به گزارش خبر۲۴، بر اساس برخی برآوردها حجم تجارت جهانی در آینده نزدیک بیش از دو برابر میشود. بر همین اساس، هر یک از کشورها هم اکنون به دنبال سرمایهگذاری و بسترسازی زیرساختها هستند و به همین دلیل است که در یک دهه اخیر بیشتر تنشها برای تصاحب یا گشودن کریدورهای تجاری بوده است؛ برای نمونه در همین تنش اخیر بین جمهور آذربایجان و ارمنستان بحث کریدور زنگه زور توانست بر معادلات اقتصادی_سیاسی منطقه تأثیرگذار باشد.اعراب با وجود دشمنی با اسرائیل به دنبال تقویت همکاری از طریق انبوهی از سرمایهگذاریهای جدید و پروژههای بلندپروازانه هستند. حال، با پیوستن هند به امارات متحده عربی و اسرائیل، دهلی میتواند به ایجاد یک مسیر تجاری هند_آسیای غربی_اروپا با سه هدف ژئوپلیتیکی دست یابد. این سه هدف عبارتاند از:– محدودکردن قدرت مانور چین در طرح ابتکاری یک کمربند_یک جاده BRI – حذف ترکیه از شبکه حملونقل به اروپا – کاهش وابستگی به کانال سوئز. عرب-مد یک کریدور تجاری چندوجهی و در حال ظهور است که میتواند الگوهای تجاری بین منطقه اقیانوس هند، خاورمیانه و اروپا را با ایجاد ارتباط تجاری در حاشیه جنوبی اوراسیا از نو پیکربندی کند. برای هند، این اتصال جدید یک تغییر پارادایم راهبُردی با پیامدهای ژئوپلیتیکی بزرگی است که میتواند نقش آن را در نظم اقتصادی اوراسیا تغییر دهد. معماری جدیدی که نتیجه عادیسازی دیپلماتیک سال ۲۰۲۰ بین امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی است که منجر به ایجاد شبکه راهآهن امارات به اسرائیل از طریق عربستان سعودی و اردن میشود. سپس کالاهای ارسالی از هند از طریق بندر حیفا به یونان و سپس کشورهای اروپایی منتقل خواهد شد.
چین در حال حاضر با ایجاد یک شبکه حملونقل که رقیب مسیر سنتی کانال سوئز و مدیترانه به قاره اروپا است، سعی دارد بر مسیر تجارت جهانی تسلط پیدا کند. پکن نیز در حال ساخت مسیری تاریخی ابریشم است که از شیان، مرکز استان شانشی در مرکز چین آغاز میشود. این مسیر از اورومچی، مرکز استان سین کیانگ در غرب چین میگذرد و سپس به سمت آسیای مرکزی، جایی که شهرهایی مانند آلماتی، بیشکک و دوشنبه امتداد میابد. سپس از تهران به استانبول ترکیه میرسد.کریدور عرب_مد میتواند بر ژئوپلیتیک در حال تحول خاورمیانه، برای ایجاد یک پیوند چندوجهی در جهت اتصال بمبئی و اروپا کمک کند. این کریدور تجاری پیشنهادی از دبی امارات متحده عربی و یک راهآهن که دبی را از طریق چندین شهر در عربستان سعودی از جمله ریاض به بندر حیفا اسرائیل متصل میکند، عبور خواهد کرد. در نهایت، حیفا و بندر یونانی پیرئوس از طریق یک مسیر دریایی به یکدیگر متصل شده و این کریدور تجاری از طریق یونان به سرزمین اصلی اروپا منتقل خواهد شد. امریکا بهعنوان ریلگذار اصلی کریدور عرب-مد شناخته میشود. کارشناس حملونقل علی مختارزاده میگوید که این کریدور بنا بود بهعنوان رقیب چند کریدور مهم بینالمللی باشد، از جمله کریدور معروف به راه ابریشم جدید و همچنین کریدور شمال-جنوب که به بندر چابهار ایران مربوط بود. این کریدور که در ادامه صلح ابراهیم تعریف میشد هم منجر به عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل میشد و هم زمینه حضور دائمی ایالات متحده در معادلات منطقه را فراهم میکرد.
وی افزود: هفت اکتبر نقشه ایالات متحده برای طراحی نظم نوین را که قرار بود به واسطه پیمان صلح ابراهیم و طرح کریدور عرب-مد منطقه را تحت سلطه رژیم اسرائیل دربیاورد، خنثی کرد. امروز کمتر کسی معتقد است که عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان ممکن است. این برنامه که از آن به عنوان پیمان ابراهیم و برنامه عادیسازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی یاد میشود، پیامدهای غیرقابل جبرانی برای منطقه داشت. توافقات مربوط به صلح ابراهیم شکاف عظیمی در میان امت اسلام و کشورهای اسلامی ایجاد کرده بود که تاکنون نظیر نداشت. قرار بود این سلسله توافقات به طور دومینووار در سراسر جهان اسلام دنبال شود. برنامه وسیعی طراحی شده بود تا مسأله فلسطین در جوامع اسلامی به حاشیه رود که با وقوع عملیات طوفان الاقصی این مسأله غیرممکن شد. در حالی که قرار بود در منطقه غرب آسیا نیز فلسطین فراموش شود، امروز شاهد آن هستیم که در کشورهای اروپایی نیز فلسطین به رسمیت شناخته شده و در واقع مسأله فلسطین به دغدغه جهانی مبدل شده است.این مسأله روشن میکند که چرا مقابله با توطئه امریکاییها در منطقه ارزش مقاومت این روزهای فلسطینیها را داشت. عملیات طوفان الاقصی پروژه ۷۰ ساله رژیمصهیونیستی را جهت نمایش اسرائیل به عنوان یک موجودیت امن درهم شکست. برای سران اسرائیل دیگر ممکن نیست اسکان در مناطق شهرکنشین را تبلیغ کنند. امنیت اسرائیل هیچ گاه به قبل از طوفان الاقصی باز نخواهد گشت. پروژه عرب-مد نیاز به ساخت و اتصال زیرساختهای حملونقل، انرژی و ارتباطات بین طرفهای مختلف دارد. برای مثال، راهآهن بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی هنوز ساخته نشده است و نیاز به توافقات قانونی و مالی دارد.
همچنین، خطوط لوله برای انتقال نفت، گاز و هیدروژن پاک باید با استانداردهای فنی و ایمنی مناسب طراحی و ایجاد شوند. کابلهای الکتریکی و فیبر نوری برای انتقال برق و دادهها نیز باید باتوجهبه شرایط زمینشناسی و محیطی منطقه تدارک دیده شود. اساسا طرح صلح ابراهیم و عادیسازی روابط رژیم با کشورهای عربی بهخصوص عربستان در پی حوادث یک سال اخیر به سرنوشتی نامعلوم دچار شده است. فشار افکار عمومی برای قطع روابط سیاسی و اقتصادی رژیم با کشورهای اسلامی افزایش یافته است و این یعنی حفظ تنش در منطقه و متوقف شدن برنامههای توسعه اقتصادی رژیم که پیامدهای بسیاری را برای آنها به دنبال خواهد داشت. این مسأله به وابستگی اقتصادی دولتهای منطقه به اسرائیل و امنیت این رژیم منتهی میشد. به طوری که منافع اقتصادی کشورهای منطقه به ثبات اسرائیل گره میخورد و اسرائیل از یک سو به عنوان هاب اقتصادی منطقه تعریف میشد و از سوی دیگر نقطه اتصال سیاسی قدرت نوظهوری مانند هند به کشورهای منطقه بود. در چنین شرایطی که وابستگی اقتصادی دولتهای منطقه به رژیم صهیونیستی را به دنبال داشت طبیعتاً از نظر سیاسی نیز نوعی پیوستگی بین کشورهای منطقه و اسرائیل ایجاد میشد. در این حالت نه تنها عادیسازی روابط میان دولتهای منطقه و رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده بود بلکه ثبات سیاسی و امنیتی اسرائیل به کشورهای منطقه پیوند میخورد. در نتیجه نمیشد انتظار داشت کنش خاصی از سوی کشورهای منطقه علیه فعالیتهای رژیم صهیونیستی اتفاق بیفتد. این روند رفته رفته به تسلط رژیم اسرائیل بر مناسبات منطقه منتهی میشد که همان کلانبرنامه امریکاییها برای کنترل منطقه بود.