رسانه تصویری خبر۲۴

دو منطق حمله به شرکای راهبردی؛ تحلیل اظهارات روحانی و ظریف در آینه امنیت ملی

دو منطق حمله به شرکای راهبردی؛ تحلیل اظهارات روحانی و ظریف در آینه امنیت ملی

در عرصه پیچیده ژئوپلیتیک کنونی، موفقیت دیپلماسی یک کشور مستلزم همسویی میان قدرت میدانی، توانمندی دفاعی و شفافیت در تصمیم‌گیری‌های راهبردی است.

- اندازه متن +

گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ تجربه «دفاع مقدس ۱۲ روزه» نشان داد که فقدان انسجام و اعتماد به شرکای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، هزینه‌های جبران‌ناپذیری به کشور تحمیل می‌کند. در همین چارچوب، روابط راهبردی ایران با قدرت‌های شرقی، به‌ویژه چین و روسیه، نه صرفاً یک گزینه بلکه یک ضرورت ملی است.

ضرورت شرکای شرقی در بستر بازدارندگی و امنیت

تجربه اخیر منطقه، اهمیت ایجاد توازن راهبردی و تقویت ظرفیت‌های دفاعی و دیپلماتیک را روشن ساخته است:
-توانمندی دفاعی: چین و روسیه به‌عنوان شرکای اصلی ایران در بروزرسانی تجهیزات نظامی، لجستیک و اطلاعاتی، ستون فقرات بازدارندگی منطقه‌ای کشور را تقویت می‌کنند.
-پشتیبانی دیپلماتیک: این دو کشور در سال‌های اخیر، با جلوگیری از بازگرداندن تحریم‌ها و حمایت از مواضع ایران در شورای امنیت و آژانس انرژی اتمی، نقشی تعیین‌کننده در کاهش فشارهای بین‌المللی ایفا کرده‌اند.
نمونه شاخص این همکاری، نامه مشترک ایران، چین و روسیه به دبیرکل سازمان ملل در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ است؛ اقدامی که با توقف تلاش‌های سه کشور اروپایی برای فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک، پرونده هسته‌ای ایران را از دستور کار شورای امنیت خارج کرد و مسیر کاهش فشارها را هموار ساخت.

کالبدشکافی حملات روحانی و ظریف

در این مقطع حساس، اظهارات رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه سابق، حسن روحانی و محمدجواد ظریف، چالش‌های جدیدی ایجاد کرده است:
1. توجیه ناکامی‌های گذشته: نقد روسیه و چین در جریان مذاکرات برجام، تلاش آشکار برای فرافکنی شکست پروژه دولت پیشین و کاهش مسئولیت‌پذیری داخلی است.
2. حفظ سرمایه سیاسی جناح غرب‌گرا: با زیر سؤال بردن شرکای شرقی، این جریان در پی آن است که گزینه تعامل با غرب همچنان به‌عنوان راه‌حل برتر مطرح شود و اعتبار خود را حفظ کند.
این دو محور، در عمل، می‌تواند پیامدهای مخرب راهبردی برای ایران داشته باشد؛ از ارسال سیگنال‌های متناقض به شرکا تا ایجاد شکاف در انسجام داخلی و تضعیف ابزار دیپلماسی.

پیامدهای راهبردی و خطرات رقابت جناحی

حملات رسانه‌ای به شرکای شرقی، به‌رغم منافع راهبردی موجود، چند خطر کلیدی را به همراه دارد:
-ضعف انسجام داخلی: شرکای خارجی در مسکو و پکن این رفتارها را زیر نظر دارند و می‌تواند به احتیاط آن‌ها در همکاری‌های بلندمدت منجر شود.
-تضعیف اعتبار دیپلماتیک ایران: دیپلماسی قدرتمند نیازمند پشتوانه داخلی و وحدت نظر است؛ نقد شرکای کلیدی، اعتبار ایران را در عرصه بین‌الملل کاهش می‌دهد.
-انحراف از اصل «نه شرقی، نه غربی»: این اصل باید معنای واقعی استقلال و توازن را حفظ کند، نه تبدیل شدن به «فقط غربی» که منافع ملی را قربانی اهداف جناحی می‌کند.

ضرورت مسئولیت‌پذیری در سیاست خارجی

تجربه یک دهه گذشته نشان داده است که اتکا به غرب و نادیده گرفتن ظرفیت‌های شرقی، فرصت‌های طلایی توسعه و امنیت کشور را به هدر داده است. امروز، ضرورت دارد سیاست خارجی از بازی‌های جناحی جدا شود و مسئولیت‌پذیری، چه در مسند قدرت و چه پس از آن، به یک اصل خدشه‌ناپذیر تبدیل شود.

ایجاد شفافیت و پاسخگویی درباره رفتارهای ناسازگار با منافع ملی، نه یک مطالبه جناحی بلکه یک ضرورت راهبردی است؛ تا ایران بتواند مسیر توسعه و امنیت خود را در همسویی با شرکای واقعی و حفظ توازن جهانی ادامه دهد.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *