گزارش اختصاصی خبر ۲۴،؛ انتشار تازهترین دادههای ستاد ملی جمعیت و نتایج پیمایشهای ملی، تصویری شفافتر از این وضعیت ارائه میدهد؛ تصویری که نشان میدهد کشور با ترکیبی همزمان از «افزایش تجرد، کاهش ازدواج، افت باروری و رشد سالمندی» روبهرو است و این روند اگر بدون مداخله جدی ادامه یابد، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی گستردهای بهدنبال خواهد داشت.
در نخستین لایه، عدد ۲۴.۶ میلیون جوان زیر ۲۰ سالِ ازدواجنکرده معنای راهبردی دارد. این رقم نه صرفاً یک آمار، بلکه بازتابدهنده یک شکاف در حال گسترش است؛ شکافی که در برخی مناطق بهویژه روستاها، چهرهای نابرابر دارد. دادهها نشان میدهد نسبت تجرد دختران روستایی بهمراتب بالاتر از دختران شهری است؛ وضعیتی که پیشران اصلی آن، مهاجرت پسران روستایی به شهرها است. این جابهجایی جمعیتی عملاً تعادل جنسیتی بازار ازدواج را برهم زده و مسیر تشکیل خانواده را برای بخش قابل توجهی از دختران روستایی غیرممکن کرده است.
در لایه دوم، یافتههای نظرسنجیهای ملی نشان میدهد که در ذهنیت جوانان ایرانی، فرزندآوری بیش از هر چیز با امنیت اقتصادی، حمایت رفاهی و اطمینان از آینده فرزندان گره خورده است. جوانان از «علاقه به بچهدار شدن» میگویند، اما همزمان تأکید میکنند که بدون ثبات شغلی، امکان تأمین هزینههای اولیه زندگی و تضمین مراقبت از فرزند، نمیتوان از آنان انتظار داشت که مسئولیتی بلندمدت را بپذیرند. وجود چنین شکاف ادراکی بین خواست جوانان و شرایط واقعی زندگی، نشانهای واضح از فرسایش امید اجتماعی در این حوزه است.
با وجود این پیچیدگیها، لایه فرهنگی جامعه همچنان سرپا است. در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، ۹۶.۷ درصد شرکتکنندگان با گزاره «مادری یک فضیلت است» اعلام موافقت کردهاند؛ نشانهای روشن از اینکه مسئله فرزندآوری در ایران، بحران فرهنگی یا ارزشی نیست، بحران شرایط و سازوکارهای حمایتی است.
در همین چارچوب، دولت اعلام کرده از سال ۱۴۰۵ طرح «کارت امید مادر» را با پرداخت ماهیانه ۲۰ میلیون ریال برای حمایت از تولدهای جدید اجرا خواهد کرد. هرچند این اقدام میتواند بهعنوان یکی از ابزارهای تشویقی عمل کند، اما روشن است که هیچ بسته مالی، حتی اگر سخاوتمندانه باشد، بدون اصلاحات ساختاری در حوزه شغل، مسکن، رفاه و تعادل منطقهای اثر پایدار نخواهد داشت.
مجموعه این دادهها نشان میدهد که مسئله جمعیت در ایران امروز، صرفاً یک موضوع خانوادگی یا فردی نیست. این مسئله مستقیماً با نقشه مهاجرت داخلی، ساختار اقتصادی روستا و شهر، الگوی اشتغال جوانان، و وضعیت رفاه عمومی گره خورده است. آنچه اکنون نیاز است، نه صرفاً سیاستهای مقطعی، بلکه یک بازآرایی جدی در فهم مسئله جمعیت است؛ فهمی که در آن توجه به نابرابریهای منطقهای، ریشههای اقتصادی تجرد، و ضرورت تقویت زیرساختهای حمایتی، جایگاه اصلی داشته باشد.
اگر سیاستگذاری جمعیتی همچنان در چارچوبهای کوتاهمدت باقی بماند، تحولات کنونی میتواند ظرف یک دهه به بحران مزمن تبدیل شود. اما اگر سیاستگذار این بار واقعیتها را ببیند، ظرفیتهای اجتماعی را فعال کند و شکافهای پنهان را جدی بگیرد، هنوز فرصت بازگشت وجود دارد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟