گزارش اختصاصصی خبر ۲۴؛ سامان کریمی،
در ماههای اخیر، فشارهای بینالمللی و منطقهای بر دولت لبنان افزایش یافته تا حزبالله، به عنوان یک نیروی مسلح داخلی، خلع سلاح شود. این فشارها عمدتاً بر اساس طرحهای آمریکایی-اسرائیلی شکل گرفتهاند که مدعیاند لبنان بدون حزبالله قادر خواهد بود امنیت داخلی و مرزی خود را تأمین کند. مخالفان داخلی حزبالله نیز این استدلال را تکرار میکنند و میگویند تجربه جنگ اخیر نشان داده است سلاح حزبالله توانایی حفاظت از خود این گروه را هم نداشته است؛ پس چگونه میتواند برای دفاع از لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل کافی باشد؟
لازم است تأکید شود که این شبهه نه تنها نادرست است، بلکه ناشی از برداشت غلط و سطحی از واقعیتهای نظامی و سیاسی لبنان است. خلع سلاح حزبالله، اگر عملی شود، به هیچ وجه به نفع لبنان نخواهد بود و برعکس، امنیت ملی و ثبات سیاسی کشور را به شدت به خطر میاندازد.
۱. نگاهی دقیق به تجربه جنگ اخیر و واقعیتهای نظامی
جنگ اخیر با اسرائیل، اگرچه برای حزبالله دشوار بود، اما نشاندهنده ضعف یا ناکارآمدی سلاحهای این گروه نبود. تحلیل دقیق نظامی نشان میدهد که تواناییهای رزمی حزبالله نقش تعیینکنندهای در جلوگیری از نفوذ گسترده اسرائیل به جنوب لبنان و حفاظت از مناطق غیرنظامی داشت.
برخی مخالفان با مقایسه وضعیت مقاومت با ارتشهای حرفهای و مدرن، تصور میکنند که هر گونه خسارت به واحدهای حزبالله نشانه ناکارآمدی آن است. این نگاه کاملاً نادرست است. حزبالله یک نیروی مقاومت مردمی است که بر تاکتیکهای نامتقارن و دفاع از خاک لبنان تمرکز دارد، نه یک ارتش کلاسیک با تجهیزات کامل و حمایت لجستیکی گسترده. این تاکتیکها به حزبالله اجازه میدهد حتی در برابر نیروهای برتر و مجهز اسرائیلی، هزینههای سنگین انسانی و نظامی برای دشمن ایجاد کند و از پیشروی گسترده آن جلوگیری نماید.
در جنگ اخیر، حزبالله توانست بخش بزرگی از مناطق جنوبی لبنان و زیرساختهای حیاتی را از حملات اسرائیل محفوظ نگه دارد. بنابراین ادعای مخالفان که حزبالله نتوانست خود را محافظت کند، مبتنی بر عدم درک ماهیت مقاومت مردمی و شرایط نابرابر نیروهاست.
۲. حزبالله ستون بازدارندگی ملی لبنان
یکی از مهمترین دلایل استمرار سلاح حزبالله، نقش آن در بازدارندگی در برابر تجاوزات اسرائیل است. تجربه تاریخی تجاوزات اسرائیل به لبنان، از جنگ ۱۹۸۲ تا خروج رژیم از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و حملات
مکرر به جنوب لبنان، نشان میدهد که بدون یک نیروی مقاوم داخلی، لبنان قادر به دفاع از خود نیست.
سلاح حزبالله نه تنها برای اهداف گروهی، بلکه برای حفاظت از کل لبنان حیاتی است. مخالفان معتقدند چون حزبالله در برخی مناطق نتوانسته کامل مقاومت کند، سلاحش برای دفاع از کشور کافی نخواهد بود. این استدلال دو اشتباه اساسی دارد:
- دفاع از کشور همیشه معادل دفاع کامل از یک گروه خاص نیست.
- توان بازدارندگی به معنای جلوگیری از وقوع تجاوز است، نه لزوماً پیروزی در تمام میدانهای نبرد.
واقعیت این است که هر گونه حمله به لبنان بدون محاسبه توان مقاومت حزبالله، هزینههای سنگین انسانی و نظامی برای متجاوز خواهد داشت. این همان اثر بازدارندگی است که دشمنان حزبالله قصد دارند آن را نادیده بگیرند.
۳. خلع سلاح حزبالله؛ تهدیدی برای امنیت ملی و ثبات سیاسی
طرحهای آمریکایی-اسرائیلی برای خلع سلاح حزبالله، در عمل لبنان را آسیبپذیر میکنند. تجربه نشان داده است کشورهایی که امنیت خود را به ائتلافهای خارجی و طرحهای منطقهای سپردهاند، در مواجهه با تجاوز قادر به دفاع کامل نبودهاند.
حزبالله با سلاح خود نه تنها مرزهای لبنان را محافظت میکند، بلکه نقش تعادلی در ساختار سیاسی کشور دارد. بدون این نیروی بازدارنده، لبنان در برابر اسرائیل آسیبپذیر میشود و توان سیاسی حزبالله که نماینده بخش بزرگی از جامعه لبنانی است، کاهش مییابد. این امر میتواند منجر به بیثباتی سیاسی، اجتماعی و امنیتی در کشور شود.
۴. تجربه تاریخی مقاومت مردمی و حفظ هویت ملی
حزبالله نمونهای از مقاومت مردمی در جهان عرب است که با مشارکت جامعه محلی شکل گرفته است. این گروه توانسته است ترکیبی از استراتژی نظامی، سیاسی و اجتماعی ایجاد کند که نه تنها برای دفاع از خاک کشور، بلکه برای حفظ هویت و استقلال ملی لبنان اهمیت دارد.
تجربه مقاومت مردمی نشان میدهد که حتی اگر یک نیروی مسلح نتواند در همه میدانها پیروز شود، حضور آن به تنهایی دشمن را از تجاوز بازمیدارد و فرصت مذاکره و حل سیاسی را افزایش میدهد. این همان نکتهای است که مخالفان نادیده میگیرند و تحلیل ناقص خود را بر اساس شکستهای نسبی حزبالله شکل میدهند.
۵. پاسخ تحلیلی به شبهه توانایی دفاع حزبالله
مخالفان استدلال میکنند که چون حزبالله در جنگ اخیر نتوانسته از خود یا مناطق خاصی به طور کامل محافظت کند، سلاحش برای حفاظت از کل لبنان کافی نیست. این استدلال چندین اشکال دارد:
- هیچ نیروی نظامی، حتی ارتشهای حرفهای جهان، در شرایط نامتوازن قادر به جلوگیری کامل از خسارت نیستند.
- حزبالله با تاکتیکهای نامتقارن توانسته است هزینههای تجاوز اسرائیل را بسیار بالا ببرد و مانع پیشروی گسترده شود.
- بازدارندگی تنها با موفقیت کامل در میدان نبرد سنجیده نمیشود؛ همین که دشمن از حمله گسترده صرف نظر کند، نشانه اثربخشی سلاح حزبالله است.
- پس از شهادت نسل اول فرماندهان در حملات سال گذشته رژیم صهیونیستی، ضعف فرماندهی و کنترل در آخرین تجاوز ترمیم شده و فرماندهان جوان، شجاع و باهوش از نسل دوم حزبالله جایگزین شدهاند. در این میان نام و چهره این فرماندهان در اوج محرمانگی قرار دارد، تا جایی که بسیاری از اعضای سیاسی حزب هم آنها را نمیشناسند؛ تا جایی که رژیم اشغالگر طی هشت ماه پس از آتشبس نتوانسته به آنها دست یابد. نتیجه این است که مقاومت لبنان امروز همچنان ضامن امنیت کشور و مانع اصلی تجاوز اسرائیل به خاک لبنان است.
بنابراین این شبهه بر اساس درک ناقص از ماهیت دفاعی و بازدارندگی مقاومت شکل گرفته و نمیتواند مبنای تصمیمگیری درباره خلع سلاح باشد.
۶. پیامدهای خلع سلاح حزبالله برای لبنان
در صورت خلع سلاح حزبالله، لبنان با خطرات متعددی مواجه خواهد شد:
- افزایش آسیبپذیری مرزها و امنیت ملی: بدون مقاومت حزبالله، تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان و دیگر مناطق افزایش خواهد یافت.
- کاهش توان بازدارندگی داخلی و اعتماد عمومی: مردم لبنان در شرایط بحران، به جای اطمینان از دفاع کشور، در معرض تهدیدات و بیثباتی قرار خواهند گرفت.
- تهدید ثبات سیاسی و اجتماعی: حزبالله نماینده بخش بزرگی از جامعه است و حذف سلاح آن میتواند عدم تعادل قدرت داخلی را تشدید کند.
- افزایش نفوذ خارجی: فشارهای غربی و آمریکایی بدون وجود نیروی بازدارنده حزبالله، استقلال لبنان را به خطر میاندازد و کشور را وابسته به منافع خارجی میکند.
۷. نقش استراتژیک حزبالله در مذاکرات و امنیت منطقهای
حزبالله تنها یک نیروی مسلح داخلی نیست؛ این گروه بخشی از توازن قدرت منطقهای لبنان است. حضور سلاح حزبالله، ضمن تأمین بازدارندگی داخلی، به لبنان امکان میدهد در برابر فشارهای خارجی و سیاستهای یکجانبه مقاومت کند و از منافع ملی خود دفاع نماید. حذف این بازدارندگی، کشور را به یک بازیگر ضعیف و آسیبپذیر در عرصه منطقهای تبدیل میکند.
۸. جمعبندی و نتیجهگیری
بر اساس تحلیلهای تاریخی، نظامی و سیاسی، شبهه مخالفان درباره ناکارآمدی سلاح حزبالله نادرست است. تجربه جنگهای اخیر، نقش بازدارندگی حزبالله و اهمیت حضور آن در ساختار سیاسی و امنیتی لبنان نشان میدهد که سلاح این گروه برای امنیت و استقلال کل لبنان حیاتی است.
خلع سلاح حزبالله، نه تنها تهدیدی برای امنیت ملی، بلکه خطری جدی برای ثبات سیاسی و اجتماعی لبنان خواهد بود. دفاع از مقاومت و حفظ سلاح حزبالله، دفاع از لبنان و آینده مستقل آن است و نمیتوان آن را صرفاً بر اساس شکستهای نسبی در میدانهای محدود ارزیابی کرد.
بنابراین، هرگونه فشار داخلی یا خارجی برای خلع سلاح حزبالله، برخلاف منافع ملی لبنان است و میتواند کشور را به بحرانهای امنیتی و سیاسی عمیقتری سوق دهد. مقاومت حزبالله، ستون اصلی بازدارندگی ملی و حفاظت از استقلال لبنان است و باید به عنوان یک سرمایه ملی و استراتژیک مورد حمایت قرار گیرد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟