گزارش اختصاصی خبر۲۴،سامان کریمی.
در روز سوم اکتبر ۲۰۲۵، جنبش حماس اعلام کرد که بخشهایی از طرح ۲۰ مادهای پیشنهادی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای برقراری آتشبس در غزه را میپذیرد. این طرح، که شامل مواردی مانند تبادل اسرا، توقف بمباران، خروج نیروهای اسرائیلی و انتقال اداره غزه به تکنوکراتهای فلسطینی است، از سوی ترامپ به عنوان یک چارچوب جامع برای پایان جنگ ارائه شده بود. حماس در بیانیه خود تأکید کرد که آماده آزادسازی تمام گروگانهای اسرائیلی (زنده یا مرده) در ازای آزادی زندانیان فلسطینی است و اداره غزه را به یک نهاد مستقل فلسطینی واگذار میکند، اما این پذیرش با شرطهایی همراه بود، از جمله خروج کامل اسرائیل و تضمین حاکمیت فلسطینی. ترامپ این پاسخ را به عنوان نشانهای از آمادگی حماس برای صلح پایدار تفسیر کرد و از اسرائیل خواست بمباران غزه را متوقف کند.
این رویداد بلافاصله واکنشهای گستردهای را در رسانهها و تحلیلهای سیاسی برانگیخت. مخالفان حماس، از جمله برخی مقامات اسرائیلی و تحلیلگران غربی، این پذیرش را نشانهای از ضعف حماس دانستند و ادعا کردند که فشارهای نظامی اسرائیل و اولتیماتوم ترامپ، حماس را به تسلیم واداشته است. در مقابل، حامیان حماس آن را یک حرکت استراتژیک هوشمندانه توصیف کردند که نه تنها ابتکار عمل را در دست حماس نگه میدارد، بلکه ناکامیهای اسرائیل را برجسته میسازد.
بررسی تحلیلها در ۲۴ ساعت گذشته
در ساعات اولیه پس از انتشار بیانیه حماس، رسانههای غربی مانند بیبیسی و واشنگتن پست، این رویداد را با تمرکز بر جنبههای شرطی پذیرش پوشش دادند. بیبیسی در مقالهای با عنوان «پاسخ حماس قابل توجه است، اما حذفیات کلیدی وجود دارد»، اشاره کرد که حماس بخشهایی مانند واگذاری اداره غزه به تکنوکراتها را پذیرفته، اما در مورد خلع سلاح و نقش آینده خود در حاکمیت سکوت کرده است. این رسانه تأکید کرد که پذیرش حماس میتواند گامی به جلو باشد، اما جزئیات مبهم آن ممکن است مذاکرات را پیچیده کند. واشنگتن پست نیز در گزارشی با عنوان «حماس طرح ترامپ برای پایان جنگ در غزه را میپذیرد، اما با شرطها»، به این نکته پرداخت که حماس بر خروج کامل اسرائیل اصرار دارد و این میتواند مانعی برای توافق نهایی باشد.
در رسانههای آمریکایی مانند انپیآر و سیانان، تحلیلها بیشتر بر واکنش ترامپ متمرکز بود. انپیآر گزارش داد که حماس برخی عناصر طرح را پذیرفته، اما ترامپ آن را به عنوان پذیرش کامل تفسیر کرده و از اسرائیل خواسته بمباران را متوقف کند. سیانان در پوشش زنده خود هشدار داد که پذیرش حماس غیرمشروط نیست و میانجیها باید جزئیات را حل کنند، در حالی که ترامپ آن را «روز ویژهای» نامیده است. رویترز نیز در مقالهای با عنوان «پاسخ حماس به طرح ترامپ حمایت سختگیرانهای به دست آورد»، به این اشاره کرد که حماس تا یکشنبه برای پاسخ فرصت داشت و ترامپ تهدید کرده بود در صورت عدم پذیرش، عواقب سنگینی در پی خواهد داشت.
در فضای رسانههای مستقل و چپگرا، مانند موندوویس، تحلیلها جنبه انتقادیتری نسبت به ترامپ و اسرائیل داشتند. موندوویس در مقاله «حماس طرح ‘صلح’ ترامپ را پذیرفت. اینجا آنچه نپذیرفت»، تأکید کرد که حماس بخشهایی مانند خلع سلاح را رد کرده و نتانیاهو را غافلگیر کرده است. این مقاله استدلال کرد که پذیرش حماس، اسرائیل را در موقعیت دفاعی قرار داده و ترامپ را وادار به فشار بر اسرائیل کرده است.
در پلتفرم ایکس (توییتر سابق)، پستهای متعددی از کاربران و رسانهها منتشر شد که نشاندهنده تقسیمبندی نظرات بود. برای مثال، ماریو نوفال در پستی نوشت که پاسخ حماس مبهم است و تنها ۷ مورد از ۲۰ نقطه را پذیرفته، در حالی که ۱۳ مورد را رد کرده، از جمله خلع سلاح. کاربر دیگری به نام @judeangeneral2 تأکید کرد که حماس طرح را کامل نپذیرفته و ترامپ نباید آن را پذیرش بداند. در مقابل، پستهایی از حامیان فلسطین مانند @Hattusilis_III اشاره کرد که شرطهای حماس، مانع اصلی را بر سر راه اسرائیل قرار میدهد. وزارت خارجه ترکیه نیز در پستی اعلام کرد که پاسخ حماس میتواند به آتشبس منجر شود و از طرفین خواست مذاکرات را آغاز کنند.
به طور کلی، تحلیلها نشان میدهد که رسانههای غربی پذیرش را جزئی و شرطی میدانند، در حالی که رسانههای حمایتی از فلسطین آن را گامی استراتژیک برای فشار بر اسرائیل تفسیر میکنند. مخالفان حماس بر «ضعف» تمرکز دارند، اما این دیدگاه اغلب بدون توجه به زمینه گستردهتر ارائه میشود.
تحلیل: چرا پذیرش حماس نشانه دست برتر است، نه ضعف
حال، بیایید به تحلیل عمیقتر بپردازیم. مخالفان حماس ادعا میکنند که این پذیرش نتیجه فشارهای نظامی اسرائیل و اولتیماتوم ترامپ است، اما این دیدگاه سطحی است و واقعیتهای میدانی را نادیده میگیرد. حماس پس از بیش از یک سال مقاومت در برابر حملات گسترده اسرائیل، که منجر به تخریب وسیع غزه شده، هنوز کنترل بخشهای کلیدی را حفظ کرده است. پذیرش بخشهایی از طرح ترامپ نه از سر ناچاری، بلکه از موضع قدرت است. حماس با تأکید بر شرطهایی مانند خروج کامل اسرائیل و تضمین حاکمیت فلسطینی، ابتکار عمل را در مذاکرات حفظ میکند. این شرطها مستقیماً با خواستههای اسرائیل، مانند خلع سلاح حماس و عدم نقش آن در آینده غزه، در تضاد است، که نشاندهنده عدم تمایل حماس به تسلیم کامل است.
در واقع، این پاسخ حماس، ناکامی راهبرد اسرائیل را برجسته میسازد. اسرائیل با وجود عملیات نظامی گسترده، نتوانسته حماس را نابود کند یا گروگانها را بدون مذاکره آزاد سازد. گزارشها نشان میدهد که تنها ۲۰ گروگان زنده باقی ماندهاند و اسرائیل بیش از ۱۷۰۰ فلسطینی را در جریان جنگ بازداشت کرده است. پذیرش حماس، اسرائیل را وادار به توقف بمباران میکند، که ترامپ نیز بر آن تأکید کرده، و این به معنای عقبنشینی تاکتیکی اسرائیل است. نتانیاهو، که طرح را پذیرفته بود، اکنون با فشار ترامپ روبرو است تا بمباران را متوقف کند، در حالی که حماس همچنان نقش خود را در آینده غزه حفظ میکند.
از منظر استراتژیک، حماس با این حرکت، حمایت بینالمللی را جلب کرده است. ترکیه و برخی کشورهای عربی، پذیرش را گامی مثبت دانستهاند و خواستار مذاکرات فوری شدهاند. این نشان میدهد که حماس توانسته روایت را تغییر دهد: از یک گروه «تروریستی» به یک بازیگر منطقی که آماده مذاکره است. در مقابل، اسرائیل به عنوان مانع اصلی صلح ظاهر میشود، زیرا شرطهای حماس – مانند عدم جابجایی جمعیت و کمکهای بشردوستانه – با اصول حقوق بینالملل همخوانی دارد.
علاوه بر این، پذیرش شرطی حماس، ترامپ را در موقعیت دشواری قرار میدهد. ترامپ طرح را به عنوان موفقیت خود تبلیغ کرده، اما اگر مذاکرات شکست بخورد، مسئولیت بر دوش اسرائیل خواهد افتاد. حماس با رد ضمنی خلع سلاح، نشان میدهد که آماده حفظ قدرت نظامی خود است، که این نه ضعف، بلکه محاسبهای واقعبینانه از تعادل قدرت است. تاریخ نشان میدهد که مقاومتهای مشابه، مانند ویتکنگ یا طالبان، با مذاکره از موضع قدرت، به دستاوردهای بلندمدت رسیدهاند.
نتیجهگیری
پاسخ حماس به طرح ترامپ، یک حرکت هوشمندانه است که دست برتر آن را در مناقشه حفظ میکند. برخلاف ادعاهای مخالفان، این پذیرش نشانه ضعف نیست، زیرا حماس شرطهایی گذاشته که اسرائیل را وادار به عقبنشینی میکند و ناکامیهای نظامی آن را آشکار میسازد. اسرائیل، با وجود برتری تکنولوژیکی، نتوانسته اهداف خود را محقق سازد و اکنون تحت فشار بینالمللی قرار دارد. حماس با این استراتژی، نه تنها بقا خود را تضمین کرده، بلکه مسیر را برای یک صلح عادلانهتر هموار میسازد. در نهایت، این رویداد نشان میدهد که مقاومت پایدار، کلید تغییر معادلات است، و حماس در این زمینه پیشتاز باقی مانده است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟