رسانه تصویری خبر۲۴

پالس هراس به دشمن در شرایط جنگی

پالس هراس به دشمن در شرایط جنگی

2 هدف مهم بیانیه جبهه اصلاحات؛ پیام ضعف و زبونی به غرب و دوقطبی سازی جامعه

- اندازه متن +

گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ سعید همتی،

پایان یک جنگ می تواند آغازی برای تقویت نقاط قوت و تلاش برای کاهش نقاط ضعف یک کشور باشد. امروز بعد از جنگ ۱۲ روزه هر دلسوزان کشور در کنار کارشناسان خبره و البته احزاب و جریان های سیاسی باید بدور از حب و بغض های مرسوم جریانی-سیاسی تلاش کنند تا مبتنی بر نقاط قوت و ضعف کشور در عرصه های مختلف ایده پردازی کرده و طرح های متقن و مطمئن را برای پیروزی در جنگ های احتمالی پیش رو برای کشور پی ریزی کنند.

با اینحال، حین و پس از جنگ ۱۲ روزه جماعتی به جای تلاش برای پوشش نقاط ضعف کشور در عرصه های مختلف امنیتی، سیاسی، نظامی و حتی اجتماعی و فرهنگی و ارائه راهکار منقطی و عقلانی و مبتنی بر منافع ملی جهت ارتقا توانمندی کشور در سطوح اشاره شده، رو به سوی یک راهبرد همیشگی آورده اند و آن «اظهار ضعف و زبونی کشور» است.

 

نتیجه ارسال سیگنال «ضعف و زبونی» جری تر شدن غرب است

پیامی که می تواند خطر آغاز جنگی دوباره باشد و علاوه بر آن می تواند روحیه همبستگی ملی که طی هفته های گذشته شکل گرفته را تضعیف کند چرا که در چنین شرایطی که یک جریان سیاسی با دهها رسانه و موضع گیری چند ده شخصیت مشهور سیاسی و البته با حمایت های گسترده شبکه های فارسی زبان بیگانه بر طبل «ضعف و ناتوانی» کشور می کوبند، دست کم بخشی از جامعه به این تلقی خواهند رسید که حاکمیت سیاسی کشور علاقمند به جنگ است و اسرائیل و آمریکا را وادار به جنگ می کند.

مهمتر آنکه چنین رویکردی دستگاه محاسبات ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را دچار این برآورد می نماید که در شرایطی که ایران در موقعیت ضعف قرار دارد و دائماً لزوم توافق سخن به میان می آورد، بهترین زمان جهت وارد کردن ضربات به پیکر حاکمیت است و اهدافی که در جنگ ۱۲ روزه تامین نشد در شرایط فعلی قابلیت تحقق دارد.

قبل، حین و پس از جنگ دوازده روزه، جماعتی به دفعات از لزوم برگزاری  رفراندوم در کشور در مورد موضوعات مهمی نظیر آنکه «ادامه فعالیت های هسته ای و دست یابی به غنی سازی آری یا خیر، بارها سخن به میان آورده اند یا از ضرورت مذاکرات و پایان دادن به مناقشات فیمابین ایران و ایالات متحده سخن به میان آورده اند آنهم در شرایطی که امریکا و رژیم صهیونیستی ضمن نقض حاکمیت ملی و استقلال سیاسی کشور، هزار تن از مردم غیرنظامی را به شهادت رسانده اند.

 

بیانیه ای که جنگ را محتمل و جامعه را ملتهب می کند

آخرین گام جریان سیاسی مورد اشاره، پیشنهاداتی است که در قالب بیانیه جبهه موسوم به اصلاحات با عنوان « آشتی ملی؛ فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم» در سطح رسانه ها مطرح شده است، بیانیه ای که نشان می دهد، رهبران و تئوریسین های این جریان حتی با جنگ ۱۲ روزه هم از خواب ساده لوحی بیرون نیامده و به جای تعقل و دانایی در سطح سیاست داخلی و بین المللی، همچنان اسیر احساسات و هیجانات کاذبی هستند که اجازه نمی دهد آنها واقعیت های تلخ راهبرد غرب در مقابل ایران را ببینند.

در همان بند نخست بیانیه این حزب، به جای آنکه از مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم که از زمان دولت متبوع آنها در سال ۹۲ به بعد رشد بسیار چشمگیری داشت و تا به امروز که دولت تحت نفوذ و سلطه آنها باعث و بانی اش هست سخن به میان بیاورند، از لزوم رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفته اند، گویی جامعه ۹۰ میلیونی ایران هیچ درخواست و دغدغه ای بجز رفع این دو نفر که با اغتشاشات سال ۸۸ مقدمات مهمترین قطعنامه تحریمی شورای امنیت (قطعنامه ۱۹۲۹) را پایه گذاری کردند و زمینه دوقطبی سازی حاکمیت را فراهم کرده اند ندارند!

یا در بند دیگری از بازگشت نیروهای نظامی به پادگان ها سخن گفته اند گویی در ۵ دولت متبوع آنها ( دولت آقایان میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، حسن روحانی و مسعود پزشکیان) صدهها پروژه بزرگ صنعتی، تجاری و اقتصادی با محوریت رفع مشکل بیکاری در سی و چند استان کشور به بهره برداری رسیده است و دولتمردان در دوره های زمانی مورد اشاره تنها به فکر خدمت رسانی به مردم بوده اند و نیروهای نظامی روند خیره کننده خدمت رسانی این جریان به مردم را متوقف کرده اند و الان باید از عرصه سیاسی و اقتصادی رخت بربسته و خداحافظی کنند.

یا در بخش دیگری از بیانیه خود از انحلال نهادهای موازی و تغییر در نهادهای انتصابی و بازگرداندن اختیارات دولت سخن به میان آورده اند، که ترجمان ساده حرف رئیس دولت اصلاحات است که رئیس جمهور را در حد تدارکاتچی می دانست اما در عین حال برای پیروزی در هر انتخابات ریاست جمهوری حتی انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته تمام خطوط قرمز اخلاقی و انسانی را زیر پا گذاشته اند تا بتوانند پست تدارکاتچی نظام را دوباره فتح کنند!

 

دشمنی دیرینه با زن و رسانه

در بخش دیگری از بیانیه از لزوم توجه به حقوق زنان سخن به میان آورده و از تبعیض سیستماتیک و خشونت علیه آنان گلایه کرده اند آنهم در شرایطی که سابقه برخی از شخصیت های مشهور این جریان حتی در سطح وزاری دولت های قبلی، به قتل رساندن زنان بوده، واقعه ای که نه تنها رسانه ها و شخصیت های وابسته به این جریان آن را نفی و طرد نکردند بلکه بدلیل علقه های حزبی و جریانی قتل یک زن را بدست وزیر سابق دولت اصلاحات، توجیه کرده و سخنی از حقوق ذبح شده زنان در آن مطقع زمانی به میان نمی آوردند.

در این بیانیه از ضرورت توجه به آزادی رسانه ها و حذف سانسورها نیز گفته اند، خواسته های که با کارنامه دولت های تحت حمایت این جریان در تناقض آشکار است به طوری بیشترین برخورد قضایی و قهری با رسانه ها در دو دولت حسن روحانی و محمد خاتمی صورت گرفته است و حتی وزیر وقت دولت روحانی با اهانت به اهالی رسانه، با هل دادن میکروفن خبرنگار به وی و جامعه خبری توهین می کند و یا در مصداق دیگری، رئیس جمهور دولت یازدهم و دوازدهم از ضرورت بستن دهان منتقدان سخن به میان می آورد.

در حالی در قسمت دیگری که از این بیانیه، جبهه موسوم به اصلاحات از اصلاح سیاست خارجه بر پایه آشتی ملی و همبستگی ایرانیان می گوید که اتفاقاً انتشار چنین بیانیه های که سراسر ضعف و ناتوانی درونی را به بیرون از مرزها فریاد می زند، به شکل گیری دوقطبی سازی مردم (له و علیه جنگ یا مذاکره) می انجامد و نه تنها مانع جنگ نمی شود بلکه همانطور که در صدر گزارش اشاره شد، باعث جری تری شدن دشمن و افزایش احتمال حمله به مرزهای کشور خواهد شد.
نکته دیگر آنکه اصلاح سیاست خارجه ای که در این بیانیه آمده است، احتمالاً بر پایه سیاست خارجه دولت حسن روحانی نیست که به انعقاد توافقنامه ای منتهی شد که توانمندی هسته ای کشور را تضعیف کرد و هم ایران را در جایگاه متهم نشاند و سایه جنگ را بر سر کشور گستراند و بعد از ۱۰ سال آمریکا و اسرائیل را برای حمله به کشورمان متقاعد نمود؟

 

دنبال پیوستن ایران به پیمان ابراهیم هستید؟

روزنامه خراسان که یکی از حامیان رسانه ای دولت اصلاحات بویژه در دولت یازدهم و دوازدهم بود، با انتقاد شدید از بیانیه این جریان نوشت: ​​​​​​​ «بیانیه جبهه اصلاحات با عنوان «آشتی ملی؛ فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم» بیش از آن که نشانه‌ای از بلوغ سیاسی باشد، بازتابی از سردرگمی عمیق و نوعی رادیکالیسم ناهمخوان با شرایط امروز کشور است. به نظر می‌رسد مقصود جریان رادیکالی که این بیانیه را نوشته، چیز دیگری است: ترجمه «همگرایی» به معنای پذیرش پروژه آمریکایی «پیمان ابراهیم»؛ همان طرحی که اسرائیل را با عنوان «صلح پایدار» به منطقه تحمیل می‌کند. » این روزنامه همچینن می نویسد: « قرینه این تفسیر را می‌توان در بخش دیگر بیانیه دید که به صراحت سخن از «توافق جامع با آمریکا» به میان آورده است. اما هر کس اندک تجربه‌ای از پرونده هسته‌ای و مذاکرات گذشته داشته باشد، می‌داند «توافق جامع با آمریکا» فقط به معنای مذاکره بر سر سانتریفیوژ یا نرخ غنی‌سازی نیست؛ بلکه الزاماً به معنای تن‌دادن به بسته‌ای از مطالبات واشنگتن است که فراتر از پرونده هسته‌ای، سیاست‌های منطقه‌ای ایران را نیز هدف گرفته است.»

 

توطئه ای در راه است؟

پیشینه این جریان در تحمیل خواسته های جریانی به حاکمیت و استفاده ابزاری از مردم کاملاً روشن است و امروز که کشور در شرایط جنگی قرار داد پیشنهادات این جریان، از آزادی زندانیان سیاسی و محدودیت نیروهای نظامی تا پذیرش نظارت‌های گسترده آژانس و تعلیق غنی‌سازی و مذاکره با آمریکا و همکاری با عربستان، این گزاره را تقویت می کند که رهبران این جریان به دنبال اهدافی بالادستی هستند که دست کم در منازعات سیاسی نظیر فتنه ۸۸ تاکنون بدنبال آن هستند که یکی از مهمترین آن استحاله حاکمیت وتغییر ساختار حاکمیت سیاسی کشور بوده است؛ احتمالا به همین دلیل است که اخیراً محمدجواد ظریف در گفتگو با فارن پالیسی خواستار گذار از «پارادایم تهدید» به «پارادایم فرصت» و مذاکره با غرب ش یا حسن  روحانی  نیز هم در تحلیلی ویدیویی کاهش تنش با آمریکا را «واجب» عنوان می کند و بر لزوم استراتژی نوین ملی تأکید می کند!

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *