گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ سعید همتی،
بند غروب برجام به عنوان نقطه عطفی برای پایان محدودیتهای مندرج در قطعنامه و خروج برنامه هستهای ایران از دستور کار شورای امنیت تبلیغ میشد که می تواند محدودیتهای مربوط به همکاریهای هستهای ایران با سایر کشورها و اقلام مرتبط با فناوری هستهای را در این تاریخ منقضی نماید.
ناکارآمدی سازوکارهای جبرانی، تهدید مداوم مکانیسم ماشه و فقدان ضمانتهای اجرایی قوی، نشاندهنده چالشهای عمیقی است که ایران در بهرهمندی از دستاوردهای این توافق با آن مواجه است. این واقعیتها ضرورت بازنگری در رویکردهای دیپلماتیک و تأکید بر تضمینهای عملی برای منافع ملی را بیش از پیش برجسته میکند.
بندهای غروب کذایی و صرفاً تبلیغاتی
البته در متن برجام بندهای دیگری نیز وجود داشت که درجه اهمیت آن قابل قیاس با بند غروب ۲۰۲۵ نیست که طی آن قطعنامه ۲۲۱۳ منقضی می شود؛
یکی از بندهای غروب برجام و همچنین قطعنامه ۲۲۳۱ که مربوط به سال هشتم اجرای توافق است، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ بود؛ جایی که بر اساس ضمیمه ب قطعنامه ۲۲۳۱ که در متن «روز انتقالی» نامیده شده بخشی از تحریمهای ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به صورت خودکار تعلیق شدند و امروز با نامه نگاری سه کشور ارووپا با شورای امنیت عملاً از درجه اعتبار حقوقی خارج می شوند.
مهمترین محدودیتهایی که در سال ۲۰۲۳ تعلیق شدند و واضعان برجام از آن تحت عنوان یک پدیده شگرف و خارق العاده یاد میکردند، شامل تحریمهای زیر بود: «پایان محدودیتهای مرتبط با فعالیتهای ایران در ارتباط با موشکهای بالستیک که قابلیت حمل سلاح هستهای را دارند» ، « پایان محدودیتها در خصوص انتقال موشکها، پهپادها و فنآوریهای مرتبط ایران»و « پایان تحریمها و انسداد اموال و داراییهای ۲۳ فرد و ۶۱ نهاد درگیر در برنامههای هستهای و موشکی ایران». این تحریم های با درجه اهمیت بسیار کم در حالی در سال ۲۰۲۳ با دستگاه های تبلیغاتی جریان هواخواه غرب به عنوان یک دستاورد یاد می شد که ایران در طول سالهای اخیر هم بدون توجه به این محدودیتها، توسعه برنامه موشک بالستیک و صنایع پهپادی خود را پی میگرفت علت اصلی آن را نیز باید اینگونه عنوان داشت که محدودیتها مورد اشاره در خصوص برنامه موشکی در متن قطعنامه ۲۲۳۱ جنبه توصیهای و نه وجه الزامآور داشت.
جالب اینجاست که بر اساس بند غروب برجام مربوط به «روز انتقال» یا همان ۱۸ اکتبر سال ۲۰۲۳ قرار بود تروئیکای اروپا، محدودیتهای دیگری را هم از ایران رفع کند که شامل تحریمهای اتحادیه اروپا بر برنامه موشکی و تسلیحاتی ایران بوده است.
به استناد پیوست شماره ۵ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل آمده، اتحادیه اروپا پذیرفته بود که در سال هشتم اجرای برجام، بخشی از تحریمهای تسلیحاتی ایران را لغو کند. مهمترین بخش این تحریمها به شرح ذیل است: «پایان محدودیتها برای انتقال انواع تسلیحات و فنآوریهای مرتبط با موشکهای بالستیک ایران» ، «پایان محدودیتها برای افراد و نهادهای دخیل در برنامههای هستهای، موشکی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران»و «لغو تحریمهای بیش از ۳۰۰ فرد و نهاد که در زمان اجرای برجام، به حالت تعلیق در آمده بود»
برخلاف تعهد امده در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱، تروئیکای اروپایی روز ۱۵ سپتامبر همان سال در نامهای به جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی وقت اتحادیه اروپا اعلام کرد که به دلیل عدم پابندی جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی خود و همچنین نقشآفرینی در جنگ روسیه علیه اوکراین، قصد ندارند آن دسته از تحریمهای ایران را که روز غروب برجام ۱۸ اکتبر به سر میرسد، لغو کنند!
جالب تر آنکه در بخشی از این نامه که حدود۲ سال پیش نگاشته شده، سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه تاکید می کنند که کشورهای اروپایی قصد ندارند تحریمهای تازهای را علیه ایران وضع کنند و همچنین قصدی هم برای فعال کردن «مکانسیم ماشه» ندارند.
وعده ای که همانند سایر تعهدات کشورهای اروپایی صرفاً فریب طرف ایرانی بود و امروز بند موسوم به مکانیسم ماشه را نیز فعال کرده اند! البته این را نیز نبایذد فراموش کنیم که اروپایی ها بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۹۷، بارها با وعده های مشابه طرف ایرانی را ملزم به اجرای یک جانبه تعهدات برجامی کردند که مهمترین آن تحت عنوان «اینستکس» بر میگردد که نه تنها منجر به توسعه روابط تجاری و اقتصادی ایران با سایر کشورها بویژه اروپایی ها نشد بلکه ساده ترین و دم دستی ترین انتظارات طرف ایرانی را نیز برآورده نکرد.
ده سال فریب افکار عمومی
در تمام ده سال گذشته واضعان برجام، دستاورهادی کذایی این توافق نامه را پیش چشم منتقدان برجام قرار داده و آنها را وادار به سکوت می کردند، به طوری که کمتر رسانه یا کارشناسی از تیغ تند اتهاماتی نظیر « کاسبان تحریم» و امثالهم بدور می ماند. محمدجواد ظریف در دو سال بعد از انعقاد برجام و در مهر ماه سال ۱۳۹۶ در گفتوگو با «سیانان» درخصوص بند غروب می گوید: «ما معتقد بودیم نباید هیچ محدودیتی روی حقوق ایران اعمال شود؛ به این دلیل به یک توافق حد وسط رسیدیم که مدت زمان آن ۱۰ سال است. » او همچنین درباره این احتمال که آمریکا پایبندی ایران به تعهدات هستهای را تایید نکند، گفت تایید برجام بخشی از توافقنامه نیست، بلکه رویهای است که در داخل آمریکا وجود دارد و این مساله موجب رفع مسوولیت تعهدپذیری از ترامپ و دولت آمریکا در قبال برجام نمیشود.»
توافقی که سایه جنگ برای کشور به ارمغان آورد!
شبیه این اظهارات باعث شد این تلقی برای جامعه ایرانی بوجود آید که برجام یک متن متوازن است که توانسته حقوق کشور را به بهترین شکل ممکن فراهم سازد در حالی که امروز بعد از گذشت ۱۰ سال که هیجانات ناشی از وعده های کذایی دولتمردان وقت سپری شده است می توان یک قضاوت منصفانه نسبت به آنچه بواسطه برجام بدست آمده و یا از دست رفته، داشت. امروز جامعه مشاهده می کند که در ۱۰ سال گذشته که صنعت هسته ای کشور عملاً تعطیل بوده است، هیچ کدام از تحریم های اولیه – ثانویه آمریکا، تحریم های اتحادیه اروپا و تحریم های شورای امنیت لغو نشده است و تنها آورده برجام آوردن سایه جنگ برای کشور بود، جنگی که به زعم اروپایی ها می تواند با ملغی شده بند غروب برجام سایه خود را بر سر ایران سنگین تر نماید.
موضع گیری امضاکنندگان برجام طی روزهای اخیری که اروپا بند غروب برجام را عملاً ملغی کرده است نیز در نوع خود جالب است، این افراد با لغوگویی به جای پاسخگویی نسبت به خسارات برجام، فرار رو به جلو کرده و وضعیت کنونی را محصول افرادی مانند که با انعقاد برجام مخالف بوده اند!
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟