گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ هدف اصلی آن، ایجاد تصور «اعتراض فراگیر» در داخل کشور از طریق تولید محتواهای جعلی و هماهنگ بود. اما یافتههای مؤسسه تحقیقاتی «سیتیزنلب» در دانشگاه تورنتوی کانادا نشان میدهد که این پروژه به دلایل متعدد راهبردی با شکست کامل روبهرو شد.
۱. خطای فناوری
یکی از اصلیترین نقاط ضعف عملیات «فرار از زندان»، اتکای بیمحابا به ابزارهای ناپختهی تولید تصویر و صدا با هوش مصنوعی بود. بخش قابل توجهی از ویدیوهای منتشرشده، حاوی نشانههای واضح دستکاری دیجیتال، ناهمخوانی چهره و صدا و تکرار پسزمینههای ساختگی بودند. این مسئله، بهویژه در ویدیوهایی که با هدف تحریک احساسات اجتماعی تولید شده بودند، باعث بیاعتباری روایتها شد و کاربران آگاه به سرعت ماهیت جعلی آنها را تشخیص دادند.
۲. شکست روایی
به گفته پژوهشگران «سیتیزنلب»، شبکههای وابسته به این پروژه از الگوی پیامرسانی یکسانی استفاده میکردند: فراخوان به شورش، برجستهسازی نارضایتی و نمایش فضای ملتهب در ایران. اما تکرار بیوقفه همین مضامین، بدون تنوع و انسجام در روایت، باعث فرسایش پیام و بیاعتمادی مخاطبان شد. حتی در بین کاربران منتقد حکومت نیز، محتواها به دلیل اغراق و ساختگی بودن، بازنشر محدودی یافتند. در نتیجه، عملیات از یک «کارزار اقناع» به «تکرار مکانیکی شعار» فروکاسته شد.
۳. ضعف اجتماعی
پروژه «فرار از زندان» تلاش داشت از طریق فضای مجازی، بازتابی از جنبشهای خیابانی ایجاد کند، اما هیچ ارتباط واقعی با میدان اجتماعی در ایران نداشت. محتوای تولیدشده نهتنها با مطالبات واقعی جامعه همخوان نبود، بلکه گاه در تضاد با حساسیتهای فرهنگی و ملی مردم قرار میگرفت. این شکاف میان «جهان مجازی ساختگی» و «جامعه واقعی» باعث شد عملیات از لحاظ اثرگذاری اجتماعی عقیم بماند و نتواند حتی کوچکترین موج اعتراضی را تحریک کند.
۴. بحران اعتبار
تحقیقات مشترک «سیتیزنلب» و رسانه صهیونیستی «هاآرتص» آشکار کرد که بخشی از منابع مالی و زیرساخت فنی این پروژه به نهادهایی در ارتباط با وزارت اطلاعات رژیم اسرائیل بازمیگردد. افزون بر آن، برخی از فعالان رسانهای نزدیک به رضا پهلوی نیز در ترویج محتواها نقش داشتهاند. این افشاگریها، مشروعیت پروژه را حتی در میان طیف مخالفان نظام از بین برد و آن را بهعنوان یک عملیات سفارشی و وابسته معرفی کرد، نه حرکتی خودجوش مردمی.
۵. خطای فنی و شبکهای
تحلیل شبکه ارتباطی عملیات نشان میدهد که نزدیک به ۸۰ درصد تعاملات این کمپین، توسط حسابهای جعلی یا باتهای خودکار ایجاد شده است. این الگوی غیرطبیعی از تعاملات، نه تنها تأثیری بر افکار عمومی نداشت بلکه در گزارشهای فنی پلتفرم X (توئیتر سابق) منجر به شناسایی و تعلیق گسترده حسابها شد. شکست الگوریتمی این عملیات در تعامل واقعی با کاربران، نشاندهنده ضعف زیرساختی آن در مهندسی روایت بود.
۶. ناتوانی در عبور از مرحله سایبری به میدان شناختی
از منظر راهبردی، هدف هر عملیات شناختی، انتقال تأثیر از فضای مجازی به ذهن و رفتار واقعی مخاطب است. پروژه «فرار از زندان» در این گذار ناکام ماند. زیرا نتوانست همافزایی رسانهای، اجتماعی و روانی لازم را برای ایجاد واکنش عمومی فراهم کند. حتی حجم بالای پستها و بازنشرها، بهدلیل نبود اعتماد و انسجام، به «نویز رسانهای» تبدیل شد نه به «کنش اجتماعی».
در مجموع باید گفت، پروژه «فرار از زندان» نمونهای از شکست ترکیبی در جنگ شناختی است؛ جایی که فناوری پیشرفته و بودجه سنگین، بدون شناخت فرهنگی و اجتماعی، به نتیجه نمیرسد. این شکست نشان داد که رژیم صهیونیستی و متحدان رسانهایاش درک درستی از سازوکار افکار عمومی ایران ندارند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟