گزارش اختصاصی خبر ۲۴، این گزارش تلاش میکند در قالب ده درس کلیدی، مسیر عبرتها و آموختههای برجام را بازخوانی کند.
۱. شرطیسازی اقتصاد، خطای راهبردی
یکی از روشنترین درسهای برجام این بود که نباید سرنوشت معیشت مردم را به میز مذاکرات خارجی گره زد. اقتصاد وابسته به توافقات، عملاً در برابر تصمیم قدرتهای بیگانه گروگان میشود. تجربه ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ نشان داد که هر بار آمریکا یا اروپا دست از اجرای تعهدات کشیدند، بازار ایران با شوک روانی و رکود مواجه شد. گره زدن زندگی مردم به اراده واشنگتن، خطایی بود که نظام اقتصادی را درگیر انتظار و تردید کرد.
۲. غفلت از شرق و فرصتهای ازدسترفته
برجام محصول نگاهی بود که «حل مشکلات با کدخدا» را اصل میدانست و به شرق با تردید مینگریست. این نگاه باعث شد فرصتهای همکاری با چین و روسیه به تأخیر افتد. امروز که قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین فعال شده، روشن است اگر آن رویکرد زودتر در پیش گرفته میشد، توازن قدرت ایران در منطقه بسیار مستحکمتر میبود. برجام به ما آموخت وابستگی یکسویه به غرب، هم هزینهساز است و هم بیثمر.
۳. اشتباه سازوکار ماشه
پذیرش «مکانیسم ماشه» یکی از بزرگترین لغزشهای فنی برجام بود. این بند به غرب اجازه داد هر زمان اراده کند، تحریمهای شورای امنیت را بازگرداند. در واقع، ماشه از همان ابتدا بر شقیقه ایران بود و هر زمان فعال میشد، راه بازگشت به حالت قبل وجود نداشت. نتیجه آن شد که اروپا و آمریکا با تفسیر دلخواه از متن، ایران را در موضع دفاعی قرار دادند.
۴. اجرای نامتوازن و بدون تضمین
در اجرای برجام، ایران بیش از سهم خود پیشقدم شد؛ بخش بزرگی از فعالیتهای هستهای را متوقف کرد بیآنکه رفع تحریمها همزمان محقق شود. نه تضمینی وجود داشت، نه سازوکار تنبیه برای بدعهدی طرف مقابل. بعدها حتی ظریف اذعان کرد که اجرای مرحلهای و متقابل میتوانست مانع خسارت شود. این تجربه امروز بهعنوان «اصل توازن اجرایی» در سیاست خارجی ایران مورد توجه قرار گرفته است.
۵. تضمین کری، کاغذی بود
تکیه بر وعده شفاهی وزیر خارجه آمریکا بدون ضمانت حقوقی، ضعف بنیادین توافق بود. برجام هیچگاه در کنگره تصویب نشد و با تغییر رئیسجمهور، بهراحتی کنار گذاشته شد. این ماجرا نشان داد هر توافقی با آمریکا، بدون پشتوانه ساختاری در نظام تصمیمگیری آن کشور، فاقد اعتبار پایدار است. ازاینرو، در مذاکرات بعدی اصل «تضمین الزامآور» باید بهعنوان پیششرط لحاظ شود.
۶. تثبیت حق غنیسازی؛ یک پیروزی ملی
در میان همه ضعفها، برجام یک دستاورد غیرقابلانکار داشت: به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران. پس از سالها فشار، جهان پذیرفت ایران در چارچوب NPT میتواند غنیسازی صلحآمیز داشته باشد. این دستاورد ثمره مقاومت ملت ایران بود و تبدیل به مبنای حقوقی برای فعالیتهای بعدی شد.
۷. بستن پرونده PMD؛ پیروزی دیپلماتیک
یکی از موفقیتهای فنی و سیاسی برجام، مختومهشدن پرونده PMD بود. این اقدام، تهمت ساخت سلاح هستهای را از دوش ایران برداشت و مانع استمرار پروندهسازیهای امنیتی علیه کشور شد. PMD برای سالها ابزار فشار روانی و سیاسی علیه ایران بود و بستن آن، نشانه قدرت چانهزنی و مهارت تیم دیپلماسی در مواجهه با آژانس محسوب میشود.
۸. اروپا؛ شریک بیاختیار
خروج آمریکا آزمونی بود که نشان داد اروپا نه استقلال سیاسی دارد، نه شجاعت اقتصادی. سازوکار مالی اینستکس هرگز عملیاتی نشد و شرکتهای اروپایی یکی پس از دیگری ایران را ترک کردند. اروپا در واقع «واسط تحریم» بود نه «واسط تعهد». این تجربه برای ایران روشن کرد که اروپا در معادله جهانی صرفاً تابع سیاست واشنگتن است.
۹. بازگشت به عمق منطقه
در برهه پسابرجام، ایران دریافت که تکیه به قدرتهای فرامنطقهای بدون تحکیم روابط با همسایگان خطاست. در مقابل، تقویت محور مقاومت و همکاریهای منطقهای (از بغداد تا دمشق) تکیهگاه واقعی سیاست خارجی ایران شد. راهبرد دولت شهید رئیسی در بازسازی روابط با عربستان، امارات و مصر در همین چارچوب معنا مییابد: منطقه، سپر واقعی در برابر فشار غرب است.
۱۰. واقعبینی مردم نسبت به غرب
مهمترین پیامد برجام شاید نه سیاسی، بلکه ادراکی بود. افکار عمومی ایران دیگر فریب شعارهای غرب را نمیخورد. مردم با چشم خود دیدند که هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان در دشمنی با ایران متحدند. این تجربه، یک بلوغ جمعی آفرید؛ بلوغی که امروز در شعار «اعتماد به درون» متبلور است.
جمعبندی
برجام اگرچه پرهزینه بود، اما یک گنجینه تجربه برای سیاستورزی آینده ایران است. اکنون مسیر روشن است: دیپلماسی باید با قدرت ملی گره بخورد، نه با وعده غرب. هر توافقی باید با تضمین، توازن و اتکا به توان داخلی همراه باشد. ده درس برجام، نقشه راهی است برای نسلی از سیاستمداران که میخواهند «اشتباه نکنند، بلکه بیاموزند».
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟