به گزارش خبر۲۴، در سال ۱۹۴۸ هنگامی که رژیم صهیونیستی با قطعنامه سازمان ملل متحد اعلام موجودیت کرد، نخستین کاری که در فلسطین کلید زد، اخراج جمعیت فلسطینیان از سرزمین های اشغالی بود. براساس آمار رسمی سازمان ملل، قریب به یک میلیون فلسطینی مجبور به کوچ اجباری از سرزمینهای خود شدند.
این جمعیت آواره، برای اسکان مجدد به جغرافیای مشخصی وارد نشده، در اقصی نقاط منطقه و جهان پراکنده شدند. بیشتر این جمعیت به نقاطی در داخل فلسطین کوچ کردند که تا آن زمان هنوز توسط صهیونیستها اشغال نشده بود. شهرهای کرانۀ باختری و نوار غزه، نقطۀ تمرکز امواج آوارگان بود. در نتیجۀ همین مهاجرتهای اجباری بود که ۳۱ اردوگاه آوارگان فلسطینی در کرانۀ باختری و نوار غزه و ۳۷ اردوگاه آوارگان فلسطینی در اردن، لبنان و سوریه، به نقطۀ ثقل عزیمت فلسطینیان آواره مبدل شدند.
رویکرد رژیم صهیونیستی به مسئله جمعیت
به باور بسیاری از ناظران پرونده منازعه فلسطین، مهمترین معضل بلند مدت رژیم صهیونیستی در فلسطین از همان سالهای نخست بحران، مسئلۀ جمعیت بوده است. این رژیم به دلیل نداشتن جمعیت بومی در منطقه و انتقال جمعیت یهودیان حامی صهیونیسم از اقصی نقاط جهان به فلسطین اشغالی همواره با مشکل کمبود جمعیت برابر ساکنان بومی فلسطین روبرو بوده است. از سوی دیگر جمعیت فلسطینیها همواره برای صهیونیستها یک معضل اساسی بود. آنها برای جایگزین کردن جمعیت صهیونیستهای مهاجر، باید این جمعیت بومی حاضر در فلسطین را از آنجا تخلیه میکردند. فلذا مسئله انتقال و اخراج جمعیت فلسطینی برای صهیونیستها به اصلی راهبردی در دکترین امنیت داخلی این رژیم مبدل شد.
طرح های انتقال جمعیت
صهیونیستها برای حل معضل جمعیت، در کنار وارد کردن موجهای جمعیت صهیونیستهای مهاجر به فلسطین اشغالی، همواره طرحهای انتقال جمعیت فلسطینیها را به عنوان یکی از سیاستهای اصلی خود، در دستور کارشان قرار دادهاند. در همین راستا صهیونیستها دو دورۀ مختلف را برای تخلیه فلسطین از جمیعت فلسطینیها پشت سر گذاردهاند:
الف) کوچ اجباری سال ۱۹۴۸
همانگونه که در سطور قبل اشاره شد، نخستین طرح انتقال جمعیت توسط صهیونیستها، کوچ اجباری فلسطینیان در زمان اشغال فلسطین بود. صهیونیستها با کشتارهای وسیع، به آتش کشیدن روستاهای فلسطینی و قتل و غارت در فلسطین، این کوچ اجباری را رقم زدند. بخشهای قابل توجهی از این کوچ اجباری را دکتر «ولید الخالدی»، تاریخ نویس فلسطینی در کتاب «لِکَی لانَنسی» (تا فراموش نکنیم) ثبت کرده است. جایی که تاریخ مستند نابودی ۴۱۷ روستای فلسطینی به ثبت رسیده است.
صهیونیستها پس از کوچ اجباری فلسطینیها از سرزمینهای ۱۹۴۸، هیچگاه حاضر نشدند به مسئلۀ آوارگان کمترین بهایی دهند. آنها حتی شرط سازمان ملل برای عضویت صهیونیستها در این نهاد بینالمللی را- که یکی از آنها تعیین وضعیت آوارگان فلسطینی بود- هیچگاه اجرایی نکردند، چرا که توجه به مسئلۀ آوارگان مساوی با بازگشت چند میلیون ساکن اصیل فلسطین به میهنشان خواهد بود.
ب) طرح «وطن بدیل»
گام دوم صهیونیستها برای انتقال جمعیت فلسطینیان از سرزمین مادریشان، با آغاز قرن جدید میلادی آغاز شد، هنگامی که «نتانیاهو» در کتاب خود به نام «جای زیر نور خورشید»، طرح «وطن بدیل» را مطرح کرد. طرح «وطن بدیل» به دنبال انتقال جمعیت فلسطینی به کشورهای همسایه فلسطین و ایجاد یک وطن بدیل به جای فلسطین برای آنها است. به طور مشخص، مقصود «نتانیاهو» در این کتاب از وطن بدیل، کشور اردن است. به این معنی که هدف صهیونیستها آن است که اردن را به عنوان وطن جایگزین فلسطینیها معرفی کرده، آنها را به این کشور منتقل کنند.
این طرح در زمان روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور پیشین آمریکا به طور جدی پی گیری شد. در آن هنگام صهیونیستها طرح الحاق کرانۀ باختری به سرزمینهای اشغالی را یکبار دیگر مطرح کرده، تلاش کردند با اجرایی کردن آن، عملاً کرانۀ باختری و قدس را نیز بخشی از وطن قوم یهود توصیف کنند. مؤید این مسئله، تصویب قانون قومیت بود که سال ۲۰۱۸ در کنست رژیم صهیونیستی به تصویب رسید و تمام فلسطین را وطن قوم یهود توصیف کرد که اجازه میدهد برخی اقلیتها نیز در آن حضور داشته باشند.
برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند که آغاز پروژه ساخت «امان جدید» در کشور اردن که منطقهای وسیع را در بر میگیرد، با همین قصد طراحی شده است.
انتقال جمعیت فلسطینی به سینا
صهیونیستها برای اجرای طرح «وطن بدیل»، یک معضل جدی پیش رو داشتند و آن هم در نوار غزه بود. نوار غزه به دلیل آنکه در اختیار مقاومت فلسطین قرار گرفته بود نمیتوانست در جریان اجرای طرح انتقال جمعیت، به طور کامل از جمعیت فلسطینی خالی شود. لذا از همان موقع صهیونیستها با هماهنگی مصر به دنبال ایجاد وضعیتی در نوار غزه بودند که جمعیت این منطقه را تحت فشار محاصره، به صحرای سینا منتقل کنند. در همین راستا امارات متحده عربی با همکاری مصر قصد سرمایهگذاریهای بزرگ در صحرای سینا داشت تا در آنجا یک منطقه صنعتی، یک منطقه گردشگری و یک مجموعه شهرکی بزرگ برای اسکان کارگران این منطقه صنعتی در حال احداث بنا کند.
برخی تحلیلگران، ساخت شهر نئوم توسط «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی و ایجاد منطقه ویژه گردشگری «دریای سرخ» توسط وی را در همین راستا توصیف میکنند. طرحهایی که برای اجرا نیاز به اسکان جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر دارد و سعودیها در این بین چنین جمعیتی برای انتقال به آن منطقه ندارند. اما تمام این طراحی ها با کنار رفتن «ترامپ» ناتمام ماند.
طرح ژنرال ها؛ تکملۀ انتقال جمعیت به سینا
حال در دورهای که طوفان الاقصی مانع ایجاد روند عادی سازی شده است، صهیونیستها تلاش دارند از وضعیت به وجود آمده در نوار غزه برای اجرای این طرح نیز بهره بگیرند. طرح ژنرالها- که به بهانۀ از بین بردن مقاومت در شمال نوار غزه و جبالیا- ایجاد شده است در کنار بحثهای امنیتی اش، به دنبال تخلیه این منطقه از جمعیت بومی و اصیل فلسطینی است.
گزارشات برخی رسانههای عربزبان حاکی از آن است که طی ماههای اخیر منابع محلی در صحرای سینا از سفر غیر منتظره پسر «ابراهیم العرجانی»، تاجر مصری به همراه تعدادی از مدیران مؤسسه ملی سرمایهگذاری امارات خبر دادهاند. این سفر در راستای سرمایهگذاری امارات در صحرای سینا به منظور ایجاد اشتغال در این منطقه صورت گرفته است. به این مسئله، سرمایهگذاری ۳۵ میلیارد دلاری امارات در منطقه «رأس الحکمه» در سواحل مدیترانهای صحرای سینا در بحبوحۀ جنگ در نوار غزه را نیز باید اضافه کرد.
مجموع آنچه در فوق به آن اشاره شد همگی حکایت از این دارد که صهیونیست ها با طرح ژنرال ها قصد دارند بخشی از جمعیت را از شمال غزه برای همیشه خالی کنند و این نه فقط برای مسئله امنیت بلکه در مسیر اجرای سیاست تخلیه فلسطین از جمعیت فلسطینی صورت می گیرد. سیاستی که با همکاری امارات و مصر در حال تکمیل است.