به گزارش خبر۲۴، مرتضی سیمیاری کارشناس محور مقاومت درباره آخرین تحولات میدانی در اطراف حلب سوریه طی یادداشتی در سرمقاله روزنامه جوان نوشت:
سال ۱۳۹۸ و پس از شهادت سردار سلیمانی، صهیونیستها در اتاق هماهنگی اطلاعاتی با امریکاییها طرح «حلقه سوم» را به ترامپ پیشنهاد دادند. در آن جلسه این خط عملیاتی تصویب شده بود که توسعه طرحهای هستهای تهران باید به دو دهه قبلتر از آن برگردد و جنگ نیز از مرکز به پیرامون آمده، روی پیوستار مرزهای ایران قرار بگیرد و محیط پیرامونی ایران دچار تشدید تنش شود.
در راهبرد حلقه سوم به این موضوع نیز اشاره شده بود که علاوه بر تکثر نظامی و اطلاعاتی در اطراف ایران باید خط آشوبهای خشن و مستمر در داخل نیز با همه توان به اجرا گذاشته شود، زیرا تهدید خارجی بدون پیوست داخلی امکان عملیاتی شدن پیدا نخواهد کرد. در آن زمان موساد با گرفتن ارتباط با شبکه اراذل و اوباش به این کانونهای مرتبط با خود مأموریت داد تا هر کنش مرتبط با مسائل اجتماعی را به سود اغتشاشات نامحدود گره بزنند.
خروجی اصلی پروژه حلقه سوم، اما در پاییز سال ۱۴۰۱ در آشوبهای ترکیبی با جزئیات و ظرافت خاص به نمایش در آمد، در آن روزها اغتشاشات از خصلتهای امنیتی استفاده کرد که دارای ماهیت اجتماعی بود. بخش اجتماعی آن شامل مجموعه آسیبهای نسلی، شناختی، بافتی و اتمسفری بوده که میتوانست میزبان تهدیدات خارجی باشد، این ترکیب در بالاترین سطح عملیاتی شد.
البته واکنش اطلاعاتی ایران به ترکیب این عوامل با هم یک خال بالاتر از پیشبینی اتاق عملیاتی حلقه سوم بود، در آن دوره به جای پاسخ خشن به جنگ ترکیبی یا عبور از صورت مسئله پیش آمده به سمت آگاهی بخشی از جنس همان تهدید حرکت کرد، این پاسخ ظریف و هوشمند باعث شد اغتشاشات روز به روز افراطیتر شود و در نهایت به سمت «تروریسم گرم» تغییر جهت بدهد. همچنین این جابهجایی فازی به ریزش اساسی در آشوبها نیز سرعت داد.
پروژه حلقه سوم به دلیل آنکه نتوانست آشوبها را در سطح ترکیبی از مسائل اجتماعی و امنیتی نگه دارد و برایش چشم انداز بسازد به مرور مجبور شد شبکه گرداننده اغتشاشات را محو کند. در جنگهای اطلاعاتی هر جرمی که دستکاری شود از خود یک انرژی مخصوص متصاعد خواهد ساخت که متناسب با حجم آن جرم نیست! برای همین و پس از آن ماجراهای پیچیده در برخی محلات، رژیم اسرائیل در طوفانالاقصی با نسخه دیگری از تنشها روبهرو شد که متفاوت از قبل بود.
در این مرحله بحران از خط محاصره دائمی در شیب عملیاتهای روزانه دردناک افتاده و افزایش این شیب باعث انفجار درونی در مناطق اشغالی گردید. به همین دلیل نتانیاهو در پیامی فارسی به دنبال اجرای یک نسخه جدید از آشوبهای پیرامونی است تا با کمک تیم امنیتی ترامپ پروژه حلقه سوم را با فشار حداکثری ترکیب کند، بلکه بتواند حداقل در فروپاشی پیشرو تأخیری حتی کوتاه مدت ایجاد کند.
مرحله اول از این برنامه جدید با القای فروپاشی روانی و اجتماعی در دستور کار قرار گرفته و شبکه گرداننده آن به دنبال شکار یک «رخداد ویژه» برای راهاندازی موتور اغتشاشات است. دستمایه قرار دادن خودکشی کیانوش سنجری، قتل یک پزشک در یاسوج و نیز خبرنگاری در تهران، خودکشی دسته جمعی یک خانواده در ولنجک و حتی عریان شدن یک دانشجو در اطراف یک دانشگاه و استفاده از تکنیکهای کنترل جمعیتی در این راستا قابل تحلیل بوده و رضا پهلوی در سخنرانی اخیر خود در یکی از مراکز صهیونیستی آن را «توانمندسازی اجتماعی» خوانده است.
این پیوستگی با هدف مشابهتسازی شرایط موجود با آب و هوای پاییز ۱۴۰۱ کلید خورده است، مارک دوبوویتز رئیس بنیاد ضد ایرانی افدیدی در مقالهای در والاستریت ژورنال نوشته است که برای کنترل حلقه آتش در مناطق اشغالی باید زنجیره ایجاد آشوب را به داخل ایران کشاند و جریان براندازی را مسلح کرد.
مرحله دوم از برنامه نیز به محض آتشبس در لبنان در شمال غرب سوریه به سوی حلب جهتگیری شده است، احیای داعش تا مرزهای ایران، مهار بشار اسد و قطع شبکه ارتباطی مقاومت بخشی از انگیزههای این تحولات با هدف مشغولسازی مقاومت است. البته «مزمنسازی تروریسم» با هدف کاهش توان و تمرکز امنیتی با پاسخهایی از جانب مقاومت روبهرو خواهد شد که زخم عمیق وارد شده به صهیونیستها را فاقد مرهم خواهد کرد، این بازی رفت و برگشتی بوده و هزینه بلیتهای تماشای آن بر عهده امریکایی است!