به گارش خبر ۲۴؛ حسین راغفر طی یادداشتی نوشت:
هیچ مشکلی بدون راه حل نیست و حتما راه حل پیدا میشود، منتها هر راه حلی الزامات و اقتضائاتی دارد که نظام سیاسی باید به آن الزامات تن دهد. به عنوان مثال در مورد تورم ما موارد متعددی را شاهد هستیم که هر یک از جمله دلائل بروز تورم در کشور هستند. همین پدیده بانک آینده یک نمونه آن است که در آن کل نظام سیاسی باید مسئولیت آن را بپذیرد. به این دلیل که بخش قابل توجه از چنین مشکل و بحرانی، به این مهم برمیگردد. در حال حاضر عملا یک بانک ورشکسته را در یک بانک دولتی ادغام کردهاند. ادغام یک بانک خصوصی در بانکی که وضعیت متفاوتی داشته است، منتها آن بانک هم از ابتدا خصوصی نبوده و در خدمت برخی افراد نزدیک به قدرت بوده است. ضمن اینکه چند بانک دیگر هم همین وضعیتی را دارند که برای بانک آینده مطرح شده بود. با توجه به چنین تجربههایی عوامل اصلی نابسامانی اقتصاد را باید در بخش سیاستگذاری جستوجو کرد و مسئله اصلی را در آنجا دید والا اینکه بخواهیم به تغییر برخی متغیرهای اقتصادی بسنده کنیم، پاسخ قابل قبولی به دنبال نخواهد داشت. به همین دلیل اصلیترین عامل برای خروج اقتصاد کشور از وضعیت سخت فعلی و رها شدن از تورم سنگین، چیزی جز عزم سیاسی نیست. یعنی باید اراده کافی سیاسی وجود داشته باشد تا بتوانیم از این مشکلات عبور کنیم. حل مسئله تورم در کشور راه حل دارد، منتها این راه حل چنان که گفته شد، نیازمند عزم سیاسی است و تا این عزم سیاسی شکل نگیرد مشکل حل نمیشود. پدیده بانک آینده و بانکهای مشابه دهها برابر تورم برای اقتصاد کشور آسیبزا بوده و هستند. کسانی که در مقابل مشکلات اقتصادی صرفا به تحریمها اشاره میکنند، فقط دنبال توجیه هستند تا نفس عمل افراد و گروههایی که منابع ارزشمند کشور را غارت میکنند، به گردن تحریمها و عامل خارجی بیندازند. از این رو به نظر میرسد همه میتوانند این نکته مهم را به سادگی درک کنند که برخلاف آنچه عدهای میکوشند نقش تحریم را خیلی برجسته کنند، مسئله اصلی در کشور ما تحریمها نیست، بلکه درصد بزرگی از مشکل به مسائل داخلی برمیگردد و تا این مسائل داخلی که عمدتا ریشههای سیاسی دارد حل نشود، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. از این رو مهم این است که توجه داشته باشیم در چه وضعیتی بسر میبریم و عوامل موثر بر تورم چیست و تورم در واقع یک نظام بازتوزیع است به زیان فقرا و به نفع صاحبان داراییها و املاک. با افزایش تورم ارزش داراییها بیشتر میشود اما در مقابل فاصله طبقات محروم با حداقلهای زندگی هم بیشتر و بیشتر میشود. این است که باید تورم را یک پدیده چندوجهی دید. یکی از مهمترین آثار این پدیده تاثیر عمیقی است که بر اخلاق اجتماعی میگذارد و امروز همه ما شاهد تاثیر تورم بر اخلاق عمومی هستیم. ساختار مدیریتی سیاسی میتواند کمک کند که از این بحرانها خارج شویم و این امکانپذیر نیست الا با یک عزم سیاسی جدی برای تغییر این شرایط سخت و نابسامان کشور.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟