گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ با اینحال، بخشی از تولیدات اخیر سینما و شبکه نمایش خانگی، از این الگوی تمدنی فاصله گرفته و زن را به کالایی نمایشی بدل کردهاند؛ کالایی که ارزشش در «دیدن» است نه «بودن».
کالاییسازی زن؛ از جامعه مصرفی تا رسانه تصویری این پدیده، تنها یک انحراف فرهنگی نیست، بلکه نشانهای از سیطره منطق مصرف در حوزه فرهنگ است. آنگونه که ژان بودریار توصیف میکند، انسان در جامعه مصرفی «شیءوار» میشود. رسانه امروز نیز با استفاده از جذابیت بصری، زن را از کنشگر فرهنگی به ابژه فروش و توجه تقلیل داده است. در نمایش خانگی، زن بیش از آنکه «راوی معنا» باشد، به «جاذبهی درام» بدل شده است.
نگاه اسلامی؛ زن بهمثابه گوهر معنا در اندیشه اسلامی، زن و مرد در کرامت برابرند و تفاوتشان در نقشهاست، نه ارزشها. آیه ۳۵ سوره احزاب، بر تقوا بهعنوان معیار برتری تأکید میکند. زن در این منطق، حامل معنا و محور تربیت است؛ عفت و حیا نه قید، بلکه صورتبندی شأن انسانی زناند. این دو مفهوم، نظم اخلاقی جامعه را میسازند و از فروکاست زن به کالای بصری جلوگیری میکنند.
فاصله سینما از واقعیت فرهنگی زن ایرانی در بخش زیادی از آثار اخیر، زنان در قالبهایی چون جسارت بیقیدانه، زیبایی ظاهری یا روابط احساسیِ پرتنش بازنمایی میشوند. در مقابل، زنِ اندیشمند، مادرِ مسئول و زنِ اخلاقمدار، کمتر در مرکز روایت حضور دارد. تکرار این الگوها، اثر عادیسازی دارد: ذهن مخاطب، این تصویر را طبیعی میپندارد و فاصلهاش با واقعیت فرهنگیِ زن ایرانیـاسلامی افزایش مییابد.
از مادر به معشوق؛ مسیر معکوس در سینمای آبیار نمونههایی از این روند در سینمای متأخر نیز قابل مشاهده است. زن در برخی آثار سینمایی حتی در آثار کارگردانانی چون آبیار، از محور مادری و معناگر به شخصیت احساسی و رمانتیک تغییر مسیر داده است. این جابهجایی نشانه یک بحران روایی است: گسست از زنِ بهمثابه روح جامعه به زنِ بهمثابه تنِ نمایش.
زیباییشناسی یا ابتذال بصری؟ سینمای جدی باید معنا را از دل فرم بجوید، نه از سطح بدن. زن در آثار ماندگار سینمای ایران همچون «مادر» علی حاتمی یا «باشو غریبه کوچک» بیضایی، حامل معناست، نه زینت صحنه. اما تولیدات اخیر با اقتباس سطحی از مدلهای غربی، به نوعی «ابتذال زیباییشناسانه» رسیدهاند که روح فرهنگی را به نفع جذابیت بصری قربانی میکند.
بحران تمدنی، نه صرفاً اخلاقی آنچه امروز در بازنمایی زن ایرانی رخ میدهد، یک بحران تمدنی است. جامعهای که نتواند زن را در شأن واقعیاش تصویر کند، توان بازتولید ارزشهای خود را از دست میدهد. بازگشت به الگوی زن در فرهنگ اسلامی، نه بازگشت به گذشته بلکه بازآفرینی معنا در عصر تصویر است. تنها از این مسیر، سینما میتواند دوباره به آیینه روح جامعه بدل شود، نه ویترین فروش مصرفگرایی فرهنگی.
-
اندازه متن
+
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟