گزارش اختصاصی خبر۲۴،در روزهایی که افکار عمومی جهان بیش از هر زمان دیگری به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه معطوف شده، تلآویو بار دیگر به حربهای قدیمی پناه برده است؛ ساختن تصویر قربانی از خود برای پوشاندن واقعیتِ تجاوزگر. ادعای اخیر دربارهی «تلاش ایران برای ترور سفیر اسرائیل در مکزیک» حلقه جدیدی از همین زنجیره است؛ روایتی که بیدرنگ از رسانههای همسو در واشنگتن و تلآویو بیرون آمد و با همان سرعت، توسط دولت مکزیک تکذیب شد.
مکزیک؛ صحنهای برای شکست روایت صهیونیستی
وزارت خارجه و وزارت کشور مکزیک رسماً اعلام کردند هیچ گزارشی از اقدام ایران علیه سفیر رژیم اسرائیل دریافت نکردهاند. این واکنش شفاف، نقطهی شکست مهمی در پروژهی تکراری اتهامزنی به تهران بود؛ پروژهای که اینبار نتوانست کشوری مستقل را وادار به بازی در زمین صهیونیسم کند. سفارت ایران در مکزیک نیز با لحنی قاطع این دروغ رسانهای را رد کرد و بر احترام متقابل و منافع مشترک دو ملت تأکید نمود.
استرالیا؛ تجربهای از تسلیم و تبعیت
چند ماه پیش اما ماجرایی مشابه نیز در استرالیا رخ داد. دولت آلبانیزی بدون ارائه هیچ سندی، تهران را به حملات ضدیهودی متهم کرد و سفیر ایران را اخراج نمود. بعدتر روشن شد که هیچ ارتباط مستندی میان ایران و آن حوادث وجود نداشته است. این دو نمونه، دو رویکرد متفاوت را آشکار میکند: مکزیک بر استقلال و استناد ایستاد، اما استرالیا در برابر فشار لابیهای صهیونیستی عقب نشست.
تلاش برای امنیتیسازی ایران
الگوی تکراری قربانیسازی، با هدفی روشن دنبال میشود: القای این تصور که ایران «تهدیدی جهانی» است. واشنگتن و تلآویو با همافزایی دروغهای امنیتی میکوشند پرونده ایران را از مسیر دیپلماسی خارج کرده و فضای بینالمللی را به سمت تحریم، انزوا و حتی اقدام نظامی سوق دهند. گنجاندن نام کشورهایی مانند ونزوئلا در این روایتسازی نیز تلاشی است برای گسترش جغرافیایی درگیری و مشروعیتبخشی به هرگونه اقدام تهاجمی آینده.
احیای سیاست مهار
همزمان با بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت و شکست رویکرد «فشار حداکثری» گذشته، آمریکا نیازمند یک بحران ساختگی تازه است تا مسیر گفتگو را مسدود و جایگزینی برای دیپلماسی بیابد. امنیتیسازی ایران در این مرحله، همان راهبردی است که اسرائیل سالها در پی تحمیل آن بوده: جلوگیری از هر نوع توافق یا عادیسازی روابط تهران با جهان.
در مجموع باید گفت، اتهامزنیهای اخیر، بیش از آنکه واقعیت امنیتی داشته باشند، بخشی از جنگ شناختی علیه ایراناند. هدف، بیاعتبار کردن چهره دیپلماتیک تهران، تخریب روابط با کشورهای مستقل و بازتولید ترس از ایران در افکار عمومی غرب است. تفاوت میان مکزیک و استرالیا اما نشان داد که این پروژه نه اجتنابناپذیر است و نه همیشگی؛ هر کشوری که حقیقت را بر روایت تحمیلی ترجیح دهد، میتواند از دام امنیتیسازی بگریزد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟