یه گزارش خبر ۲۴ سید محمد بحرینیان در یادداشتی نوشت:
در نگاه نخست، ممکن است این پرسش به ذهن خطور کند که چرا کشوری همچون ونزوئلا که نه کشوری مسلمان است، نه در محور مقاومت جای دارد و نه حتی تفاوت بنیادینی در نظام حقوق بشری و جهانبینیاش با غرب دیده میشود، همواره در معرض فشار و تهدید از سوی ایالاتمتحده آمریکا قرار دارد. پاسخ این پرسش را باید در ماهیت سلطهجویانه و زیادهخواهانه سیاستهای واشنگتن جستوجو کرد.
ایالاتمتحده از دیرباز نشان داده که با دولتهایی که بهطور کامل در چارچوب منافع و خواستهایش حرکت نکنند، سر آشتی ندارد. تجربههای متعدد در آمریکای لاتین، آسیا و حتی اروپا این واقعیت را ثابت کرده است. ونزوئلا نیز از این قاعده مستثنا نیست. این کشور سالهاست که مسیر استقلال سیاسی و اقتصادی خود را دنبال میکند و حاضر نیست منابع عظیم نفتی و ظرفیتهای اقتصادیاش را در اختیار شرکتها و سیاستمداران آمریکایی بگذارد. همین مقاومت، برای واشنگتن گناهی نابخشودنی به شمار میرود.
دشمنی آمریکا با ونزوئلا بهویژه پس از روی کار آمدن هوگو چاوز و ادامه مسیر او توسط نیکلاس مادورو، شکل آشکارتری پیدا کرد. سیاست ملیسازی صنعت نفت، کنترل بر منابع طبیعی و مخالفت با سلطهجویی غرب، ونزوئلا را به نمادی از استقلال در آمریکای لاتین بدل ساخت. آمریکا که همواره به دنبال تسلط بر منابع انرژی جهان است، این سیاستها را برنمیتابد و درنتیجه از ابزارهای گوناگون مانند تحریم، فشار دیپلماتیک، عملیات روانی و حتی تهدید نظامی برای تضعیف و تغییر حکومت این کشور بهره میگیرد.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که مسئله ونزوئلا صرفاً موضوعی اقتصادی یا سیاسی نیست؛ بلکه آزمونی برای نمایش چهره واقعی ایالاتمتحده است. دولتی که ادعای حمایت از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را دارد، وقتی پای منافع اقتصادیاش در میان باشد، همان ارزشها را زیر پا میگذارد. به عبارت روشنتر، آمریکا با ونزوئلا مشکل دارد، نه به دلیل تفاوتهای فرهنگی یا حقوق بشری، بلکه صرفاً به این دلیل که دولت کاراکاس حاضر نیست منافع ملی خود را قربانی منافع قدرتهای خارجی کند.
درواقع، این رفتار آمریکا بار دیگر اثبات میکند که سیاست خارجی واشنگتن بر اساس اصول اخلاقی یا حقوق بشری بنا نشده، بلکه بر پایه منطق سلطه و استکبار است. هر کشوری که بخواهد مستقل بایستد، چه مسلمان باشد چه غیرمسلمان، چه در غرب آسیا باشد چه در آمریکای لاتین، با فشارهای آمریکا مواجه خواهد شد. بنابراین، تهدید ونزوئلا نه یک استثنا، بلکه بخشی از الگوی رفتاری آمریکا در جهان است. الگویی که نشان میدهد این قدرت جهانی همچنان باروحیه زیادهخواهی و برتریطلبی عمل میکند. در چنین شرایطی، دفاع از حق ملتها برای تعیین سرنوشت خود، صرفاً وظیفه دولتهای مستقل نیست، بلکه مسئولیتی است که وجدان جهانی باید آن را بر عهده بگیرد. چراکه سکوت در برابر زیادهخواهی آمریکا، راه را برای گسترش سلطهجویی و نقض استقلال دیگر کشورها هموار خواهد کرد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟