به گزارش خبر۲۴، با گذشت بیش از 70 روز از نامه پر طمطراق ترامپ که توسط دیپلمات اماراتی به تهران رسید، این بار «بدر البوسعیدی» وزیر خارجه عمان با سفر به تهران، سند مکتوب پیشنهاد آمریکا را به مقامات ایرانی تحویل داد.
آنگونه که از گمانه زنی رسانه های نزدیک به تیم های مذاکره کننده می توان برداشت کرد، ظاهرا طرح ویتکاف شامل؛ ۱– پذیرش مجازی و نه واقعی حق غنی سازی ایران ۲– توقف کامل غنیسازی در ایران ۳– تولید سوخت با شراکت کشورهای عربی است.
آکسیوس روز گذشته اسم واقعی چنین پیشنهادی را «تعلیق دائم حق غنی سازی ایران» نام گذاشته است.
به واقع نتیجه عینی طرح فوق، تعطیلی دائمی غنیسازی در ایران است و چنانچه ایران هر زمان تصمیم به غنی سازی داشته باشد می بایست اجازه مستقیم آمریکا را کسب نماید!
معنای واقعی اینکه ایران نه حق «ایجاد» و نه حق «اجرای» غنی سازی را دارد مگر قبل از آن از ایالات متحده کسب اجازه نماید این است که ایران حق غنی سازی را به صورت ویترنی دارد و صرفاً برای حفظ پرستیژ بین المللی و مدیریت و فریب افکار عمومی داخلی می تواند به سند مکتوب فیمابین که اجازه مجازی و نه واقعی غنی سازی به ایران می دهد استناد کند.
پذیرش پیشنهاد جدید ایالات متحده آمریکا در مغایرت کامل با مفاد NPTاست؛ در بند 3 ماده 3 معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای بیان می شود: «تدابیر حفاظتی مقرر در این ماده باید به گونهای به مرحله اجرا گذاشته شود که با ماده ۴ این پیمان در تطابق کامل باشد و از ایجاد مانع بر سر راه توسعه تکنولوژیک یا اقتصادی همپیمانان در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای احتراز ورزد.»
یا در ماده 4 این پیمان تاکید می شود: «هیچ نکتهای در این پیمان نباید به گونهای تفسیر شود که حق مسلم همپیمانان در انجام تحقیقات، تولید و استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز را تحت تأثیر قرار دهد. این امر باید بدون اعمال تبعیض و در مطابقت با مواد ۱ و ۲ این پیمان باشد.»
ایران یک بار از حق مبرهن خود در NPT چشم پوشی کرد و پس از آن با سیل قطعنامه و تحریم های فراگیر بین المللی روبرو شد و باید از آن تکرار آن تجربه تلخ جلوگیری کند.
بر اساس بیانیه سعد آباد در اکتبر سال 2003 بین ایران و سه کشور اروپایی به رهبری حسن روحانی پذیرفت، تیم ایرانی اعلام کرد داوطلبانه و برای اعتمادسازی و اثبات حسن نیت، غنی سازی اورانیوم را برای مدتی محدود به حال تعلیق در آورده و امکان بازرسی از تاسیسات اتمیاش را به بازرسان بینالمللی میدهد.
اعتماد سازی بی نتیجه ماند و به موازات آن حق ذاتی غنی سازی ایران طبق NPT به رسمیت شناخته نشد و به محض آنکه ایران غنی سازی را از سر گرفت، غرب آن را مستمسکی برای صدور قطعنامه های شورای حکام و پس از آن قعطنامه های شورای امنیت سازمان ملل قرار دارد. در گام بعد انبوهی از تحریم های اولیه و ثانویه آمریکا و تحریم های اتحادیه اروپا به راه افتاد.
بر عالم حقوق حق با اذن تفاوتهای فراوانی دارد؛ از جمله اینکه حق قابل رجوع نیست بر خلاف اذن که قابل رجوع است؛ یعنی آمریکا در پیشنهاد اخیر خود حق ایران به رسمیت نمی شناسد و آن را تبدیل به اذن می کند و هر زمان که تمایل داشت از اذنی محدود و موقتی که به ایران راجع به «اذن غنی سازی» می دهد رجوع کند و عقب نشینی کند. به معنای دقیق تر حق فعالیت های صلح آمیز هسته ای در معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای برای ایران محفوظ و مبرهن است و ایالات متحده آمریکا فاقد منزلت و جایگاهی است که حق ذاتی ایران را با اذن موقت و محدود معامله کند.