گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ وی بر «اقتصادی شدن سیاستها» و دستیابی به «مصالحه بزرگ با جهان» تأکید کرده است. با این حال، بررسی گزارههای او نشان میدهد که اظهارات مرعشی نه تنها مبتنی بر تحریف واقعیتهاست، بلکه فهم دقیق از سیاست، امنیت و هویت ملی ایران را نادیده میگیرد.
مرعشی معتقد است که دولت اختیار کافی ندارد و باید تمرکز قدرت در کابینه افزایش یابد. این گزاره در تقابل با واقعیت تاریخی و تجربیات متعدد دولتهاست؛ از دولتهای دهه ۹۰ گرفته تا صدارت امیرکبیر و نخستوزیری دکتر مصدق، همواره رؤسای دولت و کابینه توان تأثیرگذاری عمیق بر سیاستها و اقتصاد کشور را داشتهاند. حتی در همین مصاحبه، خود مرعشی اذعان میکند که در دوران هاشمی و خاتمی، تولید خودرو از ۸ هزار دستگاه به بیش از یک میلیون رسید و تلاشهایی برای عبور از بحرانها انجام شد؛ تناقضی آشکار با ادعای «دولت بیاختیار».
وی در تحلیلی دیگر، سیاستهای کلان کشور را به دولتها نسبت میدهد و از ضرورت الگوبرداری از چین سخن گفته است. این در حالی است که سیاستگذاری کلان، از جمله چشمانداز بیستساله و تعیین جایگاه ایران در منطقه و جهان، همواره بر عهده نهادهای مشورتی و حاکمیتی بوده است. چین، نمونهای که مرعشی به آن ارجاع میدهد، نه تنها بر اقتصاد تمرکز کرده، بلکه قدرت نظامی خود را هم توسعه داده و هیچگاه یکی را فدای دیگری نکرده است.
پیشنهاد مرعشی برای «مصالحه بزرگ» نیز سادهانگارانه و یکجانبه است. تجربه تاریخی نشان میدهد مصالحه بدون تضمین امنیت ملی، تنها به تحمیل خواستههای دشمنان منجر میشود. جمهوری اسلامی ایران همواره آغازگر جنگ نبوده و دفاع و بازدارندگی، پیششرط هرگونه صلح پایدار است.
در نهایت، اظهارات مرعشی ترجمانی از همان دیدگاه بیتدبیری اصلاحطلبان پس از جنگ ۱۲ روزه است؛ تلاش برای فرار از واقعیتها و تحمیل تقصیر به دیگران، در حالی که خود جریان اصلاحات و وابستگان آن، در مدیریت دولتها و سیاستگذاریهای کلان، نقش تعیینکننده داشتهاند. تجربه تاریخی نشان میدهد که بزرگنمایی مشکلات و مقصر جلوه دادن نهادهای دیگر، تنها در مواقع ناکامی انتخاباتی یا اجرایی رخ میدهد و نه در زمان ادعای توانایی و اختیار.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟