گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ این طرح که ذیل راهبرد کلان «تقسیم برای تسلط» تعریف میشود، قصد دارد با ایجاد واقعیتهای جدید بر روی زمین، پروژه مقاومت فلسطین را در بنبست استراتژیک قرار دهد.
۱. معماری طرح: از «مناطق قرمز و سبز» تا مهندسی اجتماعی
بر اساس اسناد منتشر شده، هسته مرکزی این طرح، تقسیم باریکه غزه به دو منطقه «قرمز» (تحت نفوذ مقاومت) و «سبز» (تحت کنترل نظامی اسرائیل) است. این تقسیمبندی ظاهراً برای «ایجاد امنیت» طراحی شده، اما در باطن، سه هدف راهبردی را دنبال میکند:
– شکستن یکپارچگی سرزمینی غزه: این امر، امکان هرگونه حکمرانی واحد و هماهنگی میدانی را از نیروهای مقاومت سلب میکند.
– تسهیل در عملیات نظامی: منطقهبندی، تمرکز عملیات نظامی در مناطق «قرمز» را برای رژیم صهیونیستی امکانپذیر میسازد.
– آوارگی برنامهریزی شده: با ایجاد مراکز اسکان موقت در مناطق «سبز»، زمینه برای جابجایی اجباری غیرنظامیان و تغییر بافت جمعیتی مناطق استراتژیک فراهم میشود.
۲. مؤلفههای اجرایی طرح: ابزارهای استعمار نوین
– گروههای مهندسی به مثابه ابزار نظامی: حضور این گروهها تحت لوای «آواربرداری» و «اسکان موقت»، در واقع پوششی برای نظامیسازی فضای شهری و ایجاد زیرساختهای کنترلی است.
– ساختار امنیتی نامشخص: طرح پیشنهادی برای تأمین امنیت این مناطق (استفاده از نیروهای محلی وابسته یا پلیس بینالمللی) نشان از تعمد در ایجاد بیثباتی کنترلشده دارد. این بیثباتی، بهانه لازم برای تداوم حضور نظامی را فراهم میآورد.
– پیوند حقوق بشر با شروط سیاسی: طرح آمریکا، ارایه کمکهای بشردوستانه و بازسازی را منوط به پذیرش ساختار امنیتی مورد نظر خود کرده که این اقدام، نقض فاحش حقوق بینالملل و تبدیل حقوق اولیه انسانی به اهرم فشار است.
۳. اهداف راهبردی پشت پرده
– نابودی پروژه مقاومت: این طرح به صراحت توسط تحلیلگران، راهبردی برای «نابودی مقاومت» عنوان شده است. محدود کردن مقاومت در مناطق «قرمز» و سپس درگیر کردن آن در نبردهای نامتقارن سنگین، هدف نهایی است.
– تضعیف حاکمیت ملی فلسطین: هرگونه طرحی برای اداره غزه بدون مشارکت واقعی نهادهای فلسطینی و با محوریت نیروهای بینالمللی، به معنای تحمیل قیمومیت و نفی حق تعیین سرنوشت است.
– عادیسازی اشغال: با «عادیسازی» زندگی در مناطق تحت کنترل مستقیم یا غیرمستقیم اسرائیل (مناطق سبز)، این طرح در درازمدت به دنبال مشروعسازی حضور رژیم صهیونیستی در غزه است.
۴. واکنشها و نقاط آسیبپذیر طرح
– مخالفت قاطع مقاومت: حماس این طرح را به درستی «قیمومیت بینالمللی» خوانده و هرگونه مشارکت در آن را رد کرده است. این مخالفت، مهمترین مانع در برابر اجرای طرح است.
– هشدار نهادهای حقوق بشری: مرکز حقوق بشر غزه به درستی اشاره کرده که این طرح، «مهندسی اجتماعی برای ایجاد واقعیتهای جدید» است. این هشدار، مشروعیت حقوقی طرح را زیر سؤال میبرد.
– تناقضات درونی: وابستگی امنیت مناطق سبز به نیروهای محلی فاسد (مانند گروه ابوشباب) از یک سو، و عدم پذیرش این نیروها توسط واشنگتن از سوی دیگر، یک تعارض راهبردی در خود طرح ایجاد کرده است.
در مجموع باید گفت،
طرح تقسیم غزه، تلاشی استعماری برای خروج از بنبست فعلی است. موفقیت یا شکست این طرح به چند عامل کلیدی وابسته است:
۱. وحدت میدانی و سیاسی نیروهای فلسطینی: هرگونه تفرقه، اجرای طرح را تسهیل میکند.
۲. هوشمندی مقاومت در برخورد با مناطق سبز: مقاومت باید بتواند بدون قرار گرفتن در دام نبرد سنگین و نامتقارن، مشروعیت و کارایی این مناطق را زیر سؤال ببرد.
۳. «فشار بینالمللی»: افشای ابعاد پنهان این طرح و تحریم دیپلماتیک کشورهای حامی آن، میتواند هزینه اجرای طرح را برای آمریکا و اسرائیل افزایش دهد.
این طرح، یک جنگ تمامعیار استعمار نوین است؛ جنگی که نه فقط با سلاح، که با نقشههای مهندسی اجتماعی و تغییر بافتهای جمعیتی پیش میرود. پیروزی در برابر این جنگ مستلزم هوشمندی، وحدت و به کارگیری تمامی ابزارهای مقاومت در میدان و در عرصه بینالملل است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟