گزارش اختصاصی خبر۲۴،رضادهقانی.
حملات شدید هوایی رژیم صهیونیستی بر زیرساختهای حزبالله در سپتامبر سال گذشته، لحظهای بزرگ برای آزمون ساختار حزبالله و محک توانایی آن در ایستادگی پس از ترور شماری از برجستهترین فرماندهانش بههمراه شهادت سید حسن نصرالله بود. با این حال، آنچه پس از این جنگ رخ داد، مسیری برخلاف پیشبینیها را آشکار کرد؛ بهجای فروپاشی که رژیم صهیونیستی انتظار داشت، حزبالله توانمندی استثنایی در بازآرایی و بازسازی سریع و دقیق خود نشان داد، بهگونهای که حتی دشمنانش نیز به این اعتراف کردند که حزبالله توانسته پیامدهای جنگ را پشت سر گذاشته و ابتکار عمل را بازپس گیرد.
این بازیابی توان در سه سطح مرتبط با هم نمود پیدا میکند: نظامی، مالی و رهبری، جایی که حزبالله توانست همبستگی تصمیمگیری و استحکام عملکرد خود را حفظ کرده و طرح دشمن برای نابودی آن، فلج کردن حرکتش و محدود کردن مقاومتش را ناکام بگذارد.
سطح نظامی: بازپسگیری ابتکار عمل
با وجود فشارهایی که حزبالله در هفتههای اول جنگ متحمل شد، روند عملیاتهای پس از آن نشان داد که سازمان همچنان توان مدیریت مواجهه را از دست نداده است. در مدت کوتاهی، حزبالله کنترل میدانی را از طریق عملیاتهای دقیق و ویژه بازپس گرفت؛ از جمله هدف قرار دادن مقر اقامت بنیامین نتانیاهو در قیساریه و عملیاتی که تجمعی از سربازان در بنیامینا حیفا را در حالی که شام میخوردند هدف گرفت.
این دو عملیات پیامهای نظامی روشنی داشت؛ نشان میداد حزبالله هنوز قادر است عمق اسرائیل را نفوذ کند و از سامانههای دفاع هوایی پیشرفته عبور کند و آنچه در ابتدا دشمن آن را «سردرگمی در سطح فرماندهی» میپنداشت، در واقع مرحلهای سازمانیافته در مدیریت جنگ بود.
عملیات بنیامینا بهطور خاص نقطه عطفی در تحلیل اسرائیلیها از بازیابی حزبالله محسوب شد. ژنرال «اسرائیل زیو» این حمله به محل نظامی در بنیامینا را نشانه آغاز واقعی بازیابی حزبالله دانست و توضیح داد که حزبالله بر اساس «سازمان غیرمتمرکز» عمل میکند که به آن اجازه میدهد علیرغم ضربات، ادامه دهد.
زیو افزود که توانمندیهای باقیمانده حزبالله «کافی است تا اسرائیل را به جنگ فرسایشی دردناک و طولانی بکشد»، که آن را «دستاورد بزرگی که نباید دستکم گرفته شود» توصیف کرد.
ژنرال بازنشسته «هیرشون کوهن» نیز معتقد بود که آنچه اسرائیل در طول جنگ بهعنوان «دستاورد استراتژیک» میداند، افقی روشن برای پایان جنگ به آن نمیدهد. او افزود که آشفتگی جهانی و ضعف آمریکا در پروندههایی مانند افغانستان و عراق، به دشمنان فرصت میدهد نفوذ خود را گسترش دهند و این مسئله دستیابی به توافق نهایی با حزبالله را «بسیار پیچیده» میکند.
با این نگاه، به نظر میرسد حتی تحلیلگران نظامی اسرائیلی نیز به توانمندی سازمانی و تطبیقی حزبالله اعتراف میکنند که قادر است حتی در دشوارترین شرایط توازن قدرت را تغییر دهد.
شاخصهای میدانی نیز نشان میدهد واحدهای حزبالله اکنون با انعطاف و استقلال تاکتیکی عمل میکنند، بهگونهای که حتی در غیاب فرماندهی مرکزی قادر به ادامه عملیات هستند و این توانمندی تقریباً خودکفا بودن آنها در جنگ را نشان میدهد.
در حالی که دشمن بر این باور بود که ترور فرماندهان منجر به فلج شدن فرماندهی و کنترل خواهد شد، واقعیت خلاف آن را ثابت کرد؛ حزبالله صفوف خود را سریع بازسازی کرد و سرعت حملات را به صدها موشک در روز رساند، گویی از موقعیت دفاعی به ابتکار عمل مستمر منتقل شده است.
بدین ترتیب، جنگی که هدف آن تضعیف حزبالله بود، تبدیل به جنگ فرسایشی شد که خود جبهه اسرائیل را از نظر نظامی، روانی و اقتصادی خسته میکرد.
بازیابی مالی با وجود محاصره
توان بازیابی حزبالله محدود به جنبه نظامی نبود. طبق گزارش «تایمز اسرائیل»، با وجود تحریمها و فشارهای اقتصادی، حزبالله همچنان «حقوق رزمندگان خود را پرداخت میکند و خانواده شهدا را حمایت میکند؛ رزمندگان ماهانه بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ دلار دریافت میکنند که بیش از دو برابر حداقل دستمزد در لبنان است».
همچنین شبکه اجتماعی گستردهای شامل مدارس، بیمارستانها و مؤسسات خیریه را تأمین مالی میکند، که آن را به گفته روزنامه «یکی از بزرگترین کارفرمایان لبنان» تبدیل کرده است.
روزنامه «یدیعوت آحرونوت» نیز نوشت که حزبالله تلاش میکند «با مؤسسات اجتماعی خود حمایت مردم محلی را بازپس گیرد»، اشارهای به موفقیتش در پر کردن خلأ دولت لبنان که بهدلیل فشارهای آمریکا و اسرائیل قادر به بازسازی نیست.
در مقابل کاهش خدماتی که دولت لبنان موظف به ارائه آن است، حزبالله همچنان برنامه جبران خسارت برای منازل آسیبدیده را با همکاری شهرداریها و انجمنهای قرضالحسنه اجرا میکند که جایگاه اجتماعی و سیاسی آن را در محیط گسترده لبنان تقویت میکند.
از طریق این تحرک، حزبالله نشان داده است که توانسته محاصره را به فرصتی برای برجسته کردن توانمندیهای سازمانی خود تبدیل کند و بهعنوان محور ثبات در جامعه خود نقشآفرینی نماید.
بازیابی در سطح رهبری
ترور دبیرکل، سید حسن نصرالله، در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ لحظهای شوکآور بود. اما «بشیر سعاده» پژوهشگر دانشگاه استرلینگ اسکاتلند آن را یک «شوک عاطفی» توصیف کرده و میگوید: «اما این هویت حزب را متزلزل نکرد، زیرا فرهنگ شهادت به آن استمرار خودکار میبخشد».
برخلاف پیشبینی بسیاری از دشمنان، انتقال رهبری پس از ترور شهید نصرالله بهصورت روان انجام شد؛ شهید سید هاشم صفیالدین بلافاصله مسئولیتها را بر عهده گرفت و خلأها را پر کرد و پس از وی نیز شیخ نعیم قاسم بهعنوان دبیرکل حزبالله انتخاب شد و مسئولیت مدیریت نبرد را بر عهده گرفت.
رسانههای اسرائیلی نیز این پدیده را رصد کردند؛ یک خبرنگار اسرائیلی نوشت که «شبح نصرالله هنوز حزبالله را دنبال میکند»، اشارهای به این که روحیه رزمندگان باوجود نبود رهبر همچنان به وضوح حضور دارد.
این بازیابی سریع که در شرایط غیرعادی رخ داد، در تحلیلهای غربی بهعنوان نشانهای از ساختار سازمانی منسجم ارزیابی شد که مکانیسمهای داخلی برای پر کردن سریع خلأها دارد و همچنان کارآمدی شگفتانگیزی حفظ میکند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟