به گزارش خبر۲۴، رویکرد نظامی اسرائیل طی ماههای اخیر و وضعیت جهانی ناشی از آن برای این رژیم را می توان به دوکفه یک ترازو شبیه کرد، به همان میزان که رفتارهای جنون آمیز و مغایر با اصول انسانی این رژیم در مواجهه با مسلمانان غزه ، گستره بیشتری به خود گرفته است، در مقابل سطح انزوای سیاسی – حقوقی این ژریم در عرصه بین المللی نمود عینی تری به خود گرفته است.
نقض قواعد حقوقی توسط این رژیم به قدری گسترده شده است که این نقض های پیاپی و مستمر را بسیاری از صاحبنظران بر اساس مفاد منشور ملل متحد، «نقض صلح و امنیت بین المللی» می دانند و بر اساس آن کشورهای حامی رژیم برای فرار از مسئولیت ناشی از آن تلاش می کنند، آرام آرام صف خود از سران رژیم صهیونیستی را جدا کنند.
«انزوای سیاسی» و «تحدید روابط دولتی که قواعد آمره حقوق بین الملل را نقض می کند»، به قدری در منشور سازمان ملل متحد از اهمیت و اعتبار برخوردار می باشد که طبق فصل هفتم منشور (ماده ۳۹) شورای امنیت به عنوان مقام صلاحیت دار جهت تشخیص هر گونه تهدید برای صلح، می تواند با سازوکاری موثر تصمیم بگیرد که چه اقداماتی بر اساس مادههای ۴۱.۴۲ برای حفظ، احیای صلح و ثبات بین المللی ضروری است.
بر اساس ماده ۴۱فصل هفتم، شورای امنیت ممکن است تصمیم بگیرد که چه معیارهایی بدون توسل به نیروی نظامی، برای اثرگذاری بر تصمیماتش به کار گرفته میشود و از کشورهای عضو بخواهد از چنین معیارهایی استفاده نمایند. این معیارها و اقدامات ممکن است وقفه کامل یا نسبی روابط اقتصادی در قالب تحریم، ارتباطات هویی، دریایی، راه آهن و پست باشد. قطع روابط دیپلماتیک به صورت موقت یا دائم نیز از از اقداماتی است که شورای امنیت از آن استفاده میکند.
اگر چه ایالات متحده پرونده ارسالی اسرائیل به شورای امنیت را وتو کرد با اینحال، کشتار بی رحمانه و مستمر اسرائیل بویژه علیه ساکنان نوار غزه این تلقی را در حاکمان و سیاستمداران بسیاری از کشورهای حامی و هم پیمان این رژیم ایجاد کرده است که این سکوت ادامه دار می تواند در فضای داخلی کشورهای متبوع آنها آثار جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد و شکاف شکل گرفته با تابعان آنها را عمیق تر کند. و در واقع مقامات این کشورها خود دست به کار شده تا روابط با اسرائیل را محدود و طبق فصل هفتم منشور اقدام نمایند.
لبریز شدن کاسه صبر حامیان دیروز و امروز اسرائیل را می توان در مقابل «جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی» این رژیم طی یک هفته اخیر را بخوبی ملاحظه نمود؛ «پارلمان اسپانیا با ممنوعیت صادرات تسلیحات به اسرائیل موافقت کرد»، «وزیر خارجه فرانسه: کشور فلسظین را به رسمیت می شناسیم»،« «دولت بریتانیا مذاکرات تجاری خود با اسرائیل را به حالت تعلیق درآورد»، ، «22 کشور از سرگیری امدادرسانی کامل به نوار غزه را خواستار شدند»، «ایهود اولمرت نخست وزیر سابق اسرائیل: اسرائیل در غزه جنایت جنگی انجام می دهد»،«هلند در توافق شراکت خود با تل آویو تجدیدنظر می کند»، «تعلیق پروازهای هواپیمایی انگلیس به تل آویو تا پایان تابستان».
روزنامه «هاآرتص» به نقل از «یوسی فِرتر» تحلیلگر صهیونیست در امور سیاسی می نویسد: «اسرائیل در حال فروپاشی دیپلماتیک است و این فروپاشی، شامل شکست داخلی، انزوای جهانی و ریزش حامیان قدیمی میشود. بنیامین نتانیاهو که پیشتر ورود کمکهای بشردوستانه به غزه را بهدلیل مخالفت حماس با طرح استیو ویتکاف( فرستاده ویژه ایالات متحده در خاورمیانه) متوقف کرده بود، حال با توجیه جلوگیری از قحطی، با ورود آنها موافقت میکند».
آنچه امروز اسرائیل در عرصه روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی خود تجربه می کند برای تحلیلگران و نظریه پردازی جهانی تا قبل از عملیات 7 اکتبر، شبیه خواب غیرقابل تحقق بود و یهودستیز ترین افراد هم فکر نمی کردند، یک روز نخست وزیر اسرائیل بدلیل کیفرخواست دیوان بین المللی کیفری به آسانی به سایر کشورها سفر نکند یا انگلیس و فرانسه و اسپانیا پیشقراول قطع روابط سیاسی، نظامی و تجاری در دنیا شوند.
انزوای امروز تا حد قابل توجهی ناشی از آگاهی افکار عمومی دنیا از مسیر رسانه است، رویکردی که انزوای اسرائیل را به اجماع جهانی علیه این رژیم نزدیک نموده است؛ انزوا و اجماعی که می تواند هزینه های هنگفت جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت را برای اسرائیل را بیش از گذشته غیرقابل تحمل کند و زمینه اضمحلال آن را سرعت بیشتری بدهد.