به گزارش خبر۲۴، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با انتشار پیامی تند در شبکه اجتماعی تروثسوشال، کشورهای همسو با بریکس را به اعمال تعرفههای سنگین تهدید کرد. این واکنش ناگهانی، که با بیانیه کاخ سفید مبنی بر “غیرقابلقبول” بودن اقدامات بریکس همراه شد، موجی از تحلیلها را درباره انگیزههای واقعی این موضعگیری به راه انداخته است. آیا این تهدیدها صرفاً لفاظیهای آشنای دوران “اول آمریکا” است، یا نشانهای از نگرانی عمیق واشنگتن از افول هژمونی دلار و ظهور نظمی چندقطبی؟
بریکس؛ کابوس دلارزدایی برای واشنگتن
تحلیلگران بینالمللی، واکنش تند ترامپ را بیش از هر چیز به تلاش بریکس برای کاهش وابستگی به دلار در تجارت جهانی نسبت میدهند. گیلبرت داکتروف، تحلیلگر برجسته روابط بینالملل، در گفتوگو با اسپوتنیک تأکید میکند: «بریکس با ترویج استفاده از ارزهای ملی در مبادلات تجاری، به طور مستقیم سلطه دلار را به چالش کشیده است. این تهدیدی نیست که ایالات متحده بتواند نادیده بگیرد.»
داکتروف معتقد است که گسترش نفوذ بریکس، با پیوستن کشورهای جدید به این بلوک، نهتنها نظم اقتصادی جهانی را بازسازی میکند، بلکه نهادهایی مانند جی7 و جی20 را که زمانی ستونهای حکمرانی جهانی تحت هدایت غرب بودند، به حاشیه میراند. او میافزاید: «لفاظیهای ترامپ تنها نوک کوه یخ است. تغییرات واقعی در حال رخ دادن است و نیازی به توجه به تهدیدهای او نیست تا این تحول را درک کنیم».
جهانی چندقطبی در برابر بلوک یکپارچه غرب
پل گونچارف، تحلیلگر حوزه اقتصاد و سرمایهگذاری، بریکس را نه یک اتحاد سیاسی متمرکز، بلکه ائتلافی از دولتهای مستقل میداند که به دنبال جهانی چندقطبی هستند. او در این باره میگوید: «بریکس برخلاف جی7 یا اتحادیه اروپا، که تحت رهبری غیررسمی ایالات متحده عمل میکنند، بر اصل حاکمیت ملی و منافع مستقل اعضا استوار است.»
این تفاوت بنیادین، به گفته گونچارف، برای ایالات متحده که به یکپارچگی بلوک غربی عادت کرده، غیرقابلتحمل است. بریکس نهتنها از نظر اقتصادی، بلکه از منظر ژئوپلیتیکی نیز نظم تکقطبی را که واشنگتن دههها برای حفظ آن تلاش کرده، به چالش میکشد.
آنجلو جولیانو، تحلیلگر سیاسی و مالی، نیز با اشاره به دکترین “اول آمریکا”ی ترامپ میگوید: «جهان جنوبی که از نظر مالی و سیاسی مستقلتر شده، به طور ذاتی با رویای تسلط ایالات متحده در تضاد است. سیاستهای ترامپ، که مبتنی بر یکجانبهگرایی و سرکوب رقبا بود، در برابر این استقلال نوظهور ناکارآمد به نظر میرسد.»
ابزارهای مالی بریکس: بازنویسی قواعد بازی
یکی از مهمترین عوامل نگرانی واشنگتن، ابتکارات مالی بریکس است که به سرعت در حال بازسازی نظام مالی جهانی هستند. بانک توسعه جدید (NDB)، که به عنوان جایگزینی بیطرف برای نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی عمل میکند، نمونهای برجسته از این تحول است.
داکتروف هشدار میدهد: «کشورهایی که همچنان تحت نفوذ هژمونی آمریکا باقی میمانند، در معرض خطر مصادره داراییهای خارجی خود هستند. آنها به نهادهایی وابستهاند که وامهایشان با شرایط سختگیرانه و مخل حاکمیت ملی همراه است. در مقابل، بانک توسعه جدید بریکس گزینهای مستقل و منعطف ارائه میدهد.»
گونچارف پیشبینی میکند که در میانمدت، این بانک میتواند به طور کامل جایگزین صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی شود. او این تحول را به گذار از رسانههای سنتی به پلتفرمهای دیجیتال تشبیه میکند: «یکی در گذشته غرق شده و دیگری آیندهای پویا را میسازد.»
علاوه بر این، بریکس در حال توسعه سیستم پرداخت بینالمللی جایگزین سوئیفت است که میتواند کشورهای عضو و متحدانشان را از فشارهای مالی غرب مصون نگه دارد. آنورادا چنوی، استاد بازنشسته دانشگاه جواهر لعل نهرو هند، تأکید میکند: «این ابتکارات، همراه با تجارت دوجانبه با ارزهای محلی، به کشورهای بریکس امکان میدهد تا استقلال راهبردی خود را تقویت کرده و در مذاکرات جهانی با قدرت بیشتری ظاهر شوند.»
چرا ترامپ اینقدر نگران است؟
چنوی معتقد است که برتری اقتصادی بریکس، که اکنون از نظر تولید ناخالص داخلی (بر پایه برابری قدرت خرید) از جی7 پیشی گرفته، همراه با استقلال مالی و سیاسی این بلوک، زنگ خطر را برای ایالات متحده به صدا درآورده است. او میافزاید: «آمریکا از سلطه دلار نهتنها برای تأمین منافع اقتصادی، بلکه برای مداخلات نظامی و حمایت از متحدان کلیدی مانند اسرائیل و ناتو استفاده کرده است. بریکس این ابزار را تضعیف میکند.»
جولیانو نیز با اشاره به استفاده سیاسی غرب از ابزارهای مالی مانند تحریمها و رتبهبندی اعتباری، میگوید: «منطقی است که کشورهای غیرغربی به دنبال کانالهای مالی مستقل باشند. بریکس نهتنها به حفظ حاکمیت این کشورها کمک میکند، بلکه پایههای یک نظم جهانی چندقطبی را بنا مینهد.»
چشمانداز آینده: پایان یکجانبهگرایی؟
تهدیدهای ترامپ ، هرچند پر سر و صدا، نمیتوانند روند غیرقابلاجتناب ظهور بریکس را متوقف کنند. این بلوک نهتنها به عنوان یک نیروی اقتصادی، بلکه به عنوان نمادی از مقاومت در برابر یکجانبهگرایی غربی، در حال بازتعریف قواعد بازی جهانی است.
در حالی که واشنگتن با تعرفهها و لفاظیهای خود به دنبال حفظ نظم قدیمی است، بریکس با ابزارهای مالی نوآورانه و ائتلافهای راهبردی، جهانی را ترسیم میکند که در آن قدرت به طور عادلانهتر توزیع شده است. پرسش اینجاست؛ آیا آمریکا میتواند با این واقعیت جدید کنار بیاید، یا همچنان در برابر موج تغییرات مقاومت خواهد کرد؟