به گزارش خبر۲۴،ایده «نیل تا فرات» (From the Nile to the Euphrates)، که ریشه در متون تورات دارد، تا مدتها در چارچوبهای اسطورهای و مذهبی باقی مانده بود. اما امروزه این ایده بهعنوان سناریوی پنهان توسعهطلبانه در نهادهای سیاسی و نظامی اسرائیل تفسیر میشود. آنچه در فلسطین و سوریه رخ داده، فقط نبرد بر سر سرزمین نیست؛ بلکه برخورد بین آرزوهای ایدئولوژیک و واقعیتهای تاریخیست که موجب بیثباتی در خاورمیانه گشته است.
ریشههای توراتی، از اسطوره تا برنامه سیاسی
در کتاب مقدس عبری، بخش «پیدایش» (Genesis 15:18)، آمده است:
«در آن روز خداوند با ابرام عهد بست و گفت: این زمین را از نهر مصر تا نهر بزرگ، نهر فرات، به نسل تو دادم.»
این آیه به دفعات توسط مفسران دینی و سیاسیون صهیونیست تفسیر شده و به مرور از یک وعده دینی به نقشهای ژئوپلیتیک برای گسترش نفوذ اسرائیل تبدیل شده است. حتی در پرچم اولیه جنبش صهیونیسم نیز دو خط آبی به عنوان نماد نیل و فرات تعبیر شده بود – چیزی که بعدها در رسانهها و محافل عربی مورد انتقاد و تفسیرهای هشدارآمیز قرار گرفت.
از شعار تا استراتژی؛ چگونه ایده عملیاتی شد؟
اسناد تاریخی، بهویژه «طرح یینون» (Yinon Plan, 1982) که توسط تحلیلگر اسرائیلی اُدِد یینون منتشر شد، نشان میدهند که ایده «اسرائیل بزرگ» تنها یک رؤیا نبود. در این طرح تأکید شده بود که ثبات و قدرت اسرائیل در گرو تجزیه کشورهای عربی و ایجاد یک کمربند از دولتهای ضعیف و متخاصم است.
از حمله به تأسیسات هستهای عراق در ۱۹۸۱، تا دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم در سوریه و لبنان، میتوان نوعی برنامهریزی گامبهگام برای حذف موانع ژئوپلیتیکی بین نیل و فرات مشاهده کرد. حملات هوایی مستمر به سوریه، ترور دانشمندان ایرانی، و حتی پروژههایی مثل عادیسازی با کشورهای عربی خلیج فارس، همگی بهنوعی حلقههای زنجیرهای این پروژهاند.
زنگ خطر در رسانههای عربی و بینالمللی
رسانههایی مانند الجزیره، القدس العربی و المیادین بارها از واژههایی چون «الأطماع الصهیونیه» (طمعهای صهیونیستی) برای توصیف تحرکات تلآویو استفاده کردهاند. مستندهای متعددی با عناوینی نظیر «من النیل إلى الفرات» یا «إسرائیل الکبرى» به بررسی نقش سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در بیثباتسازی لبنان، سوریه و عراق پرداختهاند.
حتی تحلیلهایی در رسانههای غربی، از جمله Middle East Eye و Foreign Policy، هشدار دادهاند که سیاست خارجی اسرائیل در سالهای اخیر نشانههایی از گسترشطلبی دارد که ریشه در ایدئولوژی دارد، نه فقط ملاحظات امنیتی.
بازدارندگی محور مقاومت؛ چرا پروژه متوقف مانده؟
اگرچه اسرائیل در برخی حوزهها موفق به پیشروی شده، اما مقاومت منطقهای – از حزبالله لبنان و حماس در غزه گرفته تا حضور ایران در سوریه و گروههای مقاومت در عراق – مانع تحقق کامل پروژه شدهاند. به گفته «المیادین»، یکی از دلایل تشدید حملات اسرائیل به سوریه، تلاش برای شکستن پیوند جغرافیایی میان ایران و دریای مدیترانه است؛ پیوندی که تحقق آن میتواند رؤیای «نیل تا فرات» را به کابوس بدل کند.
فرات در سایه؛ چشمانداز آینده چیست؟
در حالیکه توجه افکار عمومی بیشتر معطوف به درگیریهای روزمره در غزه و جنوب لبنان است، تحرکات هوشمندانه اسرائیل در شرق سوریه، نزدیکی فرات، و مناطق عشایری عراق با دقت پیش میرود. تحلیلگران عرب در سایت «عربی ۲۱» تأکید دارند که تمرکز روی غزه و لبنان، پوششی برای سیاست بلندمدت اسرائیل در شرق عربی است.
ایده نیل تا فرات دیگر صرفا یک ایده در کتاب های مقدس نیست بلکه ایده «نیل تا فرات» دیگر صرفاً روایت مذهبی نیست؛ بلکه به سناریوی ژئوپلیتیکی تبدیل شده که اسرائیل برای حفظ و گسترش امنیت ملی و وضعیت اقتدار خود آن را بهصورت مرحلهای اجرا کرده است. حملات به کشورهای همسایه، بمباران تأسیسات منطقهای و کودتای اطلاعاتی، بازتاب بُعد راهبردی این رویاست.
با این حال، مقاومت منطقهای -از حماس و حزبالله تا نیروهای مقاومت در عراق و سوریه- نقطهعطفی برای مهار این مسیر توسعهطلبانه است. اگر این ایده شکست نخورد، صلح و ثباتی واقعی در منطقه شکل نخواهد گرفت.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟