گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ این پروژه، با شعارهای پرزرقوبرق حقوقبشری آغاز شد اما خیلی زود چهرهی واقعیاش را نشان داد: تزریق ناامنی، ترویج بیاعتمادی و القای فروپاشی قریبالوقوع بهعنوان مأموریت اصلی.
اتاق عملیات در تلآویو
اطلاعات مستند منتشرشده از سوی گروه سایبری ایرانی «گمنامان» نشان میدهد شبکه موسوم به «بکدور» هیچگونه استقلال واقعی نداشته و از ابتدا تحت کنترل مستقیم سرویس اطلاعاتی موساد بوده است.
اگرچه لیدر این گروه خود را «دختری در هلند» معرفی میکرد، بررسی دادهها و مکاتبات لو رفته نشان داد مرکز فرماندهی در تلآویو و لندن مستقر بوده؛ جایی که تیمهای موساد، نریمان غریب و مجتبی پورمحسن بهصورت همزمان عملیات را هدایت میکردند.
از محتوای ایمیلها و پیامهای لو رفته مشخص شد که بخش عمدهای از فعالیت این شبکه نه برای «هک اطلاعات» بلکه برای «هک ذهن» طراحی شده بود. مأموریت اصلی آن، جعل اسناد، تولید محتوای روانپریشانه و انتشار هماهنگ در شبکههای اجتماعی با هدف تهییج افکار عمومی و بیاعتبارسازی نهادهای رسمی کشور بود.
از «زن، زندگی، آزادی» تا دلارهای موساد
در ظاهر، شعار این گروه با موج رسانهای آشوبهای ۱۴۰۱ همسو بود؛ اما اسناد مالی و مکاتبات داخلی نشان داد که تمامی هزینهها، از تأمین تجهیزات تا پرداخت حقالزحمه اعضا، از طریق حسابهای رمز ارزی وابسته به موساد انجام میشده است.
بهبیان روشنتر، شعارهایی چون «زن، زندگی، آزادی» در این پروژه تنها پوششی تبلیغاتی برای انتقال اطلاعات امنیتی و نفوذ روانی به جامعه ایرانی بود. آنچه در سطح رسانه دیده میشد، صرفاً لایه بیرونی یک عملیات سازمانیافته اطلاعاتی بود که هدف نهاییاش بیثباتسازی محیط اجتماعی ایران بود.
جنگ ترکیبی در میدان شناخت
ماجرای «بکدور» نماد مرحله جدیدی از جنگ شناختی علیه ایران است. در این میدان، دشمن نه با موشک و نه با بدافزار، بلکه با روایت میجنگد. ترکیب مهندسی رسانه، عملیات روانی و تکنولوژی سایبری، جنگی را شکل داده که هدفش تغییر ادراک مردم از واقعیت است.
این مدل جنگ، مخاطب را در معرض بمباران مداوم از دادهها و احساسات متناقض قرار میدهد؛ از یکسو تحریک هیجانی، از سوی دیگر تضعیف اعتماد. نتیجه، جامعهای است که به سختی میان واقعیت و تصویر رسانهای تمایز قائل میشود.
از دفاع تا تهاجم هوشمندانه
افشای و فروپاشی شبکه «بکدور» نشان داد دستگاه اطلاعاتی ایران از مرحله «واکنش» عبور کرده و اکنون وارد فاز «پیشدستی» در جنگ سایبری و شناختی شده است.
دستگیری و بازجویی لیدر این شبکه در اروپا، همراه با انتشار عمومی بخشی از اسناد ارتباطی، عملاً پروژه موساد را ناکام گذاشت. با این افشاگری، مشخص شد که حتی در پیچیدهترین لایههای جنگ رسانهای دشمن نیز، ساختار فریب بهقدری سست است که در برابر هوشمندی نیروهای ایرانی دوام نمیآورد.
نبرد برای ذهنها ادامه دارد
پرونده «بکدور» صرفاً پایان یک شبکه هکری نیست؛ نشانهای است از تغییر زمین بازی. دشمن بهخوبی فهمیده که دیگر نمیتواند با فشار نظامی یا تحریم اقتصادی به هدفش برسد، بنابراین میدان جنگ را به ذهن مردم منتقل کرده است.
در این میدان جدید، سلاح دشمن «روایت» است و مهمترین سنگر، «آگاهی عمومی». هرچقدر جامعه در برابر دروغهای رسانهای مصونتر شود، پروژههای امثال «زن هلندی» زودتر به بنبست خواهند رسید.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟