به گزارش خبر۲۴، این رژیم که نه پشتوانه سرزمینی دارد، نه مشروعیت تاریخی و نه عمق راهبردی، حالا میکوشد با ماسک توسعهطلبی اقتصادی و مشارکت در طرحهای ژئواکونومیک منطقهای، هویتی جعلی و قابل دوام برای موجودیت لرزان خود بسازد.
در محور این تلاشها، پروژههایی چون توافقات ابراهیم، مشارکت در کریدور IMEC، توسعه مناسبات با جمهوری آذربایجان و عقد دهها توافق تجارت آزاد قرار دارد. اما هدف اصلی، نه صرفاً رشد اقتصادی، بلکه بیرون راندن ایران از جغرافیای اقتصاد جهانی و قطع اتصال جمهوری اسلامی با جهان نوظهور شرق و جنوب است.
از سال ۲۰۲۰، رژیم صهیونیستی با تسهیل آمریکاییها، روابط خود را با کشورهای عربی عادی کرد. این عادیسازی، بدون هیچ پیششرطی برای حل مسئله فلسطین، با تکیه بر ترسسازی از ایران و تطمیع اقتصادی کشورهای عربی پیش رفت؛ فرایندی که بیشتر به یک عملیات روانی علیه محور مقاومت شباهت دارد تا یک پیمان سیاسی پایدار.
در عین حال، پیوندهای استراتژیک با جمهوری آذربایجان، مسیر انرژی باکوـتفلیسـجیحان، و تکیه بر بندر حیفا بهعنوان حلقه ترانزیتی کریدور هندـاروپا، از جمله ابزارهای رژیم برای فرار از بنبست ژئوپلیتیکی است. این رژیم همچنین کوشیده با الحاق به طرحهای غربمحور، خود را بهعنوان یک گره ضروری در اتصال شرق به غرب جا بزند.
اما آنچه در ظاهر توسعه و تجارت خوانده میشود، در اصل پروژهای برای مهار ایران و خنثیسازی قدرت پیونددهنده تهران در نظم چندقطبی در حال ظهور است. رژیم صهیونیستی با اتکا به لابیهای فرامرزی و شبکههای نفوذ اقتصادی، بهدنبال آن است که سرنوشت خود را از مسیر اقتصادهای اطراف تثبیت کند، چرا که در داخل منطقه، فاقد عمق سیاسی و اجتماعی است.
با این حال، آنچه در برابر این سناریو ایستاده، دیپلماسی چندلایه و میدانمحور جمهوری اسلامی ایران است. از بازگشایی مسیر تهرانـریاض تا عضویت در ترتیبات منطقهای چون اتحادیه اوراسیا و گسترش نفوذ اقتصادی در آسیای مرکزی و خلیج فارس، ایران اکنون نهتنها از حذف بازمانده، بلکه به قدرت شکلدهنده در نظم ژئواکونومیک آینده بدل شده است.
در همین چارچوب، عملیات طوفانالاقصی و ضربات پیدرپی محور مقاومت، بار دیگر رژیم را به یاد جایگاه واقعیاش انداخت: یک بازیگر نامشروع که در فقدان امنیت داخلی و بیرونی، میکوشد با آویختن به طناب پوسیده اقتصاد، خود را زنده نشان دهد. اما این تقلای اقتصادی، نمیتواند عمق شکست ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی را پنهان کند.
همزمان با تشدید تجاوزگریهای اخیر این رژیم علیه خاک ایران و حمایت از گروهکهای تجزیهطلب در مناطق مرزی، هدف نهایی آن کاملاً عیان شده است: تضعیف پیوندهای ایران با همسایگان، ناامنسازی سواحل مکران، و ممانعت از تبدیل جمهوری اسلامی به قطب ترانزیت، انرژی و اتصال شرق و جنوب جهانی.
در نهایت، نقشه ژئواکونومیک رژیم صهیونیستی نه طرح توسعهای، بلکه نقشه بقا در دل یک بحران تمدنی است. و ایران، بهعنوان پیشران پیوندهای مستقل منطقهای و قدرتساز در امت اسلامی، سدی راهبردی مقابل این سناریوی فرسایشی و بیسرانجام بنا کرده است.