رسانه تصویری خبر۲۴

زلزله ژئوپولتیک طوفان‌الاقصی

زلزله ژئوپولتیک طوفان‌الاقصی

عملیات طوفان‌الاقصی مسئله فلسطین را از حاشیه به مرکز وجدان جهانی ارتقا داد و به جنبش‌های اجتماعی ضدصهیونیستی از جنبش تحریم اسرائیل گرفته تا روایت‌های ضداستعماری و استبدادی جان تازه‌‌ای بخشید.

- اندازه متن +

به گزارش خبر۲۴،دو سال از آن طوفان سهمگین می‌گذرد؛ از هنگامی که عملیات طوفان‌الاقصی، آتش درگیری غزه را برافروخت و این سرزمین را به یکی از خونین‌ترین نبردهای نیم‌قرن اخیر بدل کرد.

مردمان غزه در این میان، اسیر فاجعه‌ای انسانی شدند که هر لحظه‌اش، زخم‌های عمیق بر پیکره بشریت زد. اما این جنگ، در پرتو سیاست‌ها و اقدامات اسرائیل و آمریکا فراتر از ویرانه‌های جسمانی مانند سیلی خروشان عمل کرد که روایت‌های کهنه را شست‌وشو داد، پایه‌های لرزان نظم آمریکایی را در جهان را به لرزه درآورد و افق تازه‌ای به سوی جهانی جدید گشود.

آنچه رخ داد: جنگ اسرائیل و حمایت‌های آمریکا

تخریب گسترده زیرساخت‌ها، از جمله ۷۰ درصد ساختمان‌ها و ۳۶ بیمارستان، همراه با اتهامات نسل‌کشی از سوی سازمان ملل، عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر، این درگیری را به یکی از شدیدترین بحران‌های انسانی قرن تبدیل کرده است.

ایالات متحده، به عنوان نزدیک‌ترین متحد اسرائیل، در این دوره نقش تعیین‌کننده‌ای داشته و بیش از ۲۱.۷ میلیارد دلار کمک نظامی ارائه کرده است. این کمک‌ها، که از دولت جو بایدن آغاز و توسط دونالد ترامپ ادامه یافت، شامل تسلیحات، حمایت دیپلماتیک و ابتکارات بشردوستانه‌ای می‌شود که اغلب به تشدید بحران دامن زده‌اند.

دولت بایدن از همان روزهای نخست جنگ، حمایت گسترده‌ای از اسرائیل نشان داد. در اکتبر ۲۰۲۳، جو بایدن به فلسطین اشغالی سفر کرد و اقدامات رژیم صهیونیستی را «حق دفاع» توصیف کرد.  در همین حال وزارت خارجه و دفاع آمریکا، به ترتیب تحت رهبری آنتونی بلینکن و لوید آستین بر ضرورت «حمایت آهنین» از اسرائیل تأکید کردند.

این حمایت مالی به شکل ۱۷.۹ میلیارد دلار کمک نظامی ظاهر شد، که شامل ۱۴.۱ میلیارد دلار بسته اضطراری در آوریل ۲۰۲۴ و ۴.۴ میلیارد دلار انتقال از ذخایر استراتژیک آمریکا بود. این بودجه‌ها برای تأمین بمب‌های ۲۰۰۰ پوندی، موشک‌های دقیق و عملیات اطلاعاتی مشترک در جنگ علیه مردم غزه استفاده شد که به گسترش حملات اسرائیل در رفح و خان یونس کمک کرد و هزاران غیرنظامی را قربانی نمود.

هرچند بایدن در می ۲۰۲۴ برای کنترل فشار افکار عمومی ارسال بمب‌های سنگین را به دلیل نگرانی از تلفات غیرنظامیان در رفح موقتاً متوقف کرد، این اقدام تحت فشار کنگره و گروه‌های لابی مانند آیپک به سرعت لغو شد.

این الگو نشان می‌دهد که حمایت آمریکا، حتی با محدودیت‌های ظاهری، عملاً بدون شرط ادامه یافت و اسرائیل را قادر ساخت تا ۱۶ درصد بودجه نظامی خود را از ایالات متحده تأمین کند.

با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵، این روند نه تنها حفظ شد، بلکه شدت گرفت. ترامپ بلافاصله توقف‌های موقت تسلیحاتی دوران بایدن را لغو کرد و مجموعاً بیش از ۱۲ میلیارد دلار در فروش‌های تسلیحاتی عمده به اسرائیل را از زمان تصدی خود تصویب نمود.

این شامل فروش ۳ میلیارد دلاری تسلیحات در ۲۸ فوریه ۲۰۲۵ – مانند ۳۵,۵۰۰ بمب MK-84 و BLU-117 و ۴,۰۰۰ کلاهک نفوذگر – و همچنین بسته اضطراری ۴ میلیارد دلاری در مارس ۲۰۲۵ بود که توسط مارکو روبیو، وزیر خارجه، با استفاده از اختیارات اضطراری تسریع شد.

علاوه بر ادامه کمک‌های سالانه ۳.۸ میلیارد دلاری بر اساس توافق ۲۰۱۶، این اقدامات مجموع کمک‌های ترامپ در نه ماه اول را به حدود ۳.۸ میلیارد دلار اضافی رساند، که بخشی از آن‌ها با دور زدن بررسی کنگره انجام شد.

ترامپ همچنین ۳۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری در «بنیاد بشردوستانه غزه» (GHF) را اضافه کرد. این بنیاد که در فوریه ۲۰۲۵ با حمایت آمریکا و اسرائیل با ادعای توزیع کمک‌های غذایی میان مردم غزه راه‌اندازی شد عملاً برای هشدار به جهانیان درباره تلاش برای رساندن کمک به غزه طراحی شده بود زیرا از از می ۲۰۲۵، بیش از ۲۵۰۰ فلسطینی در حوالی سایت‌های توزیع غذا توسط این بنیاد بر اثر شلیک نیروهای اسرائیلی و پیمانکاران آمریکایی به شهادت رسیدند.

سازمان ملل و ۱۷۱ سازمان غیردولتی، از جمله عفو بین‌الملل و پزشکان بدون مرز، GHF را به “نظامی‌سازی کمک‌ها” متهم کرده و خواستار تعطیلی آن شده‌اند، زیرا این سیستم غیرنظامیان را در معرض تیررس قرار می‌دهد و اصول حقوق بشردوستانه را نقض می‌کند.

این ابتکار، که ظاهراً برای توزیع غذا و کمک‌های اولیه طراحی شده بود، در عمل به تیراندازی به صف‌های گرسنگان منجر شد و انتقادات شدیدی از سوی دبیرکل سازمان ملل، آنتونیو گوترش، برانگیخت که آن را «تله مرگ» نامید.

این حمایت‌های نظامی با کمک‌های دیپلماتیک آمریکا به اسرائیل همراه بود که تلاش می‌کرد اعتراض‌های بین‌المللی علیه اقدامات رژیم صهیونیستی و هر گونه تلاش برای مهار جنایت‌های این رژیم علیه فلسطینی‌ها در غزه را تضعیف کند.

ایالات متحده در دوره بایدن ۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را وتو کرد – از جمله قطعنامه‌های دسامبر ۲۰۲۳، ژوئن ۲۰۲۴ و سپتامبر ۲۰۲۵ که خواستار آتش‌بس فوری، آزادسازی اسرا و رفع محاصره غزه بودند.

این وتوها، با استدلال عدم محکومیت حماس، در حالی صورت گرفت که گزارش‌های سازمان ملل از قحطی گسترده و نابودی زیرساخت‌ها خبر می‌دادند. ترامپ این رویکرد را با وتوی قطعنامه‌های بیشتر ادامه داد و در فوریه ۲۰۲۵، دیوان کیفری بین‌المللی را تحریم کرد تا از تحقیقات علیه مقامات اسرائیلی جلوگیری کند.

دیوان لاهه در نوامبر ۲۰۲۴ برای بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت نخست‌وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به دلیل ارتکاب جنایت‌های جنگی در غزه حکم بازداشت صادر کرده بود.

در داخل آمریکا این سیاست‌ها با اعتراضات گسترده دانشجویان روبرو شد که خواستار قطع کمک‌ها و آتش‌بس بودند. در بهار ۲۰۲۴، تظاهرات در دانشگاه‌هایی مانند کلمبیا، UCLA و UT آستین به بیش از ۳۰۰۰ دستگیری منجر شد و چادرهای اعتراضی دانشجویان معترض تخریب و آنها با اقدامات انضباطی، تعلیق از تحصیل و اخراج از آمریکا مواجه شدند.

روی دیگر سکه: زلزله ژئوپولتیک طوفان‌الاقصی

با این حال این حمایت‌ها از یک نظر دیگر باعث لطمه‌های شدید به رژیم صهیونیستی و آمریکا در صحنه جهانی شده‌اند. جنگ غزه نه تنها یک درگیری منطقه‌ای، بلکه یک زلزله ژئوپلیتیک بود که بنیان‌های ادراک جهانی از اسرائیل و ایالات متحده را دگرگون کرد.

اسرائیل، که از زمان تأسیس تلاش می‌کرد خودش را به عنوان «تنها دموکراسی منطقه» در دل خاورمیانه تعریف کند چهره نژادپرستانه و ماهیت شرورانه‌اش را آشکارتر از هر زمان دیگر مقابل دیدگان جهانیان قرار داد و امروز در تمام دنیا به عنوان یک رژیم آپارتاید شناخته می‌شود.

در سطح جهانی، این تغییر ادراک مشهود است: نظرسنجی‌های بین‌المللی مانند گزارش‌های پیو ریسرچ در ۲۰۲۵ نشان می‌دهد که حمایت از اسرائیل در اروپا و خاورمیانه تا ۴۰ درصد کاهش یافته، و اصطلاحاتی مانند «آپارتاید» و »نژادپرستی ساختاری» حالا در رسانه‌های اصلی و جنبش‌های اجتماعی رواج یافته‌اند.

دانشگاه‌های غربی، از هاروارد تا آکسفورد، شاهد اعتراضات دانشجویی بودند که اسرائیل را نه به عنوان متحد، بلکه به عنوان متهم اصلی نقض حقوق بشر می‌دیدند. این تحول، اسرائیل را از یک شریک استراتژیک به یک بار دیپلماتیک برای متحدانش تبدیل کرد؛ کشورهایی مانند کانادا و آلمان، که قبلاً بی‌قیدوشرط از این رژیم حمایت می‌کردند، حالا در اثر فشارهای داخلی مجبور شده‌اند فاصله‌گیری‌هایی هر چند به صورت نمادین با این رژیم ایجاد کند.

در سوی دیگر، ایالات متحده، که خود را  با شعارهایی مانند «جهان آزاد» و «حقوق بشر جهانی» معمار نظم جهانی پساجنگ جهانی دوم می‌دانست در حمایت بی‌چون‌وچرا از اسرائیل، اعتبار اخلاقی خود را به باد داد.

رسال میلیاردها دلار تسلیحات، وتوهای مکرر قطعنامه‌های آتش‌بس در سازمان ملل، و چشم‌پوشی از گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری مانند عفو بین‌الملل، آمریکا را به شریکی در ویرانی غزه تبدیل کرد. این سیاست، روایت «برتری اخلاقی غرب» را به سخره گرفت و مشروعیت اخلاقی-سیاسی آمریکا را مقابل مدافعانش از نظر انداخت.

تغییر جایگاه آمریکا فراتر از خاورمیانه است: در جنوب جهانی از آمریکای لاتین تا آفریقا، واشنگتن حالا به عنوان یک هژمونی فرسوده دیده می‌شود که نفوذش را بر پایه زور پیش می‌برد نه اقناع و رضایت. گزارش شورای روابط خارجی در ۲۰۲۵ تصریح می‌کند که سیاست‌های آمریکا ائتلاف‌های سنتی مانند ناتو را تضعیف کرده، زیرا متحدان اروپایی – مانند فرانسه و اسپانیا – به دلیل فشار افکار عمومی، از سیاست‌های آمریکا فاصله می‌گیرند.

 آمریکا هر چند هنوز هنوز ابزارهای نظامی و اقتصادی در اختیار دارد اما بدون اعتبار اخلاقی، نمی‌تواند مانند سابق روایت‌هایش مانند «نظم مبتنی بر قوانین» را به جهان بقبولاند.

این تغییرات، جهان را به یک دوره گذار کشانده؛ جایی که فلسطین از حاشیه به مرکز وجدان جهانی صعود کرده و جنبش‌های اجتماعی از جنبش تحریم اسرائیل گرفته تا روایت‌های ضداستعماری و استبدادی جان تازه‌‌ای گرفته‌اند.

روایت‌های قدیمی، مانند «صلح از طریق تجارت» کارآیی‌شان را از دست داده‌اند و افکار عمومی در دنیا تعاریف تازه‌ای از عدالت و برابری را جستجو می‌کند.

غزه نشان داد که در دل تاریخ گاه حوادثی رخ می‌دهند که می‌تواند سرعت تحولات را چند برابر کند. جنگ غزه موجب شد آنچه دهه‌ها طول می‌کشید تا تغییر کند با سرعت بسیار بیشتری به وقوع بپیوندد.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *