گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ او بر این باور بود که اقتصاد جهانی همچنان در مدار دلار و وابسته به بازار آمریکا میچرخد؛ ازاینرو، هرگونه محدودیت بر صادرات چین، باید به معنای عقبنشینی آن باشد. اما در عمل، این جنگ به نقطهی عطفی در تاریخ اقتصاد جهانی تبدیل شد: آغاز پایان «جهان تکقطبی اقتصادی» و ظهور چین بهعنوان معمار نظم نوین تولید و تجارت.
چین؛ از انفعال به بازآرایی ژئواکونومیک
چین در برابر تعرفههای آمریکا نه با واکنش احساسی، بلکه با مهندسی دقیق مسیرهای جایگزین پاسخ داد. پکن صادرات خود را از مسیر کشورهای عضو آسهآن، جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین هدایت کرد. در عین حال، با تعمیق مشارکت در پروژه «یک کمربند ـ یک راه»، شبکهای از گذرگاههای زمینی و دریایی جدید ایجاد کرد که صادرات کالاهای چینی را به اروپا، آفریقا و خاورمیانه تسهیل میکرد. این بازطراحی ژئواکونومیک سبب شد که نهتنها صادرات چین کاهش نیابد، بلکه در برخی حوزهها مانند فناوریهای سبز و ماشینآلات صنعتی، سهم بازار جهانی پکن افزایش یابد.
تعرفهها؛ سلاحی که به خود آمریکا شلیک شد
در کوتاهمدت، شرکتهای آمریکایی با افزایش هزینه واردات از چین، دچار شوک قیمتی شدند. صنایع مونتاژ، کشاورزی صادراتمحور و حتی شرکتهای فناوری وابسته به قطعات چینی، با موجی از گرانی و ناترازی روبهرو شدند. مطالعات اقتصادی نشان داد که بیش از ۹۰ درصد هزینه تعرفهها را مصرفکننده آمریکایی پرداخت کرده است. این پدیده، به یکی از نشانههای آشکار فروپاشی راهبرد اقتصادی ترامپ بدل شد؛ راهبردی که قصد داشت «شغل آمریکایی» خلق کند اما عملاً به تورم ساختاری و رکود سرمایهگذاری انجامید.
زنجیرههای جهانی ارزش؛ پایان عصر سلطه تعرفهای
جهان امروز با زنجیرههای درهمتنیدهی تولید و تجارت اداره میشود؛ جایی که کالا در چند کشور تولید، مونتاژ و صادر میشود. در چنین نظمی، هیچ کشوری نمیتواند بهتنهایی مسیر تجارت جهانی را با تعرفه تغییر دهد. تعرفههای ترامپ، صرفاً نقشهی مسیرها را جابهجا کردند، نه حجم تجارت را. تولیدکنندگان آمریکایی برای دور زدن تعرفهها، به کشورهای ثالث مانند ویتنام، اندونزی و مکزیک نقل مکان کردند؛ امری که وابستگی آمریکا به واردات را کاهش نداد بلکه پیچیدهتر کرد.
پیروزی چین در بازی صبر و ساختار
چین، بهجای ورود به تقابل رسانهای، از راهبرد «صبر فعال» بهره برد. با تمرکز بر فناوری، انرژیهای نو و صادرات خدمات دیجیتال، پایههای جدیدی برای رشد اقتصادی خود بنا نهاد. همزمان، با انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه و کاهش وابستگی به دلار، گامی بلند در مسیر استقلال مالی برداشت. امروز، بیش از ۵۰ کشور بخشی از مبادلات خود با چین را با یوآن انجام میدهند؛ دستاوردی که در سایه جنگ تعرفهای و فشار غرب حاصل شد.
شکست آمریکا در نبرد نرم اقتصاد
جنگ تعرفهای ترامپ نهتنها چین را متوقف نکرد، بلکه آن را به قدرتی سازگارتر، چندمسیرهتر و مقاومتر بدل کرد. در مقابل، ایالات متحده با شکاف سیاسی داخلی، افزایش تورم و ناترازی ساختاری مواجه شد. نتیجه این نبرد نشان داد که قدرت در نظم اقتصادی جدید، نه در انحصار، بلکه در «انعطافپذیری و شبکهسازی جهانی» است. بهبیان دیگر، چین با مهندسی ساختاری زنجیرههای ارزش، توانست نظم آمریکامحور تجارت را درهم بشکند، بیآنکه حتی یک گلوله شلیک کند.در مجموع می توان گفت، تجربه جنگ تعرفهای ثابت کرد که دوران کنترل اقتصاد جهانی با ابزار تعرفه و تحریم پایان یافته است. در عصر اقتصاد شبکهای، کشوری پیروز است که بتواند ساختارها را بازطراحی کند، نه قواعد را تحمیل. چین این منطق را فهمید و اجرا کرد؛ و آمریکا، گرفتار در توهم سلطه، خود را از مرکز به حاشیه برد. جنگ تعرفهای، آغاز عصر جدیدی از چندقطبیشدن اقتصاد جهانی بود؛ عصری که در آن، صبر و ساختار بر قدرت و تهدید غلبه کردند.
-
اندازه متن
+
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟