به گزارش خبر۲۴، اولین سابقه سیاسی حسین رونقی به سال ۱۳۸۸ و شرکت در فتنه همان سال برمیگردد. او که با نام مستعار بابک خرمدین در وبلاگ خود اذهان عمومی را به فعالیت علیه نظام تشویق میکرد، این رویه را در سالهای گذشته نیز دنبال کرد. رونقی سالهای گذشته نیز از فعالان در مصاحبه با رسانهی ضدایرانی اینترنشنال بود. سوابق فعالیتهای ضدایرانی رونقی نیز محدود به همین کارها نمیشود. نام او را میتوان در میان افرادی که سالها پیش درخواستهایی از آمریکا مبنی بر وضع تحریم و فشار بر ملت ایران داشتند، پیدا کرد. نمونهاش مقالهای است که او در وال استریت ژورنال منتشر کرده و در آن صراحتا خواستار اعمال فشارها و محدودیتهای گسترده بر ملت ایران شده است.
رونقی همچنین در سالهای گذشته از حامیان مداخلهی کشورهای خارجی در مسائل داخلی ایران به شمار میرود و به همین علت است که مورد حمایت ضدانقلاب و جریانهای رسانهای آنهاست. او البته بابت برهمزنی امنیت کشور مدتی را بازداشت بوده و جهت رسیدگی به فعالیتهای ضدایرانی در دادگاه محاکمه شده است.
او طی دورههایی که توسط نیروهای امنیتی و انتظامی کشور دستگیر شده بود، با دروغپراکنی پیرامون وضعیت سلامت خود به همراه بوقهای رسانهای دشمن، اتهاماتی تازه علیه نظام مطرح کردند که البته در همان زمان کذب بودن آن افشا شد؛ تا جایی که برخی رسانههای معاند نیز خود در حمایت از این فرد، که حالا تردیدی در دروغگویی او نداشتند، دچار ملاحظاتی شدند.
رونقی همزمان با فعالیتهای ضدامنیتی در شورش «زن، زندگی، آزادی» مدتی را در بازداشت سپری کرد. در این بازه اعضای خانوادهی او به نقل از وی مدعی شدند که هر دو پای رونقی تحت شدیدترین شکنجهها خرد شده و شکسته به نحوی که ممکن است او برای همیشه امکان راه رفتن را از دست بدهد. در ادامهی این اظهارات نیز مطرح شد که رونقی دست به اعتصاب غذای خشک زده است؛ طوری که پوست شکمش به دندههایش چسبیده و حیات او در خطر است.
طولی نکشید که این دروغگویی به رسوایی او و خانوادهاش بدل شد؛ با فیلمی که نشان میداد او به راحتی میتواند راه برود و البته عکسی که افشا کرد هرآنچه بافته، ساختگی و به قول معروف فتوشاپ بوده است. در آن زمان طرفهایی که او را پشتیبانی رسانهای میکردند هم نسبت به ادامهی حمایتشان دچار تردید شدند و تعدادی هم البته به دروغگویی او اعتراف کردند.
در داخل هم جمعی از خبرنگاران و روزنامهنگاران اصلاحطلب به همراه کاربران فعال فضای مجازی در این جریان سیاسی یا حتی افرادی که به نظام زاویه دارند، نسبت به این اخبار دروغ که مدتی در میان افکار عمومی رواج یافته بود، واکنش نشان دادند. در یک واکنش، مازیار خسروی، دبیر سابق صفحه سیاسی روزنامه شرق، رشته توییتی منتشر کرد و نوشت :« دو هفته پیش برای تهیه گزارش از تجمع بخاطر وضعیت سلامتی حسین رونقی به بیمارستان دی رفته بودم که به همراه همکارم بازداشت شدم… آنچه موجب شد احساسات و افکار عمومی نسبت به وضعیت جسمی حسین رونقی حساس و تحریک شود، خبرهای ناگواری بود که از وضعیت جسمی و سلامتی او منتشر میشد. خبرهایی مانند: لِه و خُرد شدن استخوانهای هر دو پا، از کار افتادن اندامهای داخلی بخاطر اعتصاب غذای طولانی مدت و… اکنون خوشحالم حسین رونقی آزاد شده و به آغوش خانواده بازگشته اما اخلاق حکم میکند آنان که خبرهای اغراقآمیز در مورد حسین رونقی به شبکههای اجتماعی و رسانهها پمپاژ کردند خود را در مورد وضعیت این افراد و خانوادههای آنها مسئول بدانند. خانمها! آقایان! استخوان شکسته و اعتصاب غذای شصت روزه این دفعه گذشت. وجدان داشته باشید و دیگر نکنید.»
حمزه غالبی، روزنامهنگار اصلاحطلب، نیز به این رشته توییت پاسخ داد: « کل پروژه حسین رونقی برپایه دروغ بنا شده است.» او همچنین در توییت دیگری نوشته بود: « دروغ بزرگ حسین رونقیها شکستن استخوانها یا اعتصاب غذای خشک در زندان نیست. دروغ بزرگشان فروختن پروژه تحریمخواهی علیه مردم کشور تحت عنوان معترض سیاسی و به اسم آزادیخواهیست.»
کذب بودن ادعاهای رونقی و خانوادهاش کار را به جایی رساند که کاربران و فعالان سیاسی و رسانهای مواضع تمسخرآمیز نسبت به آنها گرفتند. تصاویر رونقی نشان میداد که او هیچ تغییری پیش از بازداشت و پس از آزادی، آن هم با ادعای قرار داشتن در وضعیت اعتصاب، نکرده است.
برخی از ضدانقلاب هم که خود را رسوا و تحقیرشده میدیدند برخلاف دیگر مخالفان نظام، سکوت نکردند و رونقی را یک شیاد دروغگو دانستند.
این فعال ضدایرانی که با سپردن وثیقه از بازداشت آزاد شده بود، پس از شکست پروژهی ناکام «زن، زندگی، آزادی» خود را در خلال خبرهایی که در سالهای گذشته بیرون میآمد مخفی کرد؛ چراکه حرف او دیگر خریدار قبل را نداشت و هرگونه واکنش به هرمسئلهای حیات تبلیغاتی او را بیش از گذشته به خطر میانداخت.
روزهای گذشته همزمان با انتشار اخباری مبنی بر خودکشی کیانوش سنجری، سر و کلهی این شارلان از دوباره پیدا شد و تلاش کرد تا خود را با انتشار ویدئویی از حضورش در میان چهارراه ولیعصر(عج) به صدر اخبار روز بکشاند. توجهها به او علیرغم تلاش بیوقفهی اکیپ توییتزن ضدانقلاب چنان کمرنگ و بیرمق بود که او ناگهان تصویری از خود منتشر کرد که در آن ادعا داشت لبهای خود را به هم دوخته و قصد دارد با این شرایط در دادگاه حاضر شود. توجهها تا حدودی به او جلب شد اما اینبار نه به نفعاش بلکه این واکنشها اکثرا علیه او شکل گرفت.
یک کانال تلگرامی به نقل از واکنش یکی از اعضای ضدانقلاب تصویری را منتشر کرد و در آن ادعای رونقی را اقدامی نمایشی عنوان کرد. حنای او حالا دیگر برای حامیان خود در طیف ضدانقلاب نیز رفته رفته رنگ باخته و بررسیها نشان میدهد که رسانههای معاند نیز ترجیح دادهاند صرفا اخبار مختصری از اقدامات او بازنشر کنند و دیگر مانند سابق بر حمایتهای رسانهای گسترده از او سرمایهگذاری نکنند.
تفاوتی نمیکند جوهر خودکار، تکنیکهای فتوشاپ یا ابزارهای هوش مصنوعی لبهای این دروغگوی شیاد را به هم دوخته باشد. رونقی سالها با دروغپراکنی به دنبال کسبی بود که درخت آن با خون جوانان وطن ثمر میداد اما حالا پس از رسواییهای پیدرپی کسب او از رونق افتاده است. در طرف دیگر این مسئله، دستگاه قضا میبایست نسبت به رفتارهای از این دست که قطعا امنیت روانی جامعه را در وضعیت فعلی دچار مخاطره خواهد کرد، برخوردی قاطع با اثری مانا داشته باشد تا حقهبازها با ترفندهایی ساده نتواند فضای فکری و روانی جامعه را تحت تاثیر قرار دهند.
انتهای پیام/