به گزارش خبر۲۴، اگر در گام اول ایران اقداماتی کرد تا ترامپ از متن فکت‌شیت به نامه با واسطه اماراتی برسد و مذاکره آن هم غیرمستقیم را با موضوع مشخص هسته‌ای و نه خلع سلاح نظامی و منطقه‌ای بپذیرد؛ حالا در فرایند مذاکرات هم این مسیر پر پیچ و خم احتیاج به توجه و مراقبت دارد.
از رفتار و اخبار درون امریکا اینجوری بر می‌آید که ایران با چهار گروه و نگاه در درون هیئت حاکمه روبرو است:
۱. جنگ گسترده.
۲. جنگ محدود و زدن نقاط استراتژیک و زیرساخت‌های اساسی ایران.
۳. توافق را اهرمی دانند برای ایجاد اغتشاش و آشوب در داخل ایران. آن‌ها به دنبال این هستند تا با نمایش پیشرفت مذاکرات و شرطی‌سازی محیط ایران نسبت به مذاکره ناگهان زیر میز مذاکره بزنند؛ بر بازار ایران شوک وارد کنند، با اقدامات ضد امنیتی مثل ترور و خرابکاری محیط ایران را از درون زیر فشار ببرند.
۴. موافقین توافق با توجه به زمان گذشته ترامپ و شکست در پرونده‌های فلسطین، اوکراین و جنگ تعرفه چین این توافق را یک فرصت برای کابینه می‌دانند.
ایران در مواجهه با این چهار نگاه در چند سطح تلاش می‌کند تا نتیجه مطلوبش را حاصل کند. اولا با پیام‌های دیپلماتیک و نشانه‌ها و مانورهایی که برگزار می‌کند نشان می‌دهد چیزی به نام جنگ محدود وجود ندارد. اولا امنیت انرژی ایران، معادل امنیت انرژی کل منطقه است و ثانیا هزینه این جنگ به حساب کل منطقه و هر کسی که در منطقه داد و ستد دارد خواهد بود. ثالثا هر آسمان و خاکی که حتی محل عبور هواپیماها و موشک‌های رژیم و امریکا باشد، خاک متخاصم خواهد بود و دفاع در برابرش مشروع خواهد بود. از این رو ایران با مجموعه اقداماتش دارد سمت جنگ را پر هزینه برای همه بازیگران منطقه می‌کند تا آن‌ها جزئی از اهرم فشار روی ذهن متخاصمین باشند.
از سوی دیگر با مجموعه اقدامات حفاظتی و امنیتی و جبران‌سازی‌های معیشتی و تلاش برای فروش نفت، ایران تلاش می‌کند تا تیغ امید ایجاد اغتشاش و آشوب درون ایران را کند کند. توییتی که در آن آقای عراقچی نوشته بود «نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ما برای مقابله با هرگونه خرابکاری و عملیات ترور… در آماده‌باش هستند.» را در این راستا می‌شود تحلیل کرد. اگر ایران بتواند سه گزینه اول را تضعیف کند آن وقت رسیدن به یک توافق برای کسب منافع ملی برایش محتمل خواهد بود.
عبور از شرایط تصعید تنش، آرام‌شدن بازار ارز ایران، مذاکره پیرامون هسته‌ای و تحریم این وضعیت همان وضعیتی است که اسرائیل و بخشی از کابینه ترامپ نمی‌خواهند. نتانیاهو برای حیاتش احتیاج به تقابل مستقیم با ایران دارد. او زیر فشار انتقادات قول داده بود پروژه سراختاپوس و تمرکز روی ایران را دنبال می‌کند و حالا در این فقره هم فعلا ناکام مانده است و تنش‌های داخلی رژیم را بیشتر خواهد کرد
و اینگونه گذشت زمان در این حالت به نفع مردم و ایران خواهد بود. هر چند آن‌ها هم بیکار نخواهند نشست.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟