گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ مهدیه سادات حسینی نسب،
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، اخیراً فرمانی اجرایی صادر کرده که هرگونه تعرض به حاکمیت قطر را تهدیدی علیه امنیت ملی ایالات متحده معرفی میکند. اگرچه رسانههای غربی این فرمان را بهعنوان «تضمین امنیت قطر» و نشانهای از «حمایت واشینگتن از متحدانش» توصیف کردهاند، اما واقعیت آن است که این اقدام بیش از آنکه به نفع دوحه باشد، در راستای تثبیت سلطه آمریکا و محدودسازی استقلال قطر قابل ارزیابی است.
زمینه صدور فرمان؛ حمله اسرائیل به خاک قطر
این دستور ترامپ درست پس از حمله ۹ سپتامبر رژیم صهیونیستی به خاک قطر صادر شد؛ حملهای که با استفاده از بیش از ده فروند جنگنده انجام گرفت و منجر به کشته شدن شش نفر از جمله یک نیروی امنیتی قطری شد. هدف اسرائیل، حذف رهبران حماس عنوان شده بود، اما عملیات با شکست روبهرو شد و حتی خود صهیونیستها نیز بعدها به ناکامی آن اذعان کردند.
نکته مهم اینجاست که این حمله درست در زمانی صورت گرفت که قطر در نقش میانجی مذاکرات میان حماس و رژیم صهیونیستی عمل میکرد. بنابراین حمله، تنها جنبه نظامی نداشت، بلکه پیامی سیاسی به دوحه بود: هرگونه ابتکار مستقل در قبال فلسطین میتواند با چراغ سبز واشینگتن و اجرای تلآویو به بهای سنگینی تمام شود.
واشینگتن و مسئولیتگریزی ساختگی
کاخ سفید در ابتدا مدعی شد که ترامپ از حمله اسرائیل بیخبر بوده است. اما گزارشهای بعدی از جمله افشاگری پایگاه آکسیوس نشان داد که نتانیاهو پیش از عملیات با ترامپ تماس گرفته و جزئیات را مطرح کرده است. سکوت و بیعملی ترامپ در برابر این اقدام، نهتنها نشانگر موافقت ضمنی آمریکا با تجاوز اسرائیل بود، بلکه بیاعتباری تضمینهای امنیتی واشینگتن به متحدان منطقهایاش را عیان ساخت.
قطر؛ متحدی که استقلال ندارد
قطر از سالها پیش در شمار متحدان کلیدی آمریکا قرار داشته است. عضویت در فهرست «متحدان عمده غیرناتو»، میزبانی پایگاه هوایی العدید بهعنوان بزرگترین پایگاه آمریکا در خاورمیانه، صرف میلیاردها دلار برای نگهداری نیروهای آمریکایی و ایفای نقش در عملیاتهای واشینگتن از سوریه تا افغانستان، همگی قطر را به شریک مهم آمریکا تبدیل کردهاند.
اما حمله اسرائیل و واکنش منفعلانه آمریکا نشان داد که جایگاه «متحد عمده غیرناتو» بیشتر ابزاری تبلیغاتی است و هیچ ضمانت واقعی برای دفاع از حاکمیت قطر وجود ندارد.
تَرَک در اعتبار آمریکا و گرایش به شرق
واکنش کشورهای منطقه به این تحولات نشان میدهد که اعتماد به چتر امنیتی آمریکا به شدت تضعیف شده است. انعقاد پیمان دفاعی متقابل میان عربستان سعودی و پاکستان، که عملاً ریاض را تحت پوشش بازدارندگی هستهای اسلامآباد قرار داد، نمونه روشنی از این تغییر رویکرد بود.
در همین راستا، رسانههای غربی گزارش دادند که شورای همکاری خلیج فارس به سمت خرید تسلیحات از چین و برگزاری رزمایش مشترک با روسیه حرکت کرده است. حتی والاستریت ژورنال هشدار داد که این تحولات میتواند به تشکیل نوعی «ناتوی عربی با محوریت چین» منجر شود؛ اتفاقی که اگر رخ دهد، به معنای فروپاشی نقش سنتی آمریکا بهعنوان ضامن امنیت خلیج فارس خواهد بود.
پیامدهای منطقهای؛ سود ایران، زیان آمریکا
اندیشکده شورای آتلانتیک در تحلیلی اذعان کرد که حمله اسرائیل نهتنها امنیت قطر را تضعیف نکرد، بلکه اتحاد عربی ـ اسلامی علیه رژیم صهیونیستی را تقویت و موقعیت منطقهای ایران را ارتقا داد. به عبارت دیگر، سیاست ترامپ به جای مهار مقاومت و تضعیف ایران، نتیجه معکوس داشت و موازنه قدرت منطقهای را بیش از گذشته به ضرر واشینگتن تغییر داد.
فرمان اجرایی ترامپ؛ امنیت نمادین، استعمار واقعی
فرمان اخیر ترامپ گرچه در ظاهر اقدامی برای تقویت امنیت قطر معرفی شده، اما فاقد ارزش حقوقی الزامآور است. این فرمان یک دستور اجرایی شخصی است که رئیسجمهور بعدی میتواند بهراحتی آن را لغو کند. به همین دلیل، بسیاری از ناظران منطقهای آن را اقدامی نمادین و تبلیغاتی دانستهاند.
واقعیت این است که حضور پایگاههای آمریکا در قطر و صدور چنین فرمانهایی، نه تضمینکننده استقلال، بلکه نشانهای از استعمار نوین است. قطر در پروندههایی چون فلسطین، طالبان و حتی تعامل با ایران تنها در صورتی میتواند نقشآفرینی کند که رضایت واشینگتن همراه باشد.
امنیتفروشی در پوشش حمایت
فرمان ترامپ یک بار دیگر نشان داد که امنیتسازی آمریکا برای کشورهای منطقه چیزی جز ابزاری برای تثبیت نفوذ و تحمیل وابستگی نیست. آنچه امروز تحت عنوان «حمایت از قطر» معرفی میشود، در واقع قراردادی نانوشته است که در آن واشینگتن امنیت را به کالایی تجاری و سیاسی تبدیل کرده و کشور میزبان پایگاههایش را از استقلال واقعی محروم میسازد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟