گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ این حرکت صرفاً یک بازگشت ساده نیست، بلکه باید آن را تلاشی برنامهریزیشده برای بازسازی جایگاه و اثرگذاری سیاسی تفسیر کرد.
تحلیل سخنان حسن روحانی
بازسازی هویت از طریق روایتگزینی و ساختن نقش «منجی» از دل بحرانها
– تأکید بر کارنامه دیپلماسی: روحانی در سخنان اخیر خود عمدتاً بر نقش خویش در جلوگیری از جنگ در ماجرای «خُبره» و موارد مشابه تمرکز کرده است. این گزینش موضوعی، تلاشی آگاهانه برای معرفی او بهعنوان «دیپلماتی بحرانزدا و کارکشته» است و خود را در تقابل با فضای کنونی – که به گفته او در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» مانده – بهعنوان الگویی موفق نشان میدهد.
– نقد وضع موجود با لحنی ناامیدکننده: توصیف شرایط کنونی بهعنوان وضعیتی که منجر به «احساس ناامنی روحی، فکری و ذهنی» و مانع سرمایهگذاری شده، مستقیماً در تقابل با گفتمان امید و پیشرفتی قرار میگیرد که پس از جنگ ۱۲ روزه از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفت. ایشان صراحتاً فرمودند باید بر این حالت غلبه کرد، در حالی که روحانی بر تداوم و تأثیرات منفی آن انگشت میگذارد.
– بازگشت به پرونده کرونا: طرح دوباره موضوع خرید واکسن و مخالفتهای داخلی، تلاشی دوگانه است؛ هم توجیه عملکرد آن دوران و هم ایجاد تمایز و تضاد با جریان رقیب. این در حالی است که اسناد و فیلمهای منتشرشده (از جمله جلسه هیئت دولت در مرداد ۱۴۰۰) روایت متفاوتی از کماقدامی در خرید واکسن ارائه میدهند.
تحلیل مواضع اسحاق جهانگیری
تأیید وضعیت دشوار با لحنی انتقادی، همراهی انتقادی و تعمیم بیتدبیری
– تأکید بر شرایط سخت مردم: جهانگیری با عباراتی چون «شرایط مردم دشوار است» و «هیچکس نمیداند برای آینده چه باید بکند»، درصدد ایجاد حس عمومی سردرگمی و بیراهکاری است؛ حسی که نادیدهانگار برنامهها و اقدامات واقعیات میدانی دوره فعلی است.
– ادامه مسیر روحانی: سخنان او درباره «ناترازیهای جدی» و لزوم اصلاحات اقتصادی، دقیقاً در امتداد گفتمان روحانی قرار میگیرد. این در حالی است که خود او در زمان انتقال قدرت از «خزانه خالی» و «ته کشیدن منابع» سخن گفته بود؛ اظهاراتی که اکنون با اشاره کلی به مشکلات اقتصادی، بدون پذیرش مسئولیت گذشته، تکرار میشوند.
واقعیت میدان
تحلیل صرفاً بر اساس سخنان کافی نیست. سنجش در میدان عمل نشان میدهد در دوره پس از دولت دوازدهم، شاخصهای عینی تغییراتی مثبت ثبت کردهاند که با روایت فاجعهبار ارائهشده از شرایط کنونی همخوانی ندارد:
– اقتصاد: خروج از رشد منفی و بازگشت به رشد مثبت (حتی با وجود تحریمها)، کاهش نرخ تورم از حدود ۴۵٪ به ۳۳٪، احیای هزاران کارخانه.
– سلامت: واردات گسترده واکسن و اجرای یکی از موفقترین برنامههای واکسیناسیون منطقهای.
– دیپلماسی انرژی: افزایش چشمگیر صادرات نفت.
– امنیت غذایی: توقف واردات گندم و حرکت به سمت خودکفایی کامل.
این دستاوردها – که در شرایط همان تحریمها و فشارها محقق شدهاند – پاسخ عملی و قاطع به روایت «ناامیدی و بیراهکاری» است و نشان میدهد کشور با تکیه بر توان داخلی در حال عبور از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» است.
ریسک شکافافزایی در شرایط حساس
اظهارات اخیر این دو چهره را میتوان در سه سطح تحلیل کرد:
۱. سطح فردی/جریانی: تلاش برای بازتعریف هویت و حفظ پایگاه اجتماعی در فضایی که جریان سیاسی آنان نفوذ پیشین را در بدنه اجرایی از دست داده است.
۲. سطح گفتمانی: تقابل آشکار با گفتمان مسلط وحدت، امید و پیشرفت؛ در حالی که رهبر معظم انقلاب مکرراً بر پرهیز از دوقطبیسازی تأکید فرمودهاند.
۳. سطح امنیت ملی: در شرایط جنگ ترکیبی دشمن که عملیات روانی آن دقیقاً بر یأسافزایی و شکافاندازی متمرکز است، هر سخن یا روایتی که آب به آسیاب دشمن بریزد – حتی با نیت شخصی یا جناحی – میتواند تأثیراتی فراتر از منازعات داخلی داشته باشد و به ابزار دشمن تبدیل شود.
در پایان باید گفت، فضای سالم سیاسی، نیازمند نقد مبتنی بر واقعیت، ارائه راهکار و حفظ انسجام است، نه روایتگریهایی که بر قطبیسازی و بزرگنمایی مشکلات (بدون اشاره به پیشرفتها و راهحلها) استوار باشد. امروز وحدت کلمه و انسجام داخلی بزرگترین سلاح ملت ایران در برابر جنگ ترکیبی دشمن است. تحلیل گرایشهای سیاسی باید با درک این حساسیت زمانی و مکانی انجام شود تا به جای عمقبخشی به اختلافات، به تقویت حلقه انسجام ملی بینجامد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟