به گزارش خبر۲۴،ارتش رژیم صهیونیستی که سالها در رسانهها با القابی چون «ارتش شکستناپذیر» و «سپر آهنین اسرائیل» معرفی میشد، امروز درگیر نبردی پنهان و ویرانگر است؛ نبردی که نه در غزه و جنوب لبنان، بلکه در اعماق ذهن سربازانش جریان دارد؛ «خودکشی».
در سال ۲۰۲۵، فقط طی هفت ماه، ۱۸ نظامی صهیونیست خودکشی کردهاند؛ آماری که بهتنهایی، زنگ خطر فروپاشی روانی در ارتشی با سابقه گسترده سرکوب و تجاوز را به صدا درآورده است.
وقتی روان سربازان فرو میریزد
براساس دادههای رسمی که توسط «رادیو ارتش اسرائیل» و روزنامه «هاآرتص» منتشر شده، از ابتدای سال جاری میلادی، روند خودکشی در ارتش بهشدت افزایش یافته است. در حالی که سه مورد خودکشی فقط در ماه جولای گزارش شده، بیشتر این موارد در میان «سربازان ذخیره» به ثبت رسیدهاند؛ همان نیروهایی که بهصورت موقت از زندگی غیرنظامی به خطوط مقدم کشیده شدهاند، اما از نظر روانی، آمادگی تحمل فشارهای عملیات فرسایشی را ندارند.
برخلاف تصور عمومی، جبهۀ روانی برای بسیاری از این نظامیان، مخربتر از خط مقدم است.
سربازانی غرق در تنهایی، اضطراب و اندوه
دومین نمود فروپاشی روانی ارتش، در آماری منعکس شده که سازمان سلامت روان اسرائیل (اران)منتشر کرده است. در ماههای اخیر، بیش از ۶۰۰۰ تماس از سوی سربازان با این مرکز رواندرمانی ثبت شده است. جزئیات تماسها بسیار گویاست:
– پریشانی روانی شدید: 28 درصد
-اضطراب، شوک یا غم شدید: 20 درصد
-تنهایی مزمن: 32 درصد
-مشکلات شدید در روابط شخصی: 10 درصد
این آمار گویای بحرانی ساختاری است؛ نظامیان رژیم، در محیطی منزوی، بیپشتوانه و بیمعنا، مأموریتهای خود را دنبال میکنند؛ مأموریتهایی که نه در راستای امنیت، بلکه در خدمت اشغال و سرکوب است.
مرگ خاموش سرباز اسرائیلی
طبق گزارش منابع رسمی، از زمان آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، دستکم ۴۴ سرباز صهیونیست به دلیل پیامدهای روانی جنگ دست به خودکشی زدهاند. این آمار، خودکشی را به دومین عامل مرگومیر در ارتش اسرائیل بدل کرده است؛ درست پس از کشتهشدن مستقیم در نبرد.
این دادهها نشان میدهد که ارتش اسرائیل، با بحرانی مواجه است که نه با آهن، نه با دیوار و نه با تکنولوژی حل میشود: *بحران فروپاشی روحیه، معنا و مشروعیت در میان نیروهای نظامی خود*.
ارتشی که از درون در حال فروریختن است
ارتش اسرائیل، که ساختارش هرگز برای جنگهای فرسایشی و چندجبههای طراحی نشده، اکنون درگیر جنگی است که بهمراتب خطرناکتر از جبهههای فیزیکی است؛ جنگی روانی که در درون نیروهایش شعلهور شده است.
این فروپاشی تدریجی، نهتنها کارایی عملیاتی ارتش را تضعیف میکند، بلکه نشانهای است از بیمعنایی جنگی که مشروعیت ندارد، حمایتی نمییابد و تنها تلفاتش، نسلهاییاند که با اضطراب، تنهایی و بیهویتی دفن میشوند.