینی را رد میکنند.
او در پاسخ به اینکه آیا به رسمیت شناختن دولت فلسطین فقط بیاثر است یا نتیجه عکس نیز خواهد داشت، گفت: نگرانی من این است که بسیاری از کسانی که کشور فلسطینی را به رسمیت میشناسند، از سایر مسؤولیتها شانه خالی کنند؛ نگرانم این کار برای آنها راهی باشد برای جبران احساس گناه خود از این که دو سال کاری برای متوقف کردن اقداماتی انجام ندادهاند که سازمانهای زیادی آن را نسلکشی توصیف میکنند. آنها با اکراه از اعمال فشار بر اسرائیل به یک به رسمیتشناسی نمادین بسنده میکنند که به آنها اجازه میدهد بگویند «ما این حرکت تاریخی را انجام دادیم، حالا نوبت مردم فلسطین است که خود را اصلاح کنند، افراطگرایی خود را کاهش دهند، حماس را خلع سلاح و شکست دهند»؛ خلاصه اینکه ثابت کنند که سزاوار این هدیه هستند.
دیپلمات پیشین آمریکایی بیان کرد: باز هم به همان دور باطلی بازگشتهایم که اسرائیلیها، فلسطینیها، آمریکاییها و دیگران دهههاست در آن گرفتارند. از نظر تاریخی، به اصطلاح فرآیند صلح عمدتا به عنوان پوششی برای تداوم وضع موجود عمل کرده است. از مذاکرات باید به هر قیمتی حفاظت شود؛ به این معنی که هیچ فشاری بر اسرائیل وارد نشود، هیچ انتخاباتی در فلسطین برگزار نشود، هیچ اقدام فلسطینی در دیوان بینالمللی دادگستری یا سازمان ملل متحد صورت نگیرد، هیچ مقاومتی نباشد. همهٔ این شرایط، امکان تحقق راهکار « دو دولت» را بیش از پیش از واقعیت دور میکند. این آرمان به یک شعار تکراری و یک طعمه به سود کسانی تبدیل شده است که نمیخواهند کار دیگری انجام دهند.
رابرت مالی در ادامه درباره چالشهای تحقق راهکار دو دولت که پیشتر آن را در کتابی شکلی از به کار بردن مفهوم اروپایی «دولت-ملت» به این مسئله دانسته و گفته است در این زمینه کاربردی ندارد، توضیح داد: ایده تقسیم به ۲ دولت، نه یک ایده فلسطینی است و نه یک ایده صهیونیستی. این ایدهای بود که بریتانیا مطرح کرد و بعدا توسط سازمان ملل اتخاذ شد. فلسطینیها و جهان عرب مدتها آن را رد کردند؛ جنبش صهیونیستی که خود تقسیم شده بود، به طور عملگرایانه آن را با این باور پذیرفت که میتواند وضعیت را تغییر دهد. وقتی جنبش فلسطینی در اواخر دهه ۱۹۸۰ در نهایت آن را تایید کرد، اسرائیل مدتها پیش آن را رد کرده بود.
مالی توضیح داد: تا دهه ۲۰۰۰ طول کشید که یک دولت اسرائیلی اساسا دولت فلسطینی را بپذیرد، هرچند با شروطی که آن را بیمعنا میکرد. البته بعدا دوباره آن را رد کرد. بنابراین فقط به مدت بسیار کوتاهی و تحت فشار بینالمللی بود که طرفین به طور همزمان با اصل تقسیم به ۲ دولت-ملت موافقت کردند.
نماینده پیشین آمریکا در امور غرب آسیا گفت: پس از این همه شکست، باید از خود بپرسیم که آیا این ایده تقسیم بین اسرائیلیها و فلسطینیها واقعا بهترین راه برای تضمین همزیستی بین این دو است؟ این مناقشه عمیق قابل حل است. اما صرفا با تکرار ماشینی «۲-دولت» یا با کشیدن یک خط بین فلسطینیها و اسرائیلیها و «صلح» نامیدن آن حل نخواهد شد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟